به همت اندیشکده افرا نشستی با موضوع «تصویراجتماعی فلسطین بعد از طوفان الاقصی» در محل پارک اندیشگاهی دانشگاه تهران برگزار شد. در این نشست دکتر محمد اصغری، مدیر مرکز رصد فرهنگی کشور، دکتر طاهره گودرزی کارشناس حوزه فلسطین، دکتر سید مصطفی موسوی، کارشناس حوزه آمریکا و اروپا و آقای حسین اکبرزاده پژوهشگر حوزه فلسطین و جهان عرب، نکاتی درباره افکار اجتماعی پیرامون فلسطین بیان کردند.
در آغاز نشست، زهرا دانشطلب پژوهشگر دفتر مطالعات نوآوری اندیشکده افرا و دبیر نشست، پژوهشی را با عنوان «محتوای شبکههای اجتماعی دربارة فلسطین» ارائه کرد. درواقع این پژوهش به بررسی جنگ هشتگی که در فضای مجازی پا به پای جنگ میدانی فلسطین و اسرائیل در دنیا بعد از ۷ اکتبر روی داده پرداخته است. در این جنگ مجازی، کاربران با برجستهکردن هشتگهایِ طرف حمایت خود، موافقت یا مخالفتشان را اعلام و به نوعی زورآزمایی و جنگ مجازی را ترتیب دادند. نتیجة این پژوهش نشان داد که بر اساس دو هشتگ ترند «در کنار فلسطین بایستی» و «درکنار اسرائیل بایستی» بیشترین محتوا از سوی طرفداران فلسطین منتشر شده است.
نتایج بخش دیگری از این پژوهش که به بررسی گزارشهای منتشر شده از سوی موسسات تحقیقاتی دنیا پرداخته بود نیز حاکی از برتری محتوای تولید شده از سوی طرفداران فلسطینی در فضای مجازی داشت. اما نکته جالب توجه این است که این برتری فلسطینیان در جنگ مجازی در حالی روی داده که طبق گزارش الجزیره برخی شبکههای اجتماعی از جمله تیکتاک و فیس بوک اقدام به محدودکردن انتشار محتوای مرتبط با فلسطین پرداخته و در این زمینه سوگیرانه عمل کردهاند. هفتهنامه اکونومیست نیز در گزارش آنالیزدیتا اذعان میکند که از ۷ تا ۲۳ اکتبر ۱ میلیون پست از اینستاگرام، توییتر و یوتیوب جمعآوری شد که همگی حاوی هشتگهایی از فهرستی با تعداد مشابه از اصطلاحات طرفدار اسرائیل و فلسطین به زبان انگلیسی بودند. دادههای ۷ اکتبر، دو طرف تقریباً سهم مساوی از حمایت داشتند؛ اما به فاصله کمتر از دو هفته دادهها حاکی از آن بود که پستهای طرفدار فلسطین ۳.۹ برابر بیشتر از پستهای طرفدار اسرائیل بود.
در ادامه این نشست دکتر گودرزی به بررسی افکار عمومی ساکنان رژیم صهیونیستی پرداخت. در این زمینه گودرزی گفت: «واقعیت این است که بخشهای مختلف رژیم صهیونیستی (اعم از حاکمیتی و اجتماعی) تصویری مبتنی بر «تلقیِ تهدید امنیتی دانستن فلسطینیها» داشتهاند و این موضوع، تا پیش از طوفان الاقصی بسیار رایج بوده است. ناگفته نماند که نمیتوان همة جامعه صهیونیستی را هم یک کل واحد دانست؛ اما وقتی پای موجودیت این رژیم در میان باشد، چه چپگرایان و چه راستگرایان یهودی، ایدئولوژی صهیونیسم را دنبال نموده و تلاش میکنند که خود را حول محور تهدید خارجی متحد نمایند. تا پیش از طوفان الاقصی، موضوع اصلاحات قانون اساسی به شدت بین جامعه و حاکمیت اسرائیل شکاف ایجاد کرده بود و رژیم صهیونیستی در ضعفترین حالت ممکن از زمان تشکیل قرار گرفته بود. برای همین در این حمله، ارتش و نهادهای اطلاعاتی نظامی رژیم کاملا غافلگیر شدند.»
در تایید این ادعا گودرزی آماری از وضعیت افکار عمومی داخل سرزمینهای اشغالی نسبت به جنگ ارائه کرد. بر اساس نظرسنجی انجام شده توسط موسسه دموکراسی اسرائیل، ۷۵ درصد از یهودیان اسرائیلی با درخواست آمریکا برای انتقال از مرحله پرشدت جنگ به مرحله کم شدت مخالفند. در بین جامعه عرب ساکن «اراضی ۱۹۴۸» نیز ۵۶ درصد مخالف خاتمه جنگند! که این تا حدی گویای همراهی جامعه عرب اسرائیل با یهودیان در تهدید دانستن فلسطینیهاست. همچنین ۳۷.۸ درصد جامعه یهودی خواستار مذاکره فوری با حماس بدون توقف درگیری و جنایات ارتش صهیونیستی بودهاند. این در حالی است که ۷۴.۹ درصد جامعه فلسطینی اراضی ۴۸ خواستار مذاکره فوری حتی به قیمت توقف جنگ بودهاند. طوفان الاقصی هزینههای اجتماعی زیادی برای صهیونیستها داشته ولی به امید داشتن امنیت بیشتر که با غیاب مقاومت فلسطین برای آنها معنا مییابد، این جامعه در حال تلاش برای تحمل آنهاست. در این میان، نیاز بسیار شدیدی به روانپزشک و اختلالات روانی صهیونیستها هم وجود دارد که خبرهای بسیاری دال بر مهاجرت منفی روانپزشکان و کمبود سرانه روانپزشک در سیستم دولتی منتشر شده است.»
دکتر محمد اصغری مدیر مرکز رصد فرهنگی به تحلیل و بررسی افکار ایرانیان درباره طوفان الاقصی پرداختند؛ اما پیش از ورود به این بحث دربارة شکسته شدن هیمنة اسرائیل در دنیا گفتند: «بزرگترین نتیجه طوفان الاقصی این بود که اسرائیل دیگر هیمنه سابق را ندارد. این عملیات در واکنش به هتک حرمت مسجد الاقصی و همچنین هتک حرمت بانوان فلسطینی در قدس اشغالی صورت گرفت. عملیات طوفان الاقصی یک نوع تغییر شناختی در مسئله فلسطین بود.»
اما در بخش افکار ایرانیان دربارة ابعاد مختلف مسئله فلسطین و طوفان الاقصی، اصغری آماری از جدیدترین افکارسنجی صورت گرفته از سوی مرکز رصد فرهنگی را ارائه داد که بخشی از آن بدین شرح است: «۳۲ درصد از پاسخگویان اذعان داشتند که پیش از درگیریهای اخیر هم پیگیر اخبار فلسطین بودهاند. ۲۲.۵ درصد قبل از جنگ اخیر اخبار فلسطین را دنبال نمیکردند؛ ولی در حال حاضر دنبال میکنند. ۶۶.۸ درصد از پاسخگویان اخبار مربوط به تحولات اخیر فلسطین را بیشتر از طریق صدا و سیما دنبال میکنند؛ ۸.۲ درصد افراد بیشتر از طریق اینستاگرام و ۴.۶ درصد از شبکههای ماهوارهای فارسی زبان پیگیر اخبار فلسطین هستند. ۷۳.۱ درصد پاسخگویان با گزاره اسرائیل دست نشانده امریکاست موافقند. ۷۳.۹ درصد با شکست ناپذیری اسرائیل مخالفند.»
دکتر اصغری در جمعبندی خود ادامه داد: «شبکههای اجتماعی داخلی از قبیل ایتا نقش مهمی در شکلدهی اذهان طبقه متوسط و میانسال و خصوصا زنان در تحولات جاری فلسطین دارد. باور به شکست اسرائیل در جنگ اخیر بیش از باور به شکست فلسطینیهاست. حدود یک سوم از ایرانیان بر این اعتقاد هستند که اسرائیل در جنگ اخیر شکست خورده و اسطوره ارتش شکستناپذیر اعتباری بین ایرانیها ندارد.»
موضوع مورد بحث دکتر موسوی درباره وضعیت افکار عمومی امریکا و اروپا دربارة فلسطین و حوادث اخیر آن بود. موسوی در مورد افکار عمومی آمریکا گفت: «براساس بررسیها بعد از ۷ اکتبر دو سوم جوانان ۱۸ تا ۲۹ ساله امریکایی، اسرائیل را اشغالگر میدانند. در حالی که با در نظرگرفتن جامعه آماری کل آمریکا ۷۰ درصد چنین دیدگاهی ندارند. نتیجه آنکه اگرچه امروز نسبت حامیان فلسطین در جمعیت کل آمریکا کمتر است؛ اما تاثیر حمایت نسل جوان آمریکا از فلسطین در آیندة سیاست امریکا نمود بیشتری خواهد داشت. کما اینکه از جمله دلایل افول حمایت از اسرائیل در امریکا به حاشیه رفتن و پیر شدن طیف مسیحی سفیدپوست است. یک چهارم جمهوری خواهان، حمایت فعلی بایدن از اسرائیل را بیش از حد میدانند. از دیگر نتایج این افکار سنجی این بود که حمایت از راهکار دو دولتی برای حل منازعات بین فلسطین و اسرائیل قبل و بعد طوفان الاقصی نزد افکار عمومی آمریکاییان ثابت است.»
دکتر موسوی درباره افکار عمومی اروپا پیرامون فلسطین نیز اضافه کردند: «در اروپا هم شکاف نسلی بین ۶۵ ساله به بالا و زیر ۳۵ سال وجود دارد و جوانان بیشتر حامی فلسطین هستند. اروپاییها به تحولات خاورمیانه نسبت به امریکا اهمیت کمتری میدهند، همچنین درصد افراد بدون موضع نیز بیشتر است.»
حسین اکبرزاده نیز درباره افکار عمومی جهان عرب اظهار داشت: «در پیمایشی که در ۱۶ کشور عربی درباره فلسطین انجام شد ۶۸ درصد در کنار غزه و حماس میایستند. ۲۳ درصد در کنار مردم غزه ولی در مقابل حماس میایستند و تنها یک درصد مخالف مردم فلسطین هستند. ۶۷ درصد، طوفان الاقصی را یک عملیات مشروع مقاومت میدانند. ۴۸ درصد، افکار عمومی جهان عرب عملکرد ایران را در طوفانالاقصی خوب ارزیابی میکنند و ۳۲ درصد عملکرد ایران را بد ارزیابی کردند. درمقابل عملکرد امریکا که ۸۵ درصد آن را بد ارزیابی کردهاند و تنها ۳ درصد عملکرد امریکا را خوب دانستهاند. ۹۲ درصد نهضت فلسطینی را یک نهضت برای همه اعراب میدانند نه فقط برای مردم فلسطین. این موضوع نشان میدهد که طوفان الاقصی عادی سازی رابطه با اسرائیل را در بین افکار عمومی با شکست مواجه کرده است.»
در ادامه این نشست دکتر گودرزی به بررسی افکار عمومی ساکنان رژیم صهیونیستی پرداخت. در این زمینه گودرزی گفت: «واقعیت این است که بخشهای مختلف رژیم صهیونیستی (اعم از حاکمیتی و اجتماعی) تصویری مبتنی بر «تلقیِ تهدید امنیتی دانستن فلسطینیها» داشتهاند و این موضوع، تا پیش از طوفان الاقصی بسیار رایج بوده است. ناگفته نماند که نمیتوان همة جامعه صهیونیستی را هم یک کل واحد دانست؛ اما وقتی پای موجودیت این رژیم در میان باشد، چه چپگرایان و چه راستگرایان یهودی، ایدئولوژی صهیونیسم را دنبال نموده و تلاش میکنند که خود را حول محور تهدید خارجی متحد نمایند. تا پیش از طوفان الاقصی، موضوع اصلاحات قانون اساسی به شدت بین جامعه و حاکمیت اسرائیل شکاف ایجاد کرده بود و رژیم صهیونیستی در ضعفترین حالت ممکن از زمان تشکیل قرار گرفته بود. برای همین در این حمله، ارتش و نهادهای اطلاعاتی نظامی رژیم کاملا غافلگیر شدند.»
در تایید این ادعا گودرزی آماری از وضعیت افکار عمومی داخل سرزمینهای اشغالی نسبت به جنگ ارائه کرد. بر اساس نظرسنجی انجام شده توسط موسسه دموکراسی اسرائیل، ۷۵ درصد از یهودیان اسرائیلی با درخواست آمریکا برای انتقال از مرحله پرشدت جنگ به مرحله کم شدت مخالفند. در بین جامعه عرب ساکن «اراضی ۱۹۴۸» نیز ۵۶ درصد مخالف خاتمه جنگند! که این تا حدی گویای همراهی جامعه عرب اسرائیل با یهودیان در تهدید دانستن فلسطینیهاست. همچنین ۳۷.۸ درصد جامعه یهودی خواستار مذاکره فوری با حماس بدون توقف درگیری و جنایات ارتش صهیونیستی بودهاند. این در حالی است که ۷۴.۹ درصد جامعه فلسطینی اراضی ۴۸ خواستار مذاکره فوری حتی به قیمت توقف جنگ بودهاند. طوفان الاقصی هزینههای اجتماعی زیادی برای صهیونیستها داشته ولی به امید داشتن امنیت بیشتر که با غیاب مقاومت فلسطین برای آنها معنا مییابد، این جامعه در حال تلاش برای تحمل آنهاست. در این میان، نیاز بسیار شدیدی به روانپزشک و اختلالات روانی صهیونیستها هم وجود دارد که خبرهای بسیاری دال بر مهاجرت منفی روانپزشکان و کمبود سرانه روانپزشک در سیستم دولتی منتشر شده است.»
دکتر محمد اصغری مدیر مرکز رصد فرهنگی به تحلیل و بررسی افکار ایرانیان درباره طوفان الاقصی پرداختند؛ اما پیش از ورود به این بحث دربارة شکسته شدن هیمنة اسرائیل در دنیا گفتند: «بزرگترین نتیجه طوفان الاقصی این بود که اسرائیل دیگر هیمنه سابق را ندارد. این عملیات در واکنش به هتک حرمت مسجد الاقصی و همچنین هتک حرمت بانوان فلسطینی در قدس اشغالی صورت گرفت. عملیات طوفان الاقصی یک نوع تغییر شناختی در مسئله فلسطین بود.»
اما در بخش افکار ایرانیان دربارة ابعاد مختلف مسئله فلسطین و طوفان الاقصی، اصغری آماری از جدیدترین افکارسنجی صورت گرفته از سوی مرکز رصد فرهنگی را ارائه داد که بخشی از آن بدین شرح است: «۳۲ درصد از پاسخگویان اذعان داشتند که پیش از درگیریهای اخیر هم پیگیر اخبار فلسطین بودهاند. ۲۲.۵ درصد قبل از جنگ اخیر اخبار فلسطین را دنبال نمیکردند؛ ولی در حال حاضر دنبال میکنند. ۶۶.۸ درصد از پاسخگویان اخبار مربوط به تحولات اخیر فلسطین را بیشتر از طریق صدا و سیما دنبال میکنند؛ ۸.۲ درصد افراد بیشتر از طریق اینستاگرام و ۴.۶ درصد از شبکههای ماهوارهای فارسی زبان پیگیر اخبار فلسطین هستند. ۷۳.۱ درصد پاسخگویان با گزاره اسرائیل دست نشانده امریکاست موافقند. ۷۳.۹ درصد با شکست ناپذیری اسرائیل مخالفند.»
دکتر اصغری در جمعبندی خود ادامه داد: «شبکههای اجتماعی داخلی از قبیل ایتا نقش مهمی در شکلدهی اذهان طبقه متوسط و میانسال و خصوصا زنان در تحولات جاری فلسطین دارد. باور به شکست اسرائیل در جنگ اخیر بیش از باور به شکست فلسطینیهاست. حدود یک سوم از ایرانیان بر این اعتقاد هستند که اسرائیل در جنگ اخیر شکست خورده و اسطوره ارتش شکستناپذیر اعتباری بین ایرانیها ندارد.»
موضوع مورد بحث دکتر موسوی درباره وضعیت افکار عمومی امریکا و اروپا دربارة فلسطین و حوادث اخیر آن بود. موسوی در مورد افکار عمومی آمریکا گفت: «براساس بررسیها بعد از ۷ اکتبر دو سوم جوانان ۱۸ تا ۲۹ ساله امریکایی، اسرائیل را اشغالگر میدانند. در حالی که با در نظرگرفتن جامعه آماری کل آمریکا ۷۰ درصد چنین دیدگاهی ندارند. نتیجه آنکه اگرچه امروز نسبت حامیان فلسطین در جمعیت کل آمریکا کمتر است؛ اما تاثیر حمایت نسل جوان آمریکا از فلسطین در آیندة سیاست امریکا نمود بیشتری خواهد داشت. کما اینکه از جمله دلایل افول حمایت از اسرائیل در امریکا به حاشیه رفتن و پیر شدن طیف مسیحی سفیدپوست است. یک چهارم جمهوری خواهان، حمایت فعلی بایدن از اسرائیل را بیش از حد میدانند. از دیگر نتایج این افکار سنجی این بود که حمایت از راهکار دو دولتی برای حل منازعات بین فلسطین و اسرائیل قبل و بعد طوفان الاقصی نزد افکار عمومی آمریکاییان ثابت است.»
دکتر موسوی درباره افکار عمومی اروپا پیرامون فلسطین نیز اضافه کردند: «در اروپا هم شکاف نسلی بین ۶۵ ساله به بالا و زیر ۳۵ سال وجود دارد و جوانان بیشتر حامی فلسطین هستند. اروپاییها به تحولات خاورمیانه نسبت به امریکا اهمیت کمتری میدهند، همچنین درصد افراد بدون موضع نیز بیشتر است.»
حسین اکبرزاده نیز درباره افکار عمومی جهان عرب اظهار داشت: «در پیمایشی که در ۱۶ کشور عربی درباره فلسطین انجام شد ۶۸ درصد در کنار غزه و حماس میایستند. ۲۳ درصد در کنار مردم غزه ولی در مقابل حماس میایستند و تنها یک درصد مخالف مردم فلسطین هستند. ۶۷ درصد، طوفان الاقصی را یک عملیات مشروع مقاومت میدانند. ۴۸ درصد، افکار عمومی جهان عرب عملکرد ایران را در طوفانالاقصی خوب ارزیابی میکنند و ۳۲ درصد عملکرد ایران را بد ارزیابی کردند. درمقابل عملکرد امریکا که ۸۵ درصد آن را بد ارزیابی کردهاند و تنها ۳ درصد عملکرد امریکا را خوب دانستهاند. ۹۲ درصد نهضت فلسطینی را یک نهضت برای همه اعراب میدانند نه فقط برای مردم فلسطین. این موضوع نشان میدهد که طوفان الاقصی عادی سازی رابطه با اسرائیل را در بین افکار عمومی با شکست مواجه کرده است.»
مقدمه
تحولات بینالمللی نشان از ایجاد ائتلافهای منطقهای به منظور شکلدهی به نظم نوین جهانی دارد. در همین راستا کشورهای ایالات متحده آمریکا، هند، امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۲۲ با تأسیس گروه همکاری I2U2 اقدام به انجام سرمایهگذاریهای مشترک در زمینههای حمل و نقل، آب، انرژی، فضا، سلامت و امنیت غذایی نمودهاند. عادیسازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی یکی از اهداف مستتر در تشکیل این گروه است، از طرف دیگر تقویت سیاستهای تحریمی علیه ایران با استفاده از ظرفیت شرکای راهبردی آمریکا هدف پنهان این گروه همکاری است.
پروژه آیمک یا عرب-مد و اتصال هند از مسیر کشورهای حاشیه خلیج فارس به اروپا
یکی از پروژههای تعریف شده در این گروه اتصال کشورهای عضو I2U2 به یکدیگر و تشکیل کریدور عرب-مد است که بدنبال اتصال هند از مسیر کشورهای عربی به بندرحیفا در رژیم صهیونیستی و در ادامه از طریق بندر پیرائوس یونان به اروپا خواهد بود. شناخت راهبردی ائتلاف منطقهای I2U2 و کریدور عرب-مد که اخیرا در اجلاس گروه ۲۰ تعریف شده است، با توجه به تاثیر مستقیم بر موقعیت ژئوپلتیکی و منافع ایران و همچنین نقش هند در توسعه بندرچابهار از اهمیت بسزایی برخوردار است.
هند از سال ۱۳۹۵ به عنوان شریک خارجی جمهوری اسلامی ایران در توسعه بندر چابهار انتخاب شد ولی تاکنون اقدام قابل توجهی در این زمینه نداشته است و در عمل شرایط تحریم ترانزیتی جمهوری اسلامی ایران را فراهم آورده است.
شکل ۱: اتصال هند به اروپا از مسیر کشورهای حاشیه خلیج فارس
این ابتکار به دنبال برقراری خطوط مواصلاتی ریلی و جادهای میان رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی و در نتیجه تسریع و تسهیلگری در فرایند عادیسازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی با بهرهگیری از ظرفیت روابط دیرینه رژیم صهیونیستی و هند است و از طرف دیگر با ایفای نقش تعللورزانه هند در توسعه بندر چابهار همزمان تحریم ترانزیتی ایران را دنبال میکند.
ایران بهلحاظ طرح ابتکارات کریدوری در منطقه همواره پیشتاز بوده است، طرح ابتکار کریدور شمال-جنوب در دو دهه گذشته و همچنین ارائه ابتکار ایران-راه شاهدی بر این مدعا است اما آنچه باعث شده است ابتکارات کریدوری ایران نتوانند جایگاه راهبردی خود را بیابند این است که در اجرا و عملیاتی شدن این طرحها به علل داخلی و بینالمللی نظیر بهانهجویی هند در تکمیل بندر چابهار تعلل و وقفه صورت میگیرد. لذا در مقطع فعلی با توجه به طرح کریدورهای رقیب و اهتمام کشورها به تکمیل این کریدورها لازم است با تجدیدنظر در رفتار با شرکای بینالمللی و نگاه جامع به تحولات منطقه اهتمام جدی نسبت به تکمیل پروژههای کریدوری کشور صورت گیرد.
توصیههای سیاستی
با در نظر داشتن نکات مذکور موارد زیر باید مورد توجه ایران باشد:
هند با عبور از خطوط قرمز ایران، تسریع کننده پروژه عادیسازی و تسهیل کننده تحریم ترانزیتی ایران شده است و از اینرو نیازمند واکنش عملیاتی از طرف ایران است؛ درجه این واکنش متناسب با اهمیت موضوع نمیتواند در حد تعارفات دیپلماتیک باقی بماند. تعریف پروژههای مغایر با منافع هند در منطقه یکی از مهمترین واکنشهای ایران به این اقدام هند خواهد بود؛ باتوجه به نوع روابط هند با چین و پاکستان، تشکیل ائتلاف و همکاری مشترک با کشورهای پاکستان و چین و تعریف پروژههای امنیتی، سیاسی و اقتصادی مشترک با چین و پاکستان از جمله مهمترین ابزاری است که میتواند به صورت عملیاتی پیگیری گردد.
استفاده از ظرفیت بازیگران منطقهای و بینالمللی که کریدور عرب-مد در تقابل با منافع ملی آنهاست راهبرد دیگر ایران در مقابله با این کریدور است؛ ائتلاف منطقهای و کریدور عرب – مد به صورت مستقیم در تقابل با منافع کشورهای ترکیه، آذربایجان، پاکستان، چین و روسیه است و از میان این بازیگران چین و ترکیه به طور خاص از لحاظ اقتصادی و سیاسی متضرر خواهند شد و از این حیث منافع آنها با منافع ایران همپوشانی دارد. ترکیه و چین با درک تهدید برخاسته از این ائتلاف منطقهای و بر هم خوردن موازنه قدرت منطقهای به همراه روسیه میتوانند جبههای جدید در برابر این ائتلاف تشکیل دهند. در واقع کریدور عرب – مد علیرغم ماهیت تهدیدزای آن، برای نزدیکی بیشتر ایران و ترکیه و تعریف پروژههای کریدوری اقتصادی در همکاری با چین فرصتی تاریخی پیشروی کشور قرار داده است.
متن سخنرانی دکتر محمدحسین سروش؛ مدیرعامل اندیشکده سرآمد
در کنفرانس بین المللی «بازاندیشی همکاری اتحادیه اروپا و غرب آسیا و شمال آفریقا» در رومانی به شرح زیر است:
تحولات منطقه خاورمیانه نشان می دهد که این منطقه در نظم نوین جهانی جایگاه برجسته ای خواهد داشت. قدرت های بزرگی مانند چین و آمریکا به دنبال ایفای نقشی حیاتی در منطقه هستند. تشکیل ائتلاف های منطقه ای و انعقاد قراردادهای دوجانبه و چند جانبه با کشورهای منطقه در زمینه های اقتصادی، امنیتی و فناوری و تشکیل گروه i2u2 و تلاش آمریکا برای مقابله با نفوذ چین و از سوی دیگر سرمایه گذاری و همکاری اقتصادی چین با عربستان سعودی و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس نشان می دهد که منطقه خاورمیانه یکی از کانون های رقابت قدرت های جهانی در عرصه های مختلف است. امروزه رقابت های ژئوپلیتیکی و کریدورهای حمل و نقل در منطقه به اوج خود رسیده است و شاهد سرمایه گذاری یکجانبه و چند جانبه کشورها برای تکمیل ترانزیت هستیم. کریدور عرب-مد برای اتصال کشورهای عربی به اسرائیل و یونان که ابتدا در گروه i2u2 مطرح شد و سپس در گروه G20، کریدور بندر فاو عراق و «پروژه توسعه راه» به طول ۱۲۰۰ کیلومتر برای اتصال عراق به ترکیه و اروپا، کریدور ترانس خزر و ترانس افغانستان به عنوان مهمترین کریدورها در دست ساخت است.
ایران از لحاظ تاریخی در قلب مسیرهای شمال - جنوب و شرق - غرب و جاده ابریشم قرار داشته و امروز به دنبال تکمیل کریدور شمال جنوب و شرق - غرب است. در این راستا یکی از مسیرهای راهبردی که می تواند مورد توجه ویژه برای مطالعه در مراکز تحقیقاتی قرار گیرد، کریدور ایران - ارمنستان - گرجستان - رومانی است که آسیا را به اروپا متصل می کند و ایران و رومانی در آن نقش ویژه ای خواهند داشت.
موضوع دیگر تغییر اقلیم و افزایش دمای جهانی در تمام نقاط جهان به ویژه در منطقه خاورمیانه است که منجر به خشکسالی و آسیب به محصولات کشاورزی در مناطق مختلف شده است. جنگ اوکراین و محدودیت صادرات غلات نیز بحران امنیت غذایی را تشدید کرده است. کشورها امروز به دنبال همکاری فرامنطقه ای و کشاورزی فراسرزمینی هستند تا این مشکل را حل کنند. به عنوان مثال دو کشور امارات و رومانی با امضای تفاهم نامه همکاری به دنبال دستیابی به امنیت غذایی در کشورهای خود هستند. ایران به عنوان سرزمینی وسیع و حاصلخیز و با داشتن پیشینه کشاورزی درخشان، از ظرفیت بسیار خوبی در فناوری و نیروی انسانی متخصص برخوردار است.
فناوری یکی دیگر از موضوعاتی است که کشورهای منطقه در این زمینه سرمایه گذاری های هنگفتی انجام داده اند. متاورس، صنعت نیمه هادی و هوش مصنوعی به عنوان لبه فناوری در عصر حاضر مورد توجه ویژه کشورهای منطقه قرار گرفته و در این حوزه نیز شاهد تدوین استراتژی های بلندمدت کشورها بوده ایم. در صنعت نیمه هادی، ایران به دلیل داشتن منابع معدنی کمیاب مورد استفاده در این صنعت، منابع سیلیکون و ژرمانیوم می تواند نقش مهمی در زنجیره تامین این صنعت داشته باشند که امروزه مرحله رقابت را پشت سر گذاشت و وارد فاز جنگ بین قدرت های بزرگ شد.
روابط کشورهای منطقه غرب آسیا طی سال های گذشته به سمت همکاری بین کشورها حرکت کرده است و روابط ترکیه، قطر و ایران با عربستان سعودی و امارات در حالی که دوران پرتنشی را پشت سر گذاشت، وارد عصر جدیدی شده است. موارد فوق نشان می دهد که امروز از دوره اتحادهای استراتژیک فاصله گرفته ایم و شاهد تشکیل ائتلاف های کوچک و همکاری دوجانبه یا چندجانبه کشورها در موضوعات راهبردی مانند موارد ذکر شده هستیم. منطقه غرب آسیا هنوز یکی از گلوگاه های حیاتی حمل و نقل و انرژی در جهان است و در نگاه قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای از جایگاه ویژه ای برخوردار است. سال گذشته، اتحادیه اروپا نیز از شراکت استراتژیک با کشورهای حوزه همکاری خلیج فارس رونمایی کرد و همه این موارد نشان دهنده اهمیت خاورمیانه و غرب آسیا در آینده نظم جهانی است.