نخستین نشست گفتگوهای بین المللی سرآمد با عنوان «آثار منطقهای و بینالمللی جنگ غزه» در تاریخ چهارم دی ماه ۱۴۰۲ برگزار شد. در این نشست مجازی آقای محمدحسین سروش مدیرعامل اندیشکده سرآمد، خانم ارهاما صدیق پژوهشگر اندیشکده سیاست های راهبردی اسلام آباد، خانم ایزابلا زیدان پژوهشگر دانشگاه الشام سوریه، آقای میلاد حرمتی پژوهشگر اندیشکده سرآمد، آقای امید بابلیان کارشناس مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه و آقای بندیکت ارتل پژوهشگر مدرسه عالی فنی رگنسبورگ حضور داشتند و به بیان دیدگاههای خود در خصوص ابعاد جنگ غزه پرداختند.
طوفان الاقصی خیزش جهانی و فروپاشی تصویر پوشالی رژیم صهیونیستی
محمد حسین سروش در ابتدا ضمن قدردانی از حضور شرکت کنندگان در این وبینار بر اهمیت گفتگو میان پژوهشگران مختلف در مورد پیامدهای جنگ غزه تاکید کرد و بیان داشت انقلاب اسلامی ایران بذر امید را در دل مردم مظلوم منطقه و بخصوص فلسطین کاشت و در دهه های اخیر همواره از مجاهدت و مقاومت مردم فلسطین حمایت کرد. عملیات طوفان الاقصی یک زلزله سیاسی علیه رژیم صهیونیستی بود که تصویر پوشالی ساخته شده از این رژیم، پویایی قدرت در منطقه و میل به مقاومت و آزادی فلسطین را افزایش داد. حمایت جهانی از فلسطینیان در نقاط مختلف دنیا چشم گیر است و اصرار امریکا بر ادامه جنگ و وتوی قطعنامه های شورای امنیت در خصوص آتش بس جنگ غزه و اتخاذ استاندارهای دوگانه تصویر ضدحقوق بشر این کشور و حامیانش را بیش از گذشته نمایان ساخت. عملیات طوفان الاقصی به طور اساسی چشم انداز سیاسی منطقه را تغییر داد و برنامه های ایالات متحده برای عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل را متوقف کرد.
افزایش حمایت از حماس و کاهش کشورهای حامی رژیم صهیونیستی
در ادامه جلسه آقای میلاد حرمتی پژوهشگر اندیشکده سرآمد به بررسی واکنشهای جامعه بینالمللی نسبت به جنگ اخیر در غزه پرداخته و بر مواضع و رویکرد کشورها، به ویژه ایالات متحده، تمرکز داشتند. “در سطح بینالمللی، انتقادات به اسرائیل به دلیل تلفات غیرنظامیان و بحران انسانی، افزایش یافته است. علاوه بر این، افزایش حمایت از آتشبس در جلسات مجمع عمومی سازمان ملل متحد و تغییر در نظرات عمومی نسبت به واکنش به این جنگ مشهود است. کشورهایی چون کانادا، استرالیا و ژاپن، که در ابتدا از اسرائیل حمایت میکردند، پس از گذشت دو ماه به قطعنامه حاوی مفاد آتشبس رأی مثبت داده اند. در این میان، قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل با ۱۳ رای موافق حاوی مفادی راجع به ارائه کمکهای بشردوستانه و ایجاد شرایطی مطلوب جهت دستیابی به آتشبس تصویب شده است.ایالات متحده، تنها به دلیل فشارهای جهانی، از وتو قطعنامه خودداری کرد. دولت بایدن با فشارهای داخلی، از سوی دموکراتها و عموم مردم، برای آتشبس روبروست.
وی در ادامه تاکید کرد، “نظرسنجیهای عمومی نشان میدهد که حمایت از اسرائیل کاهش یافته و درخواستها برای آتشبس رو به افزایش است.حمایت از حماس در برخی از کشورهای عربی مانند لبنان، اردن و مصر افزایش یافته است. تغییرات چشمگیری نیز در نظرات مردم عربستان سعودی مشاهده میشود و بیش از ۹۱ درصد از مردم عربستان از این جنگ به عنوان یک پیروزی برای فلسطینیان حمایت میکنند. در مقابل، مخالفت گسترده با اقدامات اسرائیل و درخواستهایی جهت قطع روابط با این کشور نیز وجود دارد. تأثیر این جنگ بر منافع ملی آمریکا نیز قابل توجه است؛ حمایت مداوم آمریکا از اسرائیل نه تنها به اعتبار و نفوذ آن ضربه زده است بلکه به عنوان حمایت از جنگ توسط آمریکا و غرب علیه عربها مطرح میشود. این مسئله پیامدهای منفی بلندمدت برای سرمایهگذاری و منافع ایالات متحده در منطقه را به همراه خواهد داشت.با این وجود، نقش افکار عمومی و نگرشهای طولانیمدت در تعیین مسیر و نتایج جنگ بسیار حائز اهمیت است”
لزوم توجه به احساس انسانی مشترک و مسئولیت جهانی در مبارزه برای عدالت و صلح
سپس، خانم ارهاما صدیقا از اندیشکده سیاستهای راهبردی اسلام آباد، به ایراد سخنرانی خود پرداختند. آرهاما با شدت خشونت و رنجی که در طول جنگ غزه به مردم این منطقه تحمیل شد را محکوم کرد، و بر تأثیر ویرانگر آن بر غیرنظامیان، به ویژه کودکان، تأکید نمود. وی نادرست بودن استفاده از زور و بیتوجهی به زندگی انسانی را مورد انتقاد قرار داد و تناقضهای اخلاقی و انسانی مسئولان را بیان نمود. ارهاما در صحبتهایش تصویر واضحی از هزینههای بشری جنگ ترسیم کرد و به جزئیات تخریب خانهها، معیشت، و صدمات روانی به مردم بیگناه اشاره کرد. ارهاما از جامعه بینالمللی خواست سکوت خود را شکسته و افرادی که در برابر جنایات انجام شده در غزه مسئولند، مسئولیت خود را بپذیرند. او بر ضرورت اقدام فوری برای حفاظت از جان فلسطینیها و پایان دادن به بحران انسانی تأکید کرد.در ادامه ارهاما با دعوت به توجه به احساس انسانی مشترک و مسئولیت جهانی، از افراد و کشورها درخواست کرد تا در مبارزه برای عدالت و صلح در منطقه مشارکت کنند. سخنرانی آرهاما فراتر از گزارش رویدادها بود و هدفش برانگیختن احساسات، چالش بخشیدن دیدگاهها، و الهام بخش بود. این صحبتها فراخوانی قدرتمند به مسئولیتپذیری، و همبستگی در برابر رنجهای انسانی بود.
مقاومت فلسطین و نمایش پویایی قدرت در حال تکامل منطقه
در ادامه بحث، ایزابلا به بحث درگیری طولانی مدت فلسطین و اسرائیل اشاره کرد. او درد و رنج ناشی از حضور اسرائیل به عنوان یک همسایه را برجسته کرد و بر ماهیت درهم تنیده آرمان های فلسطین و سوریه، جنگ ها و درگیری های پایدار تأکید نمود. ایزابلا ادعا کرد که فلسطینی ها و سوری ها به دلیل جنگ طولانی مدت با ناملایمات شدیدی مواجه شده اند و تاکید کرد که بحث در مورد آرمان فلسطین مانند عبور از یک محیط جنگ زده، شبیه به درگیری های جاری در سوریه از سال ۲۰۱۱ است. وی از بیتفاوتی برخی رژیم های عربی نسبت به آرمان فلسطین انتقاد کرد و تاکید کرد که خطری که صهیونیست ها متوجه می شوند صرفاً از فلسطین نشات نمی گیرد، بلکه از جامعه عرب سرچشمه می گیرد. ایزابلا به توجه جامعه بشری که اخیراً آرمان فلسطین پس از ۷ اکتبر به خود جلب کرده است، اشاره کرد و آن را به تحقیقات جهانی که توسط بیانیه های سازمان ملل در اذعان به زمینه تاریخی درگیری برانگیخته شده است، نسبت داد. وی تأکید می کند که این درگیری جدید نیست و ۷۵ سال طول کشیده است، اما اخیراً به دلیل هدف قرار دادن رسانه ها و پوشش گزینشی اسرائیل مورد توجه گستردهتری قرار گرفته است. زیدان با استناد به تجربیات و مشاهدات شخصی از زندگی در نزدیکی فلسطین، عملیات نظامی اسرائیل را محکوم می کند و تاکید می کند که آنها فقط حماس را هدف قرار نمی دهند، بلکه درگیر پاکسازی قومی هستند. او نمایش اقدامات اسرائیل را به عنوان اقدام تدافعی به چالش می کشد و توجه را به هدف قرار دادن عمدی غیرنظامیان جلب کرد و بر نیاز به مشارکت جامعه و تغییر رسانههای جریان اصلی برای افشای حقیقت تأکید کرد. ایزابلا معتقد است که مقاومت فلسطین نشاندهنده پویایی قدرت در حال تغییر در منطقه است و خواستار افزایش حمایت بینالمللی و مداخله سازمان ملل با استفاده از قطعنامههای جایگزین فراتر از آنهایی است که توسط ایالات متحده وتو شده است تا به مناقشه رسیدگی شود. علاوه بر این، او نظریه دو کشوری را نادیده می گیرد و مدعی است که این راه حل صرفاً برای تجاوز و سرکوب مداوم اسرائیل علیه فلسطینی ها مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
نقش منفعل کشور آلمان و تعهد غیرقابل مذاکره بر امنیت اسرائیل
در ادامه بحث بندیکت به بررسی نظرات رسانه ها و دولت آلمان در مورد اسرائیل و این جنگ پرداخت.بندیکت واکنش پیچیده آلمان به بحران اسرائیل-غزه را با تمرکز بر تعامل بین سیاست داخلی و خارجی بررسی کرد. وی به کنکاش در مفهوم “Staatsräson” پرداخت و اهمیت تاریخی آن را به عنوان یک جزء جدایی ناپذیر از خودانگاره آلمان که توسط تاثیر عمیق هولوکاست شکل گرفته است، برجسته کرد. این اصطلاح بر تعهد غیرقابل مذاکره به امنیت اسرائیل تأکید میکند، که بازتاب احساسات ابراز شده توسط صدراعظم آنگلا مرکل و فراتر از خطوط احزاب سیاسی است. در حالی که آلمان از لحاظ تاریخی رابطه ویژهای با اسرائیل دارد و از راهحل دو کشوری حمایت میکند، اخیراً انتقادهایی درباره شهرکسازی اسرائیل در نقض قوانین بینالمللی مطرح کرده است. در ادامه بندیکت به سیاست خارجی کنونی آلمان در جریان درگیری اسرائیل و غزه پرداخت. علیرغم محکومیت فزاینده جهانی، دولت آلمان علناً از تهاجم مداوم اسرائیل حمایت می کند. صدر اعظم اولاف شولز، نقش مهمی را ایفا می کند و از گفتگوهای «آتش بس» جلوگیری می کند و حتی از رأی دادن به قطعنامه سازمان ملل برای آتش بس عمومی بشردوستانه خودداری کرد. ارتل با بیان موضع محتاطانه آلمان به دلیل نگرانی در مورد افزایش یهودی ستیزی، تنش بین دولت و پیگیری راه حل دو دولتی را برجسته کرد. علاوه بر این، به وضعیت امنیت داخلی در آلمان، شامل مناقشات بر سر ممنوعیت تظاهرات حامیان فلسطین، انتقاد از یهودی ستیزی در جریان اعتراضات، و اقدامات اتخاذ شده علیه سازمان های مرتبط با حماس، اشاره کرد. این نتیجه گیری پیچیدگی های سیاست خارجی آلمان را منعکس می کند و سوالاتی را در مورد تعادل بین مسئولیت تاریخی، واقعیت های ژئوپلیتیکی و ملاحظات داخلی مطرح می کند.
ظهور یک رژیم آپارتاید با هدف نسلکشی و انسان زدایی
در ادامه آقای امید بابلیان از مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه به این موضوع پرداخت که وقایع اخیر در غزه عمیقاً ریشه در تاریخ هفتاد ساله اشغال و تحقیر عزت فلسطین دارد، ریشه در بیانیه بالفور در سال ۱۹۱۷ و متعاقب آن اشغال سرزمین فلسطین توسط اروپا در سال ۱۹۴۶ دارد. در ادامه وی اقدامات اسرائیل بر اساس اصل دفاع مشروع را محکوم کرد و بیان می کند که بر اساس قوانین بین المللی غیرقابل توجیه است که یک اشغالگر اقدامات ظالمانه علیه نیروهای آزادیبخش مانند حماس را توجیه کند. وی در ادامه اشاره کرد که این روایت بر بیتفاوتی جهان غرب نسبت به بحران تاریخی و در نتیجه کشتار و آوارگی مردم فلسطین و ظهور یک رژیم آپارتاید با هدف نسلکشی و انسانزدایی صورت گرفته است. وی تاریخچه مقاومت فلسطین را مورد بررسی قرار داد که از مقاومت یکپارچه تا مذاکرات و سازش تکامل یافته و در نهایت توسط اسرائیل به نفع طرح هایی مانند توافق صلح ابراهیم خیانت شده است. با توجه به بافت تاریخی و هدف ادعایی اسرائیل برای اشغال کامل اراضی، صرف نظر از وجود یا حذف حماس، مقاومت همچنان ادامه خواهد داشت. در ادامه از کشورهای غربی به دلیل حمایت کورکورانه آنها از اسرائیل انتقاد کرد و نشان میدهد که این امر به جایگاه اخلاقی آنها آسیب رسانده و آنها را از بحث درباره حقوق بشر و نظم مبتنی بر قوانین باز میدارد. بابلیان نسبت به تشدید دوقطبی شدن در سطح بین المللی و کشورهای غربی هشدار می دهد و خواستار تجدید نظر در رویکرد غرب برای جلوگیری از ظهور یک نظم جدید بین المللی است. وی در ادامه بیان داشت که، جمهوری اسلامی ایران در واکنش به وضعیت غزه چهار اولویت کلیدی را برای جامعه بینالمللی پیشنهاد میکند: توقف فوری و دائمی حملات، افزایش کمکهای بشردوستانه با ایجاد کریدور بشردوستانه، مخالفت با کوچ اجباری، و رفع کامل محاصره غزه.
- به همت اندیشکده افرا نشستی با موضوع «تصویراجتماعی فلسطین بعد از طوفان الاقصی» در محل پارک اندیشگاهی دانشگاه تهران برگزار شد. در این نشست دکتر محمد اصغری، مدیر مرکز رصد فرهنگی کشور، دکتر طاهره گودرزی کارشناس حوزه فلسطین، دکتر سید مصطفی موسوی، کارشناس حوزه آمریکا و اروپا و آقای حسین اکبرزاده پژوهشگر حوزه فلسطین و جهان عرب، نکاتی درباره افکار اجتماعی پیرامون فلسطین بیان کردند. در آغاز نشست، زهرا دانشطلب پژوهشگر دفتر مطالعات نوآوری اندیشکده افرا و دبیر نشست، پژوهشی را با عنوان «محتوای شبکههای اجتماعی دربارة فلسطین» ارائه کرد. درواقع این پژوهش به بررسی جنگ هشتگی که در فضای مجازی پا به پای جنگ میدانی فلسطین و اسرائیل در دنیا بعد از ۷ اکتبر روی داده پرداخته است. در این جنگ مجازی، کاربران با برجستهکردن هشتگهایِ طرف حمایت خود، موافقت یا مخالفتشان را اعلام و به نوعی زورآزمایی و جنگ مجازی را ترتیب دادند. نتیجة این پژوهش نشان داد که بر اساس دو هشتگ ترند «در کنار فلسطین بایستی» و «درکنار اسرائیل بایستی» بیشترین محتوا از سوی طرفداران فلسطین منتشر شده است. نتایج بخش دیگری از این پژوهش که به بررسی گزارشهای منتشر شده از سوی موسسات تحقیقاتی دنیا پرداخته بود نیز حاکی از برتری محتوای تولید شده از سوی طرفداران فلسطینی در فضای مجازی داشت. اما نکته جالب توجه این است که این برتری فلسطینیان در جنگ مجازی در حالی روی داده که طبق گزارش الجزیره برخی شبکههای اجتماعی از جمله تیکتاک و فیس بوک اقدام به محدودکردن انتشار محتوای مرتبط با فلسطین پرداخته و در این زمینه سوگیرانه عمل کردهاند. هفتهنامه اکونومیست نیز در گزارش آنالیزدیتا اذعان میکند که از ۷ تا ۲۳ اکتبر ۱ میلیون پست از اینستاگرام، توییتر و یوتیوب جمعآوری شد که همگی حاوی هشتگهایی از فهرستی با تعداد مشابه از اصطلاحات طرفدار اسرائیل و فلسطین به زبان انگلیسی بودند. دادههای ۷ اکتبر، دو طرف تقریباً سهم مساوی از حمایت داشتند؛ اما به فاصله کمتر از دو هفته دادهها حاکی از آن بود که پستهای طرفدار فلسطین ۳.۹ برابر بیشتر از پستهای طرفدار اسرائیل بود. در ادامه این نشست دکتر گودرزی به بررسی افکار عمومی ساکنان رژیم صهیونیستی پرداخت. در این زمینه گودرزی گفت: «واقعیت این است که بخشهای مختلف رژیم صهیونیستی (اعم از حاکمیتی و اجتماعی) تصویری مبتنی بر «تلقیِ تهدید امنیتی دانستن فلسطینیها» داشتهاند و این موضوع، تا پیش از طوفان الاقصی بسیار رایج بوده است. ناگفته نماند که نمیتوان همة جامعه صهیونیستی را هم یک کل واحد دانست؛ اما وقتی پای موجودیت این رژیم در میان باشد، چه چپگرایان و چه راستگرایان یهودی، ایدئولوژی صهیونیسم را دنبال نموده و تلاش میکنند که خود را حول محور تهدید خارجی متحد نمایند. تا پیش از طوفان الاقصی، موضوع اصلاحات قانون اساسی به شدت بین جامعه و حاکمیت اسرائیل شکاف ایجاد کرده بود و رژیم صهیونیستی در ضعفترین حالت ممکن از زمان تشکیل قرار گرفته بود. برای همین در این حمله، ارتش و نهادهای اطلاعاتی نظامی رژیم کاملا غافلگیر شدند.» در تایید این ادعا گودرزی آماری از وضعیت افکار عمومی داخل سرزمینهای اشغالی نسبت به جنگ ارائه کرد. بر اساس نظرسنجی انجام شده توسط موسسه دموکراسی اسرائیل، ۷۵ درصد از یهودیان اسرائیلی با درخواست آمریکا برای انتقال از مرحله پرشدت جنگ به مرحله کم شدت مخالفند. در بین جامعه عرب ساکن «اراضی ۱۹۴۸» نیز ۵۶ درصد مخالف خاتمه جنگند! که این تا حدی گویای همراهی جامعه عرب اسرائیل با یهودیان در تهدید دانستن فلسطینیهاست. همچنین ۳۷.۸ درصد جامعه یهودی خواستار مذاکره فوری با حماس بدون توقف درگیری و جنایات ارتش صهیونیستی بودهاند. این در حالی است که ۷۴.۹ درصد جامعه فلسطینی اراضی ۴۸ خواستار مذاکره فوری حتی به قیمت توقف جنگ بودهاند. طوفان الاقصی هزینههای اجتماعی زیادی برای صهیونیستها داشته ولی به امید داشتن امنیت بیشتر که با غیاب مقاومت فلسطین برای آنها معنا مییابد، این جامعه در حال تلاش برای تحمل آنهاست. در این میان، نیاز بسیار شدیدی به روانپزشک و اختلالات روانی صهیونیستها هم وجود دارد که خبرهای بسیاری دال بر مهاجرت منفی روانپزشکان و کمبود سرانه روانپزشک در سیستم دولتی منتشر شده است.» دکتر محمد اصغری مدیر مرکز رصد فرهنگی به تحلیل و بررسی افکار ایرانیان درباره طوفان الاقصی پرداختند؛ اما پیش از ورود به این بحث دربارة شکسته شدن هیمنة اسرائیل در دنیا گفتند: «بزرگترین نتیجه طوفان الاقصی این بود که اسرائیل دیگر هیمنه سابق را ندارد. این عملیات در واکنش به هتک حرمت مسجد الاقصی و همچنین هتک حرمت بانوان فلسطینی در قدس اشغالی صورت گرفت. عملیات طوفان الاقصی یک نوع تغییر شناختی در مسئله فلسطین بود.» اما در بخش افکار ایرانیان دربارة ابعاد مختلف مسئله فلسطین و طوفان الاقصی، اصغری آماری از جدیدترین افکارسنجی صورت گرفته از سوی مرکز رصد فرهنگی را ارائه داد که بخشی از آن بدین شرح است: «۳۲ درصد از پاسخگویان اذعان داشتند که پیش از درگیریهای اخیر هم پیگیر اخبار فلسطین بودهاند. ۲۲.۵ درصد قبل از جنگ اخیر اخبار فلسطین را دنبال نمیکردند؛ ولی در حال حاضر دنبال میکنند. ۶۶.۸ درصد از پاسخگویان اخبار مربوط به تحولات اخیر فلسطین را بیشتر از طریق صدا و سیما دنبال میکنند؛ ۸.۲ درصد افراد بیشتر از طریق اینستاگرام و ۴.۶ درصد از شبکههای ماهوارهای فارسی زبان پیگیر اخبار فلسطین هستند. ۷۳.۱ درصد پاسخگویان با گزاره اسرائیل دست نشانده امریکاست موافقند. ۷۳.۹ درصد با شکست ناپذیری اسرائیل مخالفند.» دکتر اصغری در جمعبندی خود ادامه داد: «شبکههای اجتماعی داخلی از قبیل ایتا نقش مهمی در شکلدهی اذهان طبقه متوسط و میانسال و خصوصا زنان در تحولات جاری فلسطین دارد. باور به شکست اسرائیل در جنگ اخیر بیش از باور به شکست فلسطینیهاست. حدود یک سوم از ایرانیان بر این اعتقاد هستند که اسرائیل در جنگ اخیر شکست خورده و اسطوره ارتش شکستناپذیر اعتباری بین ایرانیها ندارد.» موضوع مورد بحث دکتر موسوی درباره وضعیت افکار عمومی امریکا و اروپا دربارة فلسطین و حوادث اخیر آن بود. موسوی در مورد افکار عمومی آمریکا گفت: «براساس بررسیها بعد از ۷ اکتبر دو سوم جوانان ۱۸ تا ۲۹ ساله امریکایی، اسرائیل را اشغالگر میدانند. در حالی که با در نظرگرفتن جامعه آماری کل آمریکا ۷۰ درصد چنین دیدگاهی ندارند. نتیجه آنکه اگرچه امروز نسبت حامیان فلسطین در جمعیت کل آمریکا کمتر است؛ اما تاثیر حمایت نسل جوان آمریکا از فلسطین در آیندة سیاست امریکا نمود بیشتری خواهد داشت. کما اینکه از جمله دلایل افول حمایت از اسرائیل در امریکا به حاشیه رفتن و پیر شدن طیف مسیحی سفیدپوست است. یک چهارم جمهوری خواهان، حمایت فعلی بایدن از اسرائیل را بیش از حد میدانند. از دیگر نتایج این افکار سنجی این بود که حمایت از راهکار دو دولتی برای حل منازعات بین فلسطین و اسرائیل قبل و بعد طوفان الاقصی نزد افکار عمومی آمریکاییان ثابت است.» دکتر موسوی درباره افکار عمومی اروپا پیرامون فلسطین نیز اضافه کردند: «در اروپا هم شکاف نسلی بین ۶۵ ساله به بالا و زیر ۳۵ سال وجود دارد و جوانان بیشتر حامی فلسطین هستند. اروپاییها به تحولات خاورمیانه نسبت به امریکا اهمیت کمتری میدهند، همچنین درصد افراد بدون موضع نیز بیشتر است.» حسین اکبرزاده نیز درباره افکار عمومی جهان عرب اظهار داشت: «در پیمایشی که در ۱۶ کشور عربی درباره فلسطین انجام شد ۶۸ درصد در کنار غزه و حماس میایستند. ۲۳ درصد در کنار مردم غزه ولی در مقابل حماس میایستند و تنها یک درصد مخالف مردم فلسطین هستند. ۶۷ درصد، طوفان الاقصی را یک عملیات مشروع مقاومت میدانند. ۴۸ درصد، افکار عمومی جهان عرب عملکرد ایران را در طوفانالاقصی خوب ارزیابی میکنند و ۳۲ درصد عملکرد ایران را بد ارزیابی کردند. درمقابل عملکرد امریکا که ۸۵ درصد آن را بد ارزیابی کردهاند و تنها ۳ درصد عملکرد امریکا را خوب دانستهاند. ۹۲ درصد نهضت فلسطینی را یک نهضت برای همه اعراب میدانند نه فقط برای مردم فلسطین. این موضوع نشان میدهد که طوفان الاقصی عادی سازی رابطه با اسرائیل را در بین افکار عمومی با شکست مواجه کرده است.» در ادامه این نشست دکتر گودرزی به بررسی افکار عمومی ساکنان رژیم صهیونیستی پرداخت. در این زمینه گودرزی گفت: «واقعیت این است که بخشهای مختلف رژیم صهیونیستی (اعم از حاکمیتی و اجتماعی) تصویری مبتنی بر «تلقیِ تهدید امنیتی دانستن فلسطینیها» داشتهاند و این موضوع، تا پیش از طوفان الاقصی بسیار رایج بوده است. ناگفته نماند که نمیتوان همة جامعه صهیونیستی را هم یک کل واحد دانست؛ اما وقتی پای موجودیت این رژیم در میان باشد، چه چپگرایان و چه راستگرایان یهودی، ایدئولوژی صهیونیسم را دنبال نموده و تلاش میکنند که خود را حول محور تهدید خارجی متحد نمایند. تا پیش از طوفان الاقصی، موضوع اصلاحات قانون اساسی به شدت بین جامعه و حاکمیت اسرائیل شکاف ایجاد کرده بود و رژیم صهیونیستی در ضعفترین حالت ممکن از زمان تشکیل قرار گرفته بود. برای همین در این حمله، ارتش و نهادهای اطلاعاتی نظامی رژیم کاملا غافلگیر شدند.» در تایید این ادعا گودرزی آماری از وضعیت افکار عمومی داخل سرزمینهای اشغالی نسبت به جنگ ارائه کرد. بر اساس نظرسنجی انجام شده توسط موسسه دموکراسی اسرائیل، ۷۵ درصد از یهودیان اسرائیلی با درخواست آمریکا برای انتقال از مرحله پرشدت جنگ به مرحله کم شدت مخالفند. در بین جامعه عرب ساکن «اراضی ۱۹۴۸» نیز ۵۶ درصد مخالف خاتمه جنگند! که این تا حدی گویای همراهی جامعه عرب اسرائیل با یهودیان در تهدید دانستن فلسطینیهاست. همچنین ۳۷.۸ درصد جامعه یهودی خواستار مذاکره فوری با حماس بدون توقف درگیری و جنایات ارتش صهیونیستی بودهاند. این در حالی است که ۷۴.۹ درصد جامعه فلسطینی اراضی ۴۸ خواستار مذاکره فوری حتی به قیمت توقف جنگ بودهاند. طوفان الاقصی هزینههای اجتماعی زیادی برای صهیونیستها داشته ولی به امید داشتن امنیت بیشتر که با غیاب مقاومت فلسطین برای آنها معنا مییابد، این جامعه در حال تلاش برای تحمل آنهاست. در این میان، نیاز بسیار شدیدی به روانپزشک و اختلالات روانی صهیونیستها هم وجود دارد که خبرهای بسیاری دال بر مهاجرت منفی روانپزشکان و کمبود سرانه روانپزشک در سیستم دولتی منتشر شده است.» دکتر محمد اصغری مدیر مرکز رصد فرهنگی به تحلیل و بررسی افکار ایرانیان درباره طوفان الاقصی پرداختند؛ اما پیش از ورود به این بحث دربارة شکسته شدن هیمنة اسرائیل در دنیا گفتند: «بزرگترین نتیجه طوفان الاقصی این بود که اسرائیل دیگر هیمنه سابق را ندارد. این عملیات در واکنش به هتک حرمت مسجد الاقصی و همچنین هتک حرمت بانوان فلسطینی در قدس اشغالی صورت گرفت. عملیات طوفان الاقصی یک نوع تغییر شناختی در مسئله فلسطین بود.» اما در بخش افکار ایرانیان دربارة ابعاد مختلف مسئله فلسطین و طوفان الاقصی، اصغری آماری از جدیدترین افکارسنجی صورت گرفته از سوی مرکز رصد فرهنگی را ارائه داد که بخشی از آن بدین شرح است: «۳۲ درصد از پاسخگویان اذعان داشتند که پیش از درگیریهای اخیر هم پیگیر اخبار فلسطین بودهاند. ۲۲.۵ درصد قبل از جنگ اخیر اخبار فلسطین را دنبال نمیکردند؛ ولی در حال حاضر دنبال میکنند. ۶۶.۸ درصد از پاسخگویان اخبار مربوط به تحولات اخیر فلسطین را بیشتر از طریق صدا و سیما دنبال میکنند؛ ۸.۲ درصد افراد بیشتر از طریق اینستاگرام و ۴.۶ درصد از شبکههای ماهوارهای فارسی زبان پیگیر اخبار فلسطین هستند. ۷۳.۱ درصد پاسخگویان با گزاره اسرائیل دست نشانده امریکاست موافقند. ۷۳.۹ درصد با شکست ناپذیری اسرائیل مخالفند.» دکتر اصغری در جمعبندی خود ادامه داد: «شبکههای اجتماعی داخلی از قبیل ایتا نقش مهمی در شکلدهی اذهان طبقه متوسط و میانسال و خصوصا زنان در تحولات جاری فلسطین دارد. باور به شکست اسرائیل در جنگ اخیر بیش از باور به شکست فلسطینیهاست. حدود یک سوم از ایرانیان بر این اعتقاد هستند که اسرائیل در جنگ اخیر شکست خورده و اسطوره ارتش شکستناپذیر اعتباری بین ایرانیها ندارد.» موضوع مورد بحث دکتر موسوی درباره وضعیت افکار عمومی امریکا و اروپا دربارة فلسطین و حوادث اخیر آن بود. موسوی در مورد افکار عمومی آمریکا گفت: «براساس بررسیها بعد از ۷ اکتبر دو سوم جوانان ۱۸ تا ۲۹ ساله امریکایی، اسرائیل را اشغالگر میدانند. در حالی که با در نظرگرفتن جامعه آماری کل آمریکا ۷۰ درصد چنین دیدگاهی ندارند. نتیجه آنکه اگرچه امروز نسبت حامیان فلسطین در جمعیت کل آمریکا کمتر است؛ اما تاثیر حمایت نسل جوان آمریکا از فلسطین در آیندة سیاست امریکا نمود بیشتری خواهد داشت. کما اینکه از جمله دلایل افول حمایت از اسرائیل در امریکا به حاشیه رفتن و پیر شدن طیف مسیحی سفیدپوست است. یک چهارم جمهوری خواهان، حمایت فعلی بایدن از اسرائیل را بیش از حد میدانند. از دیگر نتایج این افکار سنجی این بود که حمایت از راهکار دو دولتی برای حل منازعات بین فلسطین و اسرائیل قبل و بعد طوفان الاقصی نزد افکار عمومی آمریکاییان ثابت است.» دکتر موسوی درباره افکار عمومی اروپا پیرامون فلسطین نیز اضافه کردند: «در اروپا هم شکاف نسلی بین ۶۵ ساله به بالا و زیر ۳۵ سال وجود دارد و جوانان بیشتر حامی فلسطین هستند. اروپاییها به تحولات خاورمیانه نسبت به امریکا اهمیت کمتری میدهند، همچنین درصد افراد بدون موضع نیز بیشتر است.» حسین اکبرزاده نیز درباره افکار عمومی جهان عرب اظهار داشت: «در پیمایشی که در ۱۶ کشور عربی درباره فلسطین انجام شد ۶۸ درصد در کنار غزه و حماس میایستند. ۲۳ درصد در کنار مردم غزه ولی در مقابل حماس میایستند و تنها یک درصد مخالف مردم فلسطین هستند. ۶۷ درصد، طوفان الاقصی را یک عملیات مشروع مقاومت میدانند. ۴۸ درصد، افکار عمومی جهان عرب عملکرد ایران را در طوفانالاقصی خوب ارزیابی میکنند و ۳۲ درصد عملکرد ایران را بد ارزیابی کردند. درمقابل عملکرد امریکا که ۸۵ درصد آن را بد ارزیابی کردهاند و تنها ۳ درصد عملکرد امریکا را خوب دانستهاند. ۹۲ درصد نهضت فلسطینی را یک نهضت برای همه اعراب میدانند نه فقط برای مردم فلسطین. این موضوع نشان میدهد که طوفان الاقصی عادی سازی رابطه با اسرائیل را در بین افکار عمومی با شکست مواجه کرده است.»
- تغییر مسیر حمل کالا از دریای سرخ به آفریقا و مسیر زمینی امارات و عربستان همزمان با ادامه حملات رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه و وتوی پیاپی قطعنامههای آتشبس شورای امنیت توسط ایالات متحده، انصارالله یمن به منظور مقابله با عبور کشتیها به مقصد رژیم صهیونیستی، اقدام به انجام حملاتی در دریای سرخ که یکی از گذرگاههای استراتژیک دنیا است نمود و به موجب آن تحولاتی در حملونقل دریایی و تجارت جهانی به وقوع پیوست. دریای سرخ تنگه باب المندب را به کانال سوئز، یکی از مهمترین شاهراههای تجارت بینالمللی جهان، متصل میکند. این مسیر دریایی حدود ۱۲ درصد از تجارت جهانی و ۳۰ درصد از ترافیک کانتینری دنیا را به خود اختصاص می دهد. سالانه حدود ۱۹هزار کشتی در کانال سوئز تردد میکنند و این کانال کوتاهترین مسیر بین اروپا و آسیا و منبع اصلی درآمد کشور مصر به حساب میآید که این درآمد بر اثر تحولات اخیر با ۴۰ درصد کاهش مواجه شده است. ناآرامیهای به وجود آمده در این منطقه موجب اختلال در زنجیره تامین و اعمال هزینههای اضافی شدهاست که میتواند تورم شدیدی را در آینده به همراه داشته باشد و صنعت کشتیرانی را با چالشهای شدیدی به ویژه در مسیرهای آسیا به اروپا و آمریکا مواجه نماید. افزایش هزینههای بیمه و نرخ اجاره کشتیها، افزایش هزینههای انرژی و توقف موقت تولیدات برخی کارخانههای بزرگ مانند تسلا و ولوو به دلیل کمبود قطعات ناشی از تغییر مسیر کشتیها از جمله پیامدهای تنشهای اخیر دریای سرخ است. به دنبال حملات آمریکا و انگلیس به یمن و تشدید درگیریها در دریای سرخ، تنشهای موجود در منطقه افزایش یافته و منجر به افزایش شدید قیمت نفت گردید و ادامه یافتن تنشها در دریای سرخ، موجب بالا رفتن هزینههای حملونقل دریایی تا ۳۰۰ درصد شدهاست. به منظور حفظ امنیت، بسیاری از شرکتهای کشتیرانی بزرگ مانند کشتیرانی مرسک دانمارک و هاپاگ لوید آلمان عبور از کانال سوئز و دریای سرخ را متوقف نموده و عبور از مسیر جایگزین آفریقای جنوبی و از طریق دماغه امید نیک را برگزیدهاند. طول مسیر جایگزین ۳۵۰۰ مایل دریایی از مسیر کانال سوئز و دریای سرخ بیشتر بوده و مدت زمان عبور کشتیها را ۱۰ روز افزایش میدهد. طبق برآوردها، هزینههای دور زدن هر کشتی کانتینری از دریای سرخ و کانال سوئز به سمت دماغه امید نیک و بندر کیپ تاون ۳۳ درصد به میزان سوخت مصرفی اضافه میکند. به این ترتیب عبور کشتیها از مسیر دماغه امیدنیک، بنادر شرق و غرب آفریقا و خلیج فارس (دوربان، پورت لوئیس، جزایر قناری، صلاله و فجیره) از افزایش تقاضای سوخت منتفع خواهندشد. این بنادر در ابتدای بحران دریای سرخ آمادگی کمی برای ارائه سوخت داشتند اما به مرور با تقویت مراکز ذخیرۀ سوخت بهبود یافتند. شرکت ترافیگورا نیز آمادگی خود را برای تأمین سوخت کشتیها در آفریقای جنوبی اعلام نمودهاست. حرکت به سمت ایجاد مسیر جایگزین از طریق امارات و عربستان علاوه بر مسیر جایگزین فوق، میری رگو، وزیر حملونقل رژیم صهیونیستی اخیرا از طرح جدیدی برای انتقال کالا از هند و از طریق مسیر زمینی امارات به این رژیم خبر داد که قادر است با دور زدن حملات دریای سرخ زمان انتقال کالا را حدود ۱۲ روز کاهش دهد. طبق اظهارات میری رگو، گروههای حرفهای برای ایجاد امکان حملونقل زمینی کالاها از ابوظبی به رژیم صهیونیستی تشکیل شده است. علاوه بر این، شرکت کشتیرانی هاپاگ لوید که ۷ درصد از بازار جهانی حملونقل دریایی را در اختیار داشته و در ۵۳ بندر و ۵۳ ایستگاه زمینی خاورمیانه فعالیت دارد، از اقدامات خود در راستای فراهم کردن خطوط حملونقل زمینی از طریق عربستان سعودی و امارات عربی متحده خبر داده است که با عبور از تنگه بابالمندب، قادر است اثرات تحولات دریای سرخ را بر تجارت و حرکت کشتیها کاهش دهد. بر این اساس کشتیها از طریق بنادر جبل علی در امارات و دمام و جبیل در عربستان سعودی محموله خود را برای حمل زمینی تخلیه نموده و این محمولهها در بندر جده عربستان برای ادامه مسیر به سمت کانال سوئز تحویل کشتی میشوند. این مسیر ترکیبی جدید بدون نیاز به عبور کشتیها از تنگه باب المندب و با کاهش مسیر نسبت به مسیر آفریقا، امکان عبور از کانال سوئز را فراهم مینماید. طبق برآوردها حمل کانتینرهای یک کشتی از عربستان یا بحرین و امارات به رژیم صهیونیستی بین ۱۵ الی ۲۰ روز طول میکشد. تشدید درگیریها در دریای سرخ میتواند حملونقل دریایی کالا در دنیا را با چالشهای زیادی مواجه کند و صنایع مختلف را تحت تاثیر قرار دهد. این امر ضرورت وجود مسیرهای جایگزین قابل اعتماد و کارامد را روشن میسازد. با توجه به هزینه بالا و مدت زمان طولانی عبور کشتیها از مسیر آفریقا، به نظر میرسد هدف اصلی رژیم صهیونیستی از برقراری کریدور زمینی از امارات، ایجاد یک مسیر سریع و مکمل است تا محمولههای تجاری به دور از اقدامات انصارالله به سرزمینهای اشغالی منتقل شده و از فشار اقتصادی بسته شدن مسیر دریایی در شرایط اضطراری، جلوگیری شود. همچنین این ناآرامیها میتواند رشد شبکه تجاری نوپای آسیای میانه را رونق بخشیده و مسیرهای ترانزیتی و تجاری جدیدی را ایجاد نماید.