تفریحهای مجازی، موجی از نگرانی را در میان خانوادهها به راه انداخته است؛ در عصر پیچیدة ارتباطات و اطلاعات که روزبهروز دستآوردهایی متنوعتر و جذابتر معرفی و رونمایی میشود، خانوادهها توان رقابت با این فضا را ندارند.
مرکز پژوهشی آرا در کتاب " غفلت از اوقات فراغت زنان و پیامدهای آن " که توسط اندیشکده افرا گردآوری شده است به بررسی مسئله اوقات فراغت زنان در این کشور، میپردازد.
در این گزارش راهبردی آمده است: تغییرات اجتماعی، حضور زنان در عرصهها و فضاهای شهری را اجتنابناپذیر و نحوة ساماندهی شهری را دگرگون میسازد؛ با دگرگونی تدریجی سبک زندگی، زنان و دختران جوان برای سلامت و بهداشت جسمی و روانی و برای سرگرمی و فعالیت های فراغتی برونخانوادگی، اهمیت بیشتری قائل میشوند؛ بهعبارت دیگر، تمایل دختران جوان به سبکهای جدید زندگی و فراغت برونخانوادگی نشاندهندة دگرگونی ارزشها و پیدایش هویتهای جدید در آنان است.
در این برهه امکان حضور سالم و مناسب در این قشر از دختران میتواند بسیاری از آسیبهای شخصیتی و از جمله فراغتهای آسیبزا را در آنان کاهش دهد؛ از طرف دیگر سیاستهای فرهنگیِ معطوف به فضاهای فراغتی میتواند، گذران فعالانه و خلاقانه و غیرآسیبزای اوقات آزاد دختران جوان را غنیتر سازد.
کارکردن زنان در بیرون از خانه در وضع آنان تغییری ایجاد نمیکند؛ چراکه این تصورِ غالب وجود دارد که جای درست زن در خانه است و کار واقعی در بیرون از خانه توسط مردان انجام میشود. زنان شاغل علیرغم کار سختِ دستمزدی، خود نیز براین باورند که عهدهدار کار خانگیاند؛ مطالعات بین و مارس نشان داد که حتی در زمانی که شوهران بیکارند باز هم مسئولیت انجام کار خانگی متوجه زنان است.
با این وجود کسب درآمد، معاشرت با همکاران و برقراری روابط اجتماعی در حوزة عمومی به دور از محدویتهای خانواده و اعمال صلاحدیدها، تسهیلاتی برای گذران اوقات فراغت زنان با خود دارد؛ همچنین تأکید بر نقش درآمدها در حفظ استقلال و برخورداری از حق انتخاب و تصمیمگیری دربارة زنان، اهمیت خاصی دارد.
گرایشها و دیدگاههای عرفی و مذهبیِ حاکم بر جامعة ایران، محدودیتهایی را برای زنان و دختران در نحوه و مدت گذراندن اوقات فراغت چه در خارج از منزل و چه در داخل منزل در بردارد و این امر دربارة دختران به شکل صلاحدید خانواده در کنترل دوستان یا تعیین مدت زمان فراغت یا مکان آن، اعمال میشود و برکنشگری که آزادانه به دنبال انتخاب برنامهای برای گذراندن اوقات فراغت خود است، تأثیر نامطلوب میگذارد و عدم رضایتِ حاصل از این موضوع، خود میتواند آسیبهایی را به دنبال داشته باشد.
ازآنجاکه زنان وقت کمتری برای اوقات فراغت دارند، کمتر در فعالیتهای فراغتی شرکت میجویند و دامنة گزینههای فراغتی آنان محدودتر است؛ همچنین از ایشان انتظار میرود بیشتر اوقات فراغت خود را در خانه و با خانواده بگذرانند؛ علاوه بر این زنان در دسترسی به وسایل حملونقل خصوصی نیز با محدودیت و مشکل روبهرو هستند. محدودیتهای فضایی- زمانی، دامنة گزینش فعالیتهای فراغت زنان را بسیار محدود میکند؛ البته به این عوامل باید عامل مادی را نیز افزود چراکه بسیاری از دختران و زنان معمولا از لحاظ «درآمد مصرف» به مردان خانواده وابستهاند.
زنها از جمله گروههاییاند که معمولاً در برنامههای اوقات فراغت نادیده گرفته میشوند و اگر هم برنامهریزی برای این طیف از جامعه صورت گیرد، تنها به ثبت نام در یکسری کلاسهای آموزشی و ورزشی خلاصه میشود. بحث اوقات فراغت زنان و برنامههای تدوینشده در این زمینه به همراه میزان رضایت و بهرهوری از این برنامهها موضوعی است که از نظر کارشناسان و فعالان حوزة زنان قابل توجه و بررسی است.
طبق آمارهای موجود، برخی خانوادههای ایرانی اهمیت چندانی به نحوة گذراندن اوقات فراغت خود نمیدهند و تنها بخش کوچکی از درآمد خانواده صرف این امر میشود؛ به این معنا که در تازهترین آمار موجود، ۲/۱ درصد از سبد هزینة خانوارها به گذراندن اوقات فراغت مربوط میشود و اغلب خانوادهها دولت را موظف به تدوین برنامههایی در این زمینه میدانند. علاوه بر این، بحث اوقات فراغت و چگونگی گذراندن آن، پیوند تنگاتنگی با شخصیت، ویژگیهای سنی، طبقة اجتماعی و اقتصادی هر فرد دارد، جنسیت هم یکی از مقولههای تعیینکننده در این مورد است.
تفاوت در روحیات زنان و مردان، گاه نیاز به ایجاد برنامههای اوقات فراغت خاصی را برای زنان پدید میآورد؛ به این مورد باید محدودیتهای اجتماعیِ موجود دربارة فعالیت زنان را در فرهنگ هم اضافه کرد، توجه به این عوامل، لزوم اجرای طرحهایی متناسب با خواستههای واقعی زنان را ایجاب میکند.
مهمترین برنامههایی که در سالهای اخیر در جهت گذران اوقات فراغت زنان اجرا شد، در قالب برگزاری کارگاههای آموزشی و مشاورههای تربیتی و اردوهای تفریحی بود که از سوی مساجد یا سراهای محله برپا گردید؛ شهرداری نیز با تجهیز پارکهای ویژة زنان در برخی مناطق تهران تلاش کرد تا گامی در جهت افزایش کیفیت اوقات فراغت ایشان بردارد.
امسال نیز شهرداری تهران برنامههای اوقات فراغت زنان را بر پایة ترویج سبک زندگی ایرانی- اسلامی، طرح راهبردی اوقات فراغتِ ویژة بانوان شاغل، تحکیم بنیان خانواده، جلب مشارکت و همیاری اجتماعی زنان و توانمندسازی اجتماعی بانوان اعلام کرد؛ اگرچه همانطورکه پیشتر اشاره کردیم، هنوز اشارة خاصی از سوی مسئولان دربارة نوع برنامه و اجرای آن اعلام نشده است و تا به حال، تنها نظرها و برنامههایی کلی از سوی مسئولان استانداری و شهرداری تهران مطرح شد.
شیوههای گذران اوقات فراغت
شيوههاي گذراندن اوقات فراغت به دو نوعِ فردي (فعال و غيرفعال) و گروهي تقسيم ميشود؛ بر اساس پژوهشهای سازمان ملي جوانان، جوانان ما بيشتر شيوة گذراندن اوقات فراغت به صورت فردي و غيرفعال، مثل تماشاي تلويزيون، را انتخاب ميكنند و تماشاي تلويزيون بيشترين سهم را در گذراندن اوقات فراغت آنها دارد كه همین نکته منجر به داشتن روحية انزواطلبي و خستگي ميشود.
دغدغهها و استرسها از عوامل گرايش جوانان به گذراندن اوقات فراغت بهشيوة فرديِ غيرفعال است؛ در گذشته در كشورمان گذراندن اوقات فراغت دختران و زنان به صورت دستهجمعي بود و مقاصد اجتماعي بر غرضهای انفرادي غلبه داشت كه البته هنوز هم ادامه دارد مثل معاشرت كردن آنان با افراد همانند خود، جمع شدن در مسجدها، روضهها و اماكن مقدس؛ البته بعضي از افراد براي پر كردن اوقات فراغت خود به تماشاي فيلمهاي سينمايي ميپردازند يا به موسيقي گوش ميدهند و بعضي ديگر از آنها براي تفريح و سرگرمي از اينترنت استفاده ميكنند.
ترسیم وضعیت موجود
در دهههای اخیر برخی دگرگونیهای فرهنگی و اجتماعی سبب شده است که زنان حصار محدود خانهها را بشکنند و وارد فضای عمومی شوند؛ سه عامل کلیدی در ایجاد این دگرگونیها شامل تحصیل، تغییر الگوی مصرف و سبک زندگی در خانهها و اشتغال که در دهههای اخیر، سبب ورود بیشتر زنان ایرانی به مکانهای عمومی شده است، می باشد.
افزایش تحصیلات زنان ایرانی در دهههای اخیر حضور بیشتر زنان و دختران را در عرصة عمومی شهر درپی داشته است. پدیدة دیگر متنوعتر شدن نقش زنان در خانه است؛ قبلاً بسیاری از وظایف از جمله خرید مایحتاج خانواده و انبار کردن آن و مدیریت مصرف با مردان بود اما امروزه بیشترِ زنان علاوه بر این وظیفهها یعنی خرید، رساندن بچهها به مراکز آموزشی و پرورشی را نیز به عهده دارند؛ البته این نحوة حضور نسبت به کار و تحصیل، غیرمستمر است اما بههرحال بر شهر اثر میگذارد.
این تغییرات به هر صورت، ، حضور زنان در عرصهها و فضاهای شهری را اجتنابناپذیر و نحوة ساماندهی فضاهای شهری را دگرگون میسازد بهویژه دربارةزنان و دختران جوان که قبلاً جایشان در خانه و فعالیتهایشان محصور به خانه تصور میشد، ایجاد امکانات،فضاها و تغییرهای جدیدی را ایجاب میکند.
پژوهشهای اخیر نشان میدهد که الگوهای اوقات فراغت زنان شهری خصوصا در قشرهای متوسط از شکل انفعالی و درونخانگی به شکل فعالانه و برونخانگی میل کرده است. در تحقیقی که فریدون تندنویس در سال ۱۳۸۱ دربارة اوقات فراغت زنان شهرنشین ایرانی انجام داده است، میانگین اوقات فراغت زنانِ ۲۰ تا ۶۵ سالة شهری حدود سه و نیم ساعت در روز، آن هم بیشتر در بعد از ظهرها است که بیش از دو ساعت آن صرف تماشای تلویزیون میشود.
غالب این زنان ذکر کردهاند که به سبب کمبود امکانات و فضاهای مناسب و محدود بودن گزینههای اوقات فراغت، بیشتر اوقات فراغت خود را در خانه و کنار خانواده میگذرانند. بر اساس نتایج این پژوهش هرچه میزان تحصیلات زنان افزایش مییابد، و بهویژه در نسلهای جوانتر- که سن ازدواج افزایش و تعداد فرزندان کاهش یافته و مشارکت مردان در کارهای خانگی رو به افزایش گذارده است و مهمتر از همه با وجود دگرگونی در ارزشها و سبک زندگی که پیشتر از آن سخن گفتیم- وقت بیشتری برای فراغتهای شخصی فعال و برونخانگی، صرف میشود و زنان این وقت را به فرصتی برای شکوفایی فردی و اجتماعی بدل میکنند.
اگرچه برخی از زنهای شاغل، ممکن است در شرایط فعلی (مشارکت نکردن مردان در کارهای خانگی و فقدان حمایتهای اجتماعی) وقت آزاد کمتری داشته باشند اما با دگرگونی تدریجی سبک زندگی و کاسته شدن از تعداد فرزندان و اهمیتی که زنان برای سلامت، سرگرمی و فعالیتهای فراغتی برونخانگی قائل میشوند، لازم است برنامهریزان به نیازهای آنان توجه و برای گسترش فضاهای فراغتی عمومی مانند ورزشگاهها، فرهنگسراها و مراکز تفریحی مناسب با علایق زنان اقدام کنند.
با توجه به آنچه گفته شد؛ خصوصا در تهران شاهد آنایم که دختران به جای استراحت در خانه، انجام کارهای منزل، تماشای تلویزیون، ویدئو و ماهواره، مطالعة کتاب و روزنامه و کارهای هنری به سوی انواع فراغتهای بیرون از خانه شامل ورزش، سینما، موزهها، پارکها، کافیشاپها و مسافرتها و رفتن به مراکز خرید و قدم زدن در خیابانها متمایل شدهاند اما با محدودیتها و موانعی که امروزه برای حضور دختران در غالب فضاهای عمومی شهری وجود دارد، به نظر میرسد فراغت این قشر میتواند از بیرون به مکانهای سربستهای که آسیبهای بیشتری درپی دارد کشیده شود. سیاستهای فرهنگی معطوف به فضاهای فراغتی میتواند گذارن فعالانه و خلاقانه و غیرآسیبزای اوقات آزاد دختران و زنان جوان را بارور سازد.
بیرون آمدن زنان از خانه و تمایل آنها به سبکهای جدید زندگی، فراغت، مصرف و مد، نشاندهندة دگرگونی ارزشها و پیدایش مسائل هویتی در زنان و دختران جوان است. امکان حضور سالم و مناسب در عرصههای تحصیلی و شغلی، کسب هویتهای تأملی و مستقل و ایجاد تفکر انتقادی در این قشر از زنان، میتواند بسیاری از آسیبهای شخصیتی از جمله فراغتهای آسیبزا، مصرفگرایی، مدگرایی و خریدهای تفننی را در ایشان کاهش دهد. گسترش تسهیلاتِ فراغتیِ برونخانگی مثل فرهنگسراها و مراکز ورزشی و تفریحی برای جوانان بهویژه دختران جوان، ابعاد آسیبزای گذران فراغت در فضاهای بسته را کاهش میدهد؛ زیرا درهرحال با میزانی از کنترلهای جمعی همراه است.
نهایتا صرفنظر از عوامل فرهنگی که بیش از همه بر چندوچون فراغت مردان و زنان جامعه تأثیر میگذارد، وقت فراغت زنان تابعی است از خدمات اجتماعی و مراقبتهای بهداشتی عمومی، مشارکت سایر اعضای خانواده در کار خانگی، گسترش فضاها و تسهیلات تفریحی و ورزشی عمومی برای زنان، تدارک غذای کودکان از طرف مدرسه، درآمد قابل مصرف و قابل اعتماد بودن وسیلة حملونقل و ایمن بودن فضاهای فراغتی.
نکتة دیگر آنکه به نظر میرسد زنان در سالهای اخیر، فراغت جذابتری را در فضاهای مجازی جستجو میکنند؛ علت این امر میتواند فاصله نگرفتن از فضای شغلی و خانوادگی و نگرانی آنها از سرزنش شدن برای درست انجام ندادن کارهایشان باشد، مادری که در خانه است و در خانه نیست! (در فضای مجازی به سر میبرد) کمتر سرزنش میشود، به همین نسبت زن شاغلی که در ساعت کاری در فضای مجازی میخندد، میگرید، مینویسد، دیده میشود و از بودن در آنجا حس خوبی دارد، هیچگاه سرزنش نمیشود مگر اینکه دیگران متوجه عدم حضور فکری وی شوند یا اختلالی در وظایفش ایجاد شود؛ این مسأله میتواند در آینده مشکلات زیادی را به وجود آورد و هشدار مهمی برای عدم برنامهریزی درست و فرصت دادن به زنان برای گذران فراغت در دنیای واقعی باشد.
درمجموع، زنانه پنداشته شدن کار خانگي به تقسيم نابرابر آن و درنتيجه كمبود وقت فراغت زنان منجر ميشود؛ همچنین وجود كودكان و كهنسالان در خانواده بر دشواري اين امر ميافزايد؛ چراكه زنان عهدهدار وظيفههای حمايتي و مراقبتي از آناناند
دادههايي دربارة كاربرد وسايل تكنولوژيك جديد در امور خانهداري و تأثير آن بر چگونگي توزيع زمان زنان وجود ندارد اما بيشك اين ابزارها به جهت هزينة بالا تنها زنان طبقات بالا و متوسط را در کاهش زمان مصرفي، بهرهمند ميسازد و زنان طبقههای فرودست همچنان به شيوههاي سنتي به انجام امور خانه ميپردازند.
اوقات فراغت زنان بيشتر در خانه سپري ميشود، استراحت در منزل شيوة اصلي گذران اوقات فراغت آنان است؛ الگوهاي گذران فراغت در خارج از خانه نيز شكلي جمعي دارد .انجام امور ديني بهمنزلة شيوة گذران اوقات فراغت، دیده ميشود. گذران فراغت در خانه و يا در کنار خانواده در خارج از خانه (از جمله گردش و تفريح، مسافرت و از اين قبيل) امتداد نقش سنتي زن است كه با محوريت خانه و خانواده تبيين ميشود؛ حالآنكه با تحولات شهرنشيني، بروز تقاضاها و اقتضائات جديد، دگرديسي نقشهاي دو جنس و تجربة حضور اجتماعي زنان نشان ميدهد که آنان بعد از ورود به بازار كار و عرصة آموزش و در بعد ذهني با مصرف قابل توجه رسانه خود را در مقتضيات متفاوتي تعريف ميكنند و خواهان بازنگري سايرين از جمله مرد ايراني نيز هستند.
بر اين اساس و با توجه به اهميت برنامههاي گذران فراغت بهعنوان مؤلفة سبك زندگي ميتوان گفت که زنان شهری بر حسب دورة زندگي، حداقل سه نوع سبك زندگي را بروز ميدهند. سبك زندگي جوانان، ميانسالان و سالمندان.
در ميان زنان جوان تماشاي تلويزيون، مطالعة آزاد، فعاليت هنري، تماشاي ماهواره، دسترسي به منابع اطلاعات در اينترنت؛ بهطور خاص نوازندگي، گوش دادن به موسيقي، تماشاي ماهواره، مطالعه، مسافرت، رفتن به سينما و دوردور در ميان دختران طبقة بالا؛ كمك به مادر در امور خانه، گوش دادن به موسيقي ايراني، تماشاي تلويزيون، مطالعة رمان و گشتوگذار در شهر در ميان دختران طبقة پايين رواج دارد. پاساژگردي و گردش در خيابان براي خريد و رفتن به پارك از جمله فعاليتهاي رايج در ميان دختران جوان، فارغ از پايگاه طبقاتي و سرماية اقتصادي آنان است.
در ميان زنان ميانسال تماشاي تلويزيون، گفتوگوي تلفني، بودن در كنار خانواده، همصحبتي، استراحت، انجام مستحبات مذهبي، رفتن به پارك، شركت در ميهماني، گردش و تفريح با خانواده، قدم زدن در بازار، مسافرت و گوش دادن به موسيقي از برنامههاي اصلي گذران فراغت محسوب ميشود. ديدار دوستان، تماشاي تلويزيون، فعاليتهاي گروهي، شر كت در جلسههای مذهبي از جمله برنامههاي فرهنگي فراغت زنان سالمند است.
درحالحاضر اغلب گذران زمان فراغت در قبضة شبکههای اجتماعی است؛ بهطوریکه به نظرِ برخی کارشناسان و جامعهشناسان، بیشترِ زمان تفریح و سرگرمی افراد در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی سپری میشود. نبود تفریحات مناسب موجب شده است تا شبکههای مجازی و اجتماعی در میان سرگرمیهای افراد و مخصوصا زنان به چشم بخورد.
تفریحهای مجازی، موجی از نگرانی را در میان خانوادهها به راه انداخته است. در عصر پیچیدة ارتباطات و اطلاعات که روزبهروز دستآوردهایی متنوعتر و جذابتر معرفی و رونمایی میشود، خانوادهها توان رقابت با این فضا را ندارند. به دلیل نقش و تأثیر بالای فضاهای مجازی و شبکههای اجتماعی در زندگی آحاد جامعه این فضاها بهاشتباه جای زمان فراغت و استراحت افراد و مخصوصا زنان را گرفته و این امر تبدیل به بحرانی برای خانوادهها شده است.
مرکز پژوهشی آرا در کتاب " غفلت از اوقات فراغت زنان و پیامدهای آن " که توسط اندیشکده افرا گردآوری شده است به بررسی مسئله اوقات فراغت زنان در این کشور، میپردازد.
در این گزارش راهبردی آمده است: تغییرات اجتماعی، حضور زنان در عرصهها و فضاهای شهری را اجتنابناپذیر و نحوة ساماندهی شهری را دگرگون میسازد؛ با دگرگونی تدریجی سبک زندگی، زنان و دختران جوان برای سلامت و بهداشت جسمی و روانی و برای سرگرمی و فعالیت های فراغتی برونخانوادگی، اهمیت بیشتری قائل میشوند؛ بهعبارت دیگر، تمایل دختران جوان به سبکهای جدید زندگی و فراغت برونخانوادگی نشاندهندة دگرگونی ارزشها و پیدایش هویتهای جدید در آنان است.
در این برهه امکان حضور سالم و مناسب در این قشر از دختران میتواند بسیاری از آسیبهای شخصیتی و از جمله فراغتهای آسیبزا را در آنان کاهش دهد؛ از طرف دیگر سیاستهای فرهنگیِ معطوف به فضاهای فراغتی میتواند، گذران فعالانه و خلاقانه و غیرآسیبزای اوقات آزاد دختران جوان را غنیتر سازد.
کارکردن زنان در بیرون از خانه در وضع آنان تغییری ایجاد نمیکند؛ چراکه این تصورِ غالب وجود دارد که جای درست زن در خانه است و کار واقعی در بیرون از خانه توسط مردان انجام میشود. زنان شاغل علیرغم کار سختِ دستمزدی، خود نیز براین باورند که عهدهدار کار خانگیاند؛ مطالعات بین و مارس نشان داد که حتی در زمانی که شوهران بیکارند باز هم مسئولیت انجام کار خانگی متوجه زنان است.
با این وجود کسب درآمد، معاشرت با همکاران و برقراری روابط اجتماعی در حوزة عمومی به دور از محدویتهای خانواده و اعمال صلاحدیدها، تسهیلاتی برای گذران اوقات فراغت زنان با خود دارد؛ همچنین تأکید بر نقش درآمدها در حفظ استقلال و برخورداری از حق انتخاب و تصمیمگیری دربارة زنان، اهمیت خاصی دارد.
گرایشها و دیدگاههای عرفی و مذهبیِ حاکم بر جامعة ایران، محدودیتهایی را برای زنان و دختران در نحوه و مدت گذراندن اوقات فراغت چه در خارج از منزل و چه در داخل منزل در بردارد و این امر دربارة دختران به شکل صلاحدید خانواده در کنترل دوستان یا تعیین مدت زمان فراغت یا مکان آن، اعمال میشود و برکنشگری که آزادانه به دنبال انتخاب برنامهای برای گذراندن اوقات فراغت خود است، تأثیر نامطلوب میگذارد و عدم رضایتِ حاصل از این موضوع، خود میتواند آسیبهایی را به دنبال داشته باشد.
ازآنجاکه زنان وقت کمتری برای اوقات فراغت دارند، کمتر در فعالیتهای فراغتی شرکت میجویند و دامنة گزینههای فراغتی آنان محدودتر است؛ همچنین از ایشان انتظار میرود بیشتر اوقات فراغت خود را در خانه و با خانواده بگذرانند؛ علاوه بر این زنان در دسترسی به وسایل حملونقل خصوصی نیز با محدودیت و مشکل روبهرو هستند. محدودیتهای فضایی- زمانی، دامنة گزینش فعالیتهای فراغت زنان را بسیار محدود میکند؛ البته به این عوامل باید عامل مادی را نیز افزود چراکه بسیاری از دختران و زنان معمولا از لحاظ «درآمد مصرف» به مردان خانواده وابستهاند.
زنها از جمله گروههاییاند که معمولاً در برنامههای اوقات فراغت نادیده گرفته میشوند و اگر هم برنامهریزی برای این طیف از جامعه صورت گیرد، تنها به ثبت نام در یکسری کلاسهای آموزشی و ورزشی خلاصه میشود. بحث اوقات فراغت زنان و برنامههای تدوینشده در این زمینه به همراه میزان رضایت و بهرهوری از این برنامهها موضوعی است که از نظر کارشناسان و فعالان حوزة زنان قابل توجه و بررسی است.
طبق آمارهای موجود، برخی خانوادههای ایرانی اهمیت چندانی به نحوة گذراندن اوقات فراغت خود نمیدهند و تنها بخش کوچکی از درآمد خانواده صرف این امر میشود؛ به این معنا که در تازهترین آمار موجود، ۲/۱ درصد از سبد هزینة خانوارها به گذراندن اوقات فراغت مربوط میشود و اغلب خانوادهها دولت را موظف به تدوین برنامههایی در این زمینه میدانند. علاوه بر این، بحث اوقات فراغت و چگونگی گذراندن آن، پیوند تنگاتنگی با شخصیت، ویژگیهای سنی، طبقة اجتماعی و اقتصادی هر فرد دارد، جنسیت هم یکی از مقولههای تعیینکننده در این مورد است.
تفاوت در روحیات زنان و مردان، گاه نیاز به ایجاد برنامههای اوقات فراغت خاصی را برای زنان پدید میآورد؛ به این مورد باید محدودیتهای اجتماعیِ موجود دربارة فعالیت زنان را در فرهنگ هم اضافه کرد، توجه به این عوامل، لزوم اجرای طرحهایی متناسب با خواستههای واقعی زنان را ایجاب میکند.
مهمترین برنامههایی که در سالهای اخیر در جهت گذران اوقات فراغت زنان اجرا شد، در قالب برگزاری کارگاههای آموزشی و مشاورههای تربیتی و اردوهای تفریحی بود که از سوی مساجد یا سراهای محله برپا گردید؛ شهرداری نیز با تجهیز پارکهای ویژة زنان در برخی مناطق تهران تلاش کرد تا گامی در جهت افزایش کیفیت اوقات فراغت ایشان بردارد.
امسال نیز شهرداری تهران برنامههای اوقات فراغت زنان را بر پایة ترویج سبک زندگی ایرانی- اسلامی، طرح راهبردی اوقات فراغتِ ویژة بانوان شاغل، تحکیم بنیان خانواده، جلب مشارکت و همیاری اجتماعی زنان و توانمندسازی اجتماعی بانوان اعلام کرد؛ اگرچه همانطورکه پیشتر اشاره کردیم، هنوز اشارة خاصی از سوی مسئولان دربارة نوع برنامه و اجرای آن اعلام نشده است و تا به حال، تنها نظرها و برنامههایی کلی از سوی مسئولان استانداری و شهرداری تهران مطرح شد.
شیوههای گذران اوقات فراغت
شيوههاي گذراندن اوقات فراغت به دو نوعِ فردي (فعال و غيرفعال) و گروهي تقسيم ميشود؛ بر اساس پژوهشهای سازمان ملي جوانان، جوانان ما بيشتر شيوة گذراندن اوقات فراغت به صورت فردي و غيرفعال، مثل تماشاي تلويزيون، را انتخاب ميكنند و تماشاي تلويزيون بيشترين سهم را در گذراندن اوقات فراغت آنها دارد كه همین نکته منجر به داشتن روحية انزواطلبي و خستگي ميشود.
دغدغهها و استرسها از عوامل گرايش جوانان به گذراندن اوقات فراغت بهشيوة فرديِ غيرفعال است؛ در گذشته در كشورمان گذراندن اوقات فراغت دختران و زنان به صورت دستهجمعي بود و مقاصد اجتماعي بر غرضهای انفرادي غلبه داشت كه البته هنوز هم ادامه دارد مثل معاشرت كردن آنان با افراد همانند خود، جمع شدن در مسجدها، روضهها و اماكن مقدس؛ البته بعضي از افراد براي پر كردن اوقات فراغت خود به تماشاي فيلمهاي سينمايي ميپردازند يا به موسيقي گوش ميدهند و بعضي ديگر از آنها براي تفريح و سرگرمي از اينترنت استفاده ميكنند.
ترسیم وضعیت موجود
در دهههای اخیر برخی دگرگونیهای فرهنگی و اجتماعی سبب شده است که زنان حصار محدود خانهها را بشکنند و وارد فضای عمومی شوند؛ سه عامل کلیدی در ایجاد این دگرگونیها شامل تحصیل، تغییر الگوی مصرف و سبک زندگی در خانهها و اشتغال که در دهههای اخیر، سبب ورود بیشتر زنان ایرانی به مکانهای عمومی شده است، می باشد.
افزایش تحصیلات زنان ایرانی در دهههای اخیر حضور بیشتر زنان و دختران را در عرصة عمومی شهر درپی داشته است. پدیدة دیگر متنوعتر شدن نقش زنان در خانه است؛ قبلاً بسیاری از وظایف از جمله خرید مایحتاج خانواده و انبار کردن آن و مدیریت مصرف با مردان بود اما امروزه بیشترِ زنان علاوه بر این وظیفهها یعنی خرید، رساندن بچهها به مراکز آموزشی و پرورشی را نیز به عهده دارند؛ البته این نحوة حضور نسبت به کار و تحصیل، غیرمستمر است اما بههرحال بر شهر اثر میگذارد.
این تغییرات به هر صورت، ، حضور زنان در عرصهها و فضاهای شهری را اجتنابناپذیر و نحوة ساماندهی فضاهای شهری را دگرگون میسازد بهویژه دربارةزنان و دختران جوان که قبلاً جایشان در خانه و فعالیتهایشان محصور به خانه تصور میشد، ایجاد امکانات،فضاها و تغییرهای جدیدی را ایجاب میکند.
پژوهشهای اخیر نشان میدهد که الگوهای اوقات فراغت زنان شهری خصوصا در قشرهای متوسط از شکل انفعالی و درونخانگی به شکل فعالانه و برونخانگی میل کرده است. در تحقیقی که فریدون تندنویس در سال ۱۳۸۱ دربارة اوقات فراغت زنان شهرنشین ایرانی انجام داده است، میانگین اوقات فراغت زنانِ ۲۰ تا ۶۵ سالة شهری حدود سه و نیم ساعت در روز، آن هم بیشتر در بعد از ظهرها است که بیش از دو ساعت آن صرف تماشای تلویزیون میشود.
غالب این زنان ذکر کردهاند که به سبب کمبود امکانات و فضاهای مناسب و محدود بودن گزینههای اوقات فراغت، بیشتر اوقات فراغت خود را در خانه و کنار خانواده میگذرانند. بر اساس نتایج این پژوهش هرچه میزان تحصیلات زنان افزایش مییابد، و بهویژه در نسلهای جوانتر- که سن ازدواج افزایش و تعداد فرزندان کاهش یافته و مشارکت مردان در کارهای خانگی رو به افزایش گذارده است و مهمتر از همه با وجود دگرگونی در ارزشها و سبک زندگی که پیشتر از آن سخن گفتیم- وقت بیشتری برای فراغتهای شخصی فعال و برونخانگی، صرف میشود و زنان این وقت را به فرصتی برای شکوفایی فردی و اجتماعی بدل میکنند.
اگرچه برخی از زنهای شاغل، ممکن است در شرایط فعلی (مشارکت نکردن مردان در کارهای خانگی و فقدان حمایتهای اجتماعی) وقت آزاد کمتری داشته باشند اما با دگرگونی تدریجی سبک زندگی و کاسته شدن از تعداد فرزندان و اهمیتی که زنان برای سلامت، سرگرمی و فعالیتهای فراغتی برونخانگی قائل میشوند، لازم است برنامهریزان به نیازهای آنان توجه و برای گسترش فضاهای فراغتی عمومی مانند ورزشگاهها، فرهنگسراها و مراکز تفریحی مناسب با علایق زنان اقدام کنند.
با توجه به آنچه گفته شد؛ خصوصا در تهران شاهد آنایم که دختران به جای استراحت در خانه، انجام کارهای منزل، تماشای تلویزیون، ویدئو و ماهواره، مطالعة کتاب و روزنامه و کارهای هنری به سوی انواع فراغتهای بیرون از خانه شامل ورزش، سینما، موزهها، پارکها، کافیشاپها و مسافرتها و رفتن به مراکز خرید و قدم زدن در خیابانها متمایل شدهاند اما با محدودیتها و موانعی که امروزه برای حضور دختران در غالب فضاهای عمومی شهری وجود دارد، به نظر میرسد فراغت این قشر میتواند از بیرون به مکانهای سربستهای که آسیبهای بیشتری درپی دارد کشیده شود. سیاستهای فرهنگی معطوف به فضاهای فراغتی میتواند گذارن فعالانه و خلاقانه و غیرآسیبزای اوقات آزاد دختران و زنان جوان را بارور سازد.
بیرون آمدن زنان از خانه و تمایل آنها به سبکهای جدید زندگی، فراغت، مصرف و مد، نشاندهندة دگرگونی ارزشها و پیدایش مسائل هویتی در زنان و دختران جوان است. امکان حضور سالم و مناسب در عرصههای تحصیلی و شغلی، کسب هویتهای تأملی و مستقل و ایجاد تفکر انتقادی در این قشر از زنان، میتواند بسیاری از آسیبهای شخصیتی از جمله فراغتهای آسیبزا، مصرفگرایی، مدگرایی و خریدهای تفننی را در ایشان کاهش دهد. گسترش تسهیلاتِ فراغتیِ برونخانگی مثل فرهنگسراها و مراکز ورزشی و تفریحی برای جوانان بهویژه دختران جوان، ابعاد آسیبزای گذران فراغت در فضاهای بسته را کاهش میدهد؛ زیرا درهرحال با میزانی از کنترلهای جمعی همراه است.
نهایتا صرفنظر از عوامل فرهنگی که بیش از همه بر چندوچون فراغت مردان و زنان جامعه تأثیر میگذارد، وقت فراغت زنان تابعی است از خدمات اجتماعی و مراقبتهای بهداشتی عمومی، مشارکت سایر اعضای خانواده در کار خانگی، گسترش فضاها و تسهیلات تفریحی و ورزشی عمومی برای زنان، تدارک غذای کودکان از طرف مدرسه، درآمد قابل مصرف و قابل اعتماد بودن وسیلة حملونقل و ایمن بودن فضاهای فراغتی.
نکتة دیگر آنکه به نظر میرسد زنان در سالهای اخیر، فراغت جذابتری را در فضاهای مجازی جستجو میکنند؛ علت این امر میتواند فاصله نگرفتن از فضای شغلی و خانوادگی و نگرانی آنها از سرزنش شدن برای درست انجام ندادن کارهایشان باشد، مادری که در خانه است و در خانه نیست! (در فضای مجازی به سر میبرد) کمتر سرزنش میشود، به همین نسبت زن شاغلی که در ساعت کاری در فضای مجازی میخندد، میگرید، مینویسد، دیده میشود و از بودن در آنجا حس خوبی دارد، هیچگاه سرزنش نمیشود مگر اینکه دیگران متوجه عدم حضور فکری وی شوند یا اختلالی در وظایفش ایجاد شود؛ این مسأله میتواند در آینده مشکلات زیادی را به وجود آورد و هشدار مهمی برای عدم برنامهریزی درست و فرصت دادن به زنان برای گذران فراغت در دنیای واقعی باشد.
درمجموع، زنانه پنداشته شدن کار خانگي به تقسيم نابرابر آن و درنتيجه كمبود وقت فراغت زنان منجر ميشود؛ همچنین وجود كودكان و كهنسالان در خانواده بر دشواري اين امر ميافزايد؛ چراكه زنان عهدهدار وظيفههای حمايتي و مراقبتي از آناناند
دادههايي دربارة كاربرد وسايل تكنولوژيك جديد در امور خانهداري و تأثير آن بر چگونگي توزيع زمان زنان وجود ندارد اما بيشك اين ابزارها به جهت هزينة بالا تنها زنان طبقات بالا و متوسط را در کاهش زمان مصرفي، بهرهمند ميسازد و زنان طبقههای فرودست همچنان به شيوههاي سنتي به انجام امور خانه ميپردازند.
اوقات فراغت زنان بيشتر در خانه سپري ميشود، استراحت در منزل شيوة اصلي گذران اوقات فراغت آنان است؛ الگوهاي گذران فراغت در خارج از خانه نيز شكلي جمعي دارد .انجام امور ديني بهمنزلة شيوة گذران اوقات فراغت، دیده ميشود. گذران فراغت در خانه و يا در کنار خانواده در خارج از خانه (از جمله گردش و تفريح، مسافرت و از اين قبيل) امتداد نقش سنتي زن است كه با محوريت خانه و خانواده تبيين ميشود؛ حالآنكه با تحولات شهرنشيني، بروز تقاضاها و اقتضائات جديد، دگرديسي نقشهاي دو جنس و تجربة حضور اجتماعي زنان نشان ميدهد که آنان بعد از ورود به بازار كار و عرصة آموزش و در بعد ذهني با مصرف قابل توجه رسانه خود را در مقتضيات متفاوتي تعريف ميكنند و خواهان بازنگري سايرين از جمله مرد ايراني نيز هستند.
بر اين اساس و با توجه به اهميت برنامههاي گذران فراغت بهعنوان مؤلفة سبك زندگي ميتوان گفت که زنان شهری بر حسب دورة زندگي، حداقل سه نوع سبك زندگي را بروز ميدهند. سبك زندگي جوانان، ميانسالان و سالمندان.
در ميان زنان جوان تماشاي تلويزيون، مطالعة آزاد، فعاليت هنري، تماشاي ماهواره، دسترسي به منابع اطلاعات در اينترنت؛ بهطور خاص نوازندگي، گوش دادن به موسيقي، تماشاي ماهواره، مطالعه، مسافرت، رفتن به سينما و دوردور در ميان دختران طبقة بالا؛ كمك به مادر در امور خانه، گوش دادن به موسيقي ايراني، تماشاي تلويزيون، مطالعة رمان و گشتوگذار در شهر در ميان دختران طبقة پايين رواج دارد. پاساژگردي و گردش در خيابان براي خريد و رفتن به پارك از جمله فعاليتهاي رايج در ميان دختران جوان، فارغ از پايگاه طبقاتي و سرماية اقتصادي آنان است.
در ميان زنان ميانسال تماشاي تلويزيون، گفتوگوي تلفني، بودن در كنار خانواده، همصحبتي، استراحت، انجام مستحبات مذهبي، رفتن به پارك، شركت در ميهماني، گردش و تفريح با خانواده، قدم زدن در بازار، مسافرت و گوش دادن به موسيقي از برنامههاي اصلي گذران فراغت محسوب ميشود. ديدار دوستان، تماشاي تلويزيون، فعاليتهاي گروهي، شر كت در جلسههای مذهبي از جمله برنامههاي فرهنگي فراغت زنان سالمند است.
درحالحاضر اغلب گذران زمان فراغت در قبضة شبکههای اجتماعی است؛ بهطوریکه به نظرِ برخی کارشناسان و جامعهشناسان، بیشترِ زمان تفریح و سرگرمی افراد در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی سپری میشود. نبود تفریحات مناسب موجب شده است تا شبکههای مجازی و اجتماعی در میان سرگرمیهای افراد و مخصوصا زنان به چشم بخورد.
تفریحهای مجازی، موجی از نگرانی را در میان خانوادهها به راه انداخته است. در عصر پیچیدة ارتباطات و اطلاعات که روزبهروز دستآوردهایی متنوعتر و جذابتر معرفی و رونمایی میشود، خانوادهها توان رقابت با این فضا را ندارند. به دلیل نقش و تأثیر بالای فضاهای مجازی و شبکههای اجتماعی در زندگی آحاد جامعه این فضاها بهاشتباه جای زمان فراغت و استراحت افراد و مخصوصا زنان را گرفته و این امر تبدیل به بحرانی برای خانوادهها شده است.