راضیه بابایی، پژوهشگر دفتر مطالعات فناوری اجتماعی اندیشکده افرا:
در سپتامبر ۲۰۱۵، رؤسای دولتها، جامعه مدنی و احزاب، نمایندگان ارشد نهادهای تخصصی سازمان ملل متحد، در مجمع عمومی گرد هم آمدند و «دستورکار توسعه پایدار ۲۰۳۰» را تصویب کردند. این دستور کار (Sustainable Development Goals)، جایگزینی برای اهداف پروژه هزاره و شامل ۱۷ هدف اصلی و ۱۶۹ هدف ویژه بود که نقشه راه جامعه جهانی را برای ۱۵ سال بعد ترسیم مینمود. به گفتۀ بانکیمون اهداف این سند میبایست از ابتدای ژانویه ۲۰۱۶ اجرایی میشد اما بسیاری از کشورها، اسناد چشم انداز مطلوب کشور خود را با تأخیر ارائه کردند. عراق از جملۀ این کشورهاست.
ارکان و اهداف سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ عراق
با سقوط دولت داعش و کاهش نسبی تنشهای داخلی در عراق، وزارت برنامهریزی عراق آمار و اطلاعات کشور را بهروزرسانی کرده و سند چشمانداز عراق در ژانویه ۲۰۱۹ با عنوان «آیندهای که ما آرزوی آن را داریم: چشم انداز عراق برای توسعه پایدار ۲۰۳۰» به یونسکو ارائه شده است.
در ابتدای این سند و در توصیف آن آمده است: «این چشم انداز مبتنی بر ارتقای ابعاد توسعه پایدار است که مردم عراق را در کشوری امن و یکپارچه که در آن همه از حقوق برابر برخوردارند، با ایجاد یک سیستم اقتصادی با روندهای اجتماعی متنوع در بازار و شاخصهای پایدار در سطح اقتصاد کلان و ایجاد محیطی پاک، ایمن و پایدار برای نسل فعلی و آینده، توانمند میکند».
سند چشمانداز عراق در پنج رکن و ۲۵ هدف ویژه طراحی شده است. ارکان این سند عبارتند از: «توسعه انسانی»، «حکمرانی خوب»، «اقتصاد متنوع»، «جامعه ایمن» و «محیط زیست پایدار». برای هر یک از این ارکان، اهداف ویژهای در جهت توسعه پایدار عراق تعریف شده تا وزارتخانهها، سازمانها، احزاب و مردم عراق را به حرکت در راستای دستیابی به این اهداف ترغیب نماید.
طراحان این سند، برای تحقق رکن توسعه انسانی، پنج هدف ویژه را در نظر گرفتهاند: «رفع فقر، «ایجاد فرصتهای شغلی مناسب برای تمامی افراد بیکار»، «ایجاد یک سیستم آموزشی با کیفیت بالا و فراگیر»، «ارتقاء یک سیستم مراقبت بهداشتی مؤثر و جامع» و «تأمین مسکن مناسب و حذف محلههای فقیرنشین». همچنین به منظور تحقق رکن «حکمرانی خوب»، چهار هدف ویژه شامل «حمایت از حاکمیت قانون، فراهم آوردن دسترسی به عدالت و ارتقاء حکمرانی خوب»، «بهبود تمرکز زدایی اداری و مشارکت عمومی در تصمیمگیری»، «ارتقای یکپارچگی و شفافیت و مبارزه با فساد» و «اصلاح مدیریت مالی عمومی و دستیابی به پایداری مالی» را تعریف نمودهاند. طراحان این سند، گامهای تحقق رکن «اقتصاد متنوع» را دستیابی به اهداف ویژۀ «دستیابی به نرخ رشد اقتصادی بالا و پایدار»، «افزایش کارایی بخش نفت»، «تقویت بخش خصوصی و افزایش سهم آن در توسعه»، «توسعه بخش کشاورزی و دستیابی به امنیت غذایی»، «ارتقاء زیرساختها» و «ترویج بخش مالی فعال و با مدیریت خوب» در نظر گرفتهاند.
ایشان همچنین، حرکت در راستای دستیابی به «جامعۀ ایمن» را با اهدافی چون «ترویج فرهنگ تساهل، گفتگو و صلح»، «تضمین پیشرفت خانوادهها، زنان و گروههای آسیبپذیر»، «ترویج ارزشهای شهروندی و کاهش نابرابریها»، «گسترش روحیه موفقیت، ابتکار و کار داوطلبانه» و «ارائه راهحلهای پایدار برای جابجایی و مهاجرت داخلی و خارجی» برشمردهاند. در این سند، رسیدن به «محیط زیست پایدار» نیز یکی از ارکان پنجگانه و راه تحقق آن، اهدافی چون «کاهش آلودگی محیط زیست و انتشار گرمایش جهانی»، «ترویج استفاده مؤثر از منابع آب»، «ترویج حفاظت از محیط زیست»، «توسعه الگوهای مصرف و تولید برای دستیابی به پایداری زیست محیطی» و «حفاظت از تنوع زیستی و احیای باتلاقهای بین النهرین» در نظرگرفته شدهاست.
موانع پیش روی عراق در دستیابی به اهداف سند توسعه پایدار ۲۰۳۰
آنچه در سند چشمانداز عراق شایستۀ توجه است، جهتگیری اهداف و ارکان این سند به سمت عبور از تنشهای اجتماعی، سیاسی و امنیتیِ داخل عراق است. در این سند، اهداف بلندپروازانه و چشمگیر در سطح بین الملل، طراحی نشده؛ چه اینکه تحقق اهداف مذکور نیز ممکن است با چالشهای فراوانی روبهرو شوند.
کشور عراق، جمعیتی متنوع از اقوام و مذاهب گوناگون در خود جای داده است و از سال ۲۰۰۳ تاکنون، درگیریهای داخلی و جنگ مستمر با آمریکا و داعش منجر به افزایش شکافهای سیاسی و اجتماعی در این کشور شده است. افزایش هزینههای ناشی از تخریب زیرساختها در دوران جنگ با آمریکا و داعش، افزایش تنشهای گروهها و احزاب سیاسی، تغییر بافت جمعیت و جداییطلبی اقلیم کردستان از عراق، از جمله زمینههای تعمیق شکافهای اجتماعی و سیاسی بودهاند.
طبق گزارش وزارت برنامهریزی عراق از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۵، مجموع خسارات وارده به تمامی وزارتخانهها، نهادهای غیر دولتی در استانهای عراق، در نتیجۀ اقدامات تروریستی، ۳۱ میلیارد و ۶۰۱ میلیون و ۹۲۱ هزار و ۸۹۴ دلار برآورد شده؛ این درحالیاست که پس از این تاریخ نیز عراق همچنان درگیر جنگ با گروه تروریستی داعش بوده و تخریبها و خسارات افزایش یافته و بدیهی است که جبران این حجم از خسارت، نیازمند برنامهریزی و دستیابی به راهکارهایی برای افزایش منابع مالی است.
بر اساس گزارش بانک جهانی، دولت مرکزی عراق در سالهای اخیر موفق به افزایش درآمد حاصل از صادرات نفت و رشد اقتصادی چشمگیری شده؛ چنانکه در سال ۲۰۲۲ نیز حائز رتبه اول در میان کشورهای عربی شده است. همچنین با طراحی پروژۀ «توسعه بندر فاو» و نیز پروژۀ احداث «جاده توسعه»، امیدهای عراق برای دستیابی به هدفِ «ایجاد تنوع در درآمدهای اقتصادی» افزایش یافته است.
به نظر میرسد با وجود برنامهریزیهای موفق دولت عراق در خصوص رشد اقتصادی و افزایش رفاه مردم و تغییرات مثبت در تعامل احزاب با جوانان و مردم، چالشهای سیاسی و امنیتی عراق، موانع بزرگی در تحقق توسعه پایدار این کشورند. دخالتها و نظارت مستقیم سفیر آمریکا در تعاملات سیاسی-اجتماعی عراق، افزایش شمار نیروهای نظامی آمریکایی و ترس عراقیها از انجام مجدد عملیات نظامی از سوی آمریکا، عدم همکاری اقلیم کردستان و تنش میان دولت بغداد و اربیل، تغییرات اجتماعی و افزایش تنوع سبک زندگی، بلاتکلیفی دولت عراق در مواجهه با معضل آوارگان و خانوادههای داعش در اردوگاهها و زندانهای تروریستها و افزایش جمعیت اردوگاهها به واسطه ازدواج پسران بالای ۱۴ سال با زنان اردوگاه و نیز عدم پذیرش زنان و کودکان آسیبدیده از نیروهای داعش در قبیله و بافت اجتماعی عراق، از جمله موانع جدی دولت عراق در دستیابی به اهداف سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ هستند.
باید منتظر ماند و دید آیا دولت عراق میتواند تا سال ۲۰۳۰، بر این موانع فائق آید و اهداف طراحی شده در جهت توسعه پایدار کشورش را تحقق بخشد؟
- سند ۲۰۳۰ عربستان؛ از خیال تا واقعیت عربستان در چند سال اخیر تبلیغات گسترده ای برای ارائه تصویر اجتماعی مورد پذیرش عموم مردم جهان از خود داشته است. در این راستا به تعریف پروژه هایی که بسیار بلند پروازانه بوده مانند نئوم پرداخته که سهم عظیمی در تولید محتوا برای ارائه تبلیغات ایجاد کرده است. در مصاحبه پیش رو با جناب آقای حسن هانی زاده کارشناس مسائل خاورمیانه به گفتگو پرداختیم تا ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که عربستان برای خود متصور شده است را مورد بحث قرار دهیم. به نظر شما طرح چشم انداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی چه اهداف و ابعادی از توسعه در این کشور را به تصویر میکشد؟ عربستان سعودی طرح ۲۰۳۰ خود را برای رسیدن به یک کشور تأثیرگذار و مهم از نظر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از سالها پیش آغاز کرده است. این طرحِ محمد بن سلمان که معروف به طرح ۲۰۳۰ است، طرح بلند پروازانهای است و در حقیقت هدف آن استفاده از شیوههای نوین اقتصادی و شهرسازی است. شهر «نئوم» در حقیقت شهری است که برخوردار از همهی امکانات به روز است. سعی محمد بن سلمان این است که با استفاده از فناوریهای روز بتواند شرایطی فراهم نماید که عربستان سعودی به عنوان کشوری که دارای بالاترین سطح از فناوریهای روز است، شناخته شود تاحدی که اعلام کرده در آینده، ساکنین کشورهای اروپایی ناچار خواهند شد که برای تفریح و گردش وارد عربستان شوند . این چشمانداز در حقیقت یک هدف مهم است که طبق برنامهریزی محمد بن سلمان، باید تا سال ۲۰۳۰ (حدود هفت سال دیگر) به پایان برسد. هزینۀ پیشبینی شده و مصوب برای طرح موسوم به نئوم، ۶۰۰ میلیارد دلار است که هزینۀ بالایی است. در حال حاضر عملیات طرح نئوم آغاز شده و طرح بسیار پیچیدهاست و دهها شرکت خارجی هم در این طرح فعال هستند. تغییراتی در ساختار اجتماعی و داخلی عربستان بوجود آمده که منجر به ایجاد تفاوتهای زیادی در این کشور نسبت به سالهای گذشته شده است. نقش وهابیها و علمای وهابی در عربستان کمرنگ شده و محمد بن سلمان آزادیهای اجتماعی بیشتری به مردم این کشور داده است؛ به گونهای که اکنون کابارهها و سینماها نیز در این کشور فعال هستند. این در حالی است که در گذشته چنین فضاهایی در عربستان وجود نداشتند و این نشان میدهد که عربستان از یک فضای بستۀ دینی به سمت یک کشور روزآمد با بهرهگیری از فناوریهای پیشرفته در حال حرکت است. لطفا بفرمایید چه نمادها و نمودهایی از توسعهیافتگی را میتوان در عربستان مشاهده کرد؟ نمادهای مورد استفاده، دراین پروژه ها اغلب مرتبط با شیوههای جدید شهرسازی و استفاده از فنآوریهای روز است . به عنوان مثال اتوبانهایی که بسیار روزآمد و با فناوریهای بسیار بالا احداث شده اند، وجود علائم و شبنماهایی برای روشنسازی سطح جاده و افزایش دید رانندگان و کاهش مشکلات رانندگی در شب، همه اینها مصداق نمادهای توسعه یافتگی هستند .از فناوری جدید دیگر و مهم برای عربستان، می توان به استفاده از آبشیرینکنهای اتمی که به تمام نقاط مختلف عربستان، آبرسانی میکند نام برد که حتی در حوزه کشاورزی نیز دستگاههای آبشیرینکن احداث شده است و این بخشی از کارهایی است که محمد بن سلمان در طول سالهای اخیر برای توسعه عربستان انجام داده است. در مورد سایر شاخصهای توسعه از جمله در حوزۀ هنر و فرهنگ چه برنامههای توسعهای در دستور کار قرار گرفتهاند؟ در طول سالهای اخیر و با آغاز تغییرات در عربستان سعودی، فستیوالهای هنری بزرگی با حضور هنرپیشههای هالیودی و سایر هنرمندان شاخص کشورهای مختلف جهان از جمله هنرپیشگان هندی، مصری و کارگردانها و خوانندههای مطرح جهان، برگزار شده است. در طول برگزاری این فستیوالها، شرکتکنندگان از شهرهای مختلف عربستان دیدن کردهاند که این یک نوع تبلیغات و پروپاگاندا برای محمد بن سلمان تلقی میشود بله. برگزاری جشن هنر و برگزاری یک فستیوال آواز فولکلور در آمریکا با شرکت حدود ۶۰۰ خواننده و نوازندۀ سعودی و اجرای برنامه همراه با رقصهای محلی ازجمله برنامههایی بودند که با استقبال مردم امریکا روبه رو شده است و این نشان میدهد که محمد بن سلمان یک فضای جدیدی برای این کشور بوجد اورده تا جایگاه هنری، فرهنگی و سیاسی کشور خودش را در تراز بالایی قرار دهد. آیا برای توسعه علمی نیز چشماندازی پیشبینی شده؟ آیا عربستان سعودی پیشرفتهای علمی قابل ذکری در چند سال اخیر داشتهاست؟ در توسعه علمی عربستان، هنوز به مرتبۀ بالایی نرسیده اما اعزام و بورسیه دانشجویان سعودی برای تحصیل در کشورهای غربی این واقعیت را نشان میدهد که عربستان قصد دارد در دهه های آینده به تراز بالای علمی در علوم مختلف، از جمله در تولیدات نظامی و تولیدات و فناوریهای هستهای دست یابد. همچنین در حال حاضر عربستان در زمینۀ پزشکی در جایگاه ممتازی قرار دارد. زیرا علاوه بر اینکه اغلب پزشکان سعودی در غرب تحصیل کردهاند بیمارستانهای بسیار مدرنی نیز در این کشور احداث شده است؛ اما به لحاظ علمی و سایر فناوریهای مدرن، عربستان در حال حرکت به سمت دستیابی به جایگاه علمی بالایی است. در زمینۀ هستهای هم ظاهرا عربستان فعالیتهایی را انجام داده است به خصوص اخیرا که یک هئیت بلند پایه از چین به این کشور سفر کرده و رایزنیهایی هم در این زمینه انجام شده بود. بله، عربستان سعی میکند که از فناوریهای کشورهای مختلف ازجمله چین، فرانسه و آمریکا برای احداث نیروگاههای هستهای و استفاده از انرژی هستهای برای طرحهای مختلف استفاده کند. در واقع در سفر اخیر رئیس جمهور چین به عربستان، توافق نامههای امضا شده نشاندهندۀ عزم جدی عربستان برای استفاده از فناوری هستهای است و مقدمات این امر نیز فراهم شده است و مقامات چین هم اعلام آمادگی کردند که برای عربستان سعودی، چندین نیرو گاه احداث کنند؛ از سوی دیگر برنامههای هستهای عربستان هم از سوی کشورهای غربی و هم از سوی کشورهای شرقی مانند چین و روسیه حمایت میشود و این کشور مشکلی برای احداث نیروگاه ندارد. با توجه به اینکه در هفتاد سال گذشته قولهایی هم به ایران داده شده بود اما در زمان عملیاتیسازی، بهانهتراشیهایی را آغاز کردند و ظاهرا نه غرب و نه شرق، نمیخواهند کشورهای منطقۀ خاورمیانه از لحاظ هستهای پیشرفت کنند، به نظر شما آیا ممکن است که عربستان هم درگیر یک بازی سیاسی در این زمینه شود؟ یا واقعا قرار بر این است که در زمینه هستهای کمکهایی به این کشور صورت گیرد؟ عربستان به دلیل برخورداری از یک رابطۀ تنگاتنگ با غرب و همچنین چین و روسیه توانسته یک توازون سیاسی با شرق و غرب داشته باشد ؛ بنابراین مشکلی برای احداث نیروگاهها نخواهد داشت. به هر حال عربستان همواره تابع سیاستهای غرب بوده و تقابلی با آمریکا و غرب ندارد؛ بنابراین مشکلی هم در رابطه با فعالیتهای هستهای نخواهد داشت. جمهوری اسلامی ایران کشور مستقلی است که نیروگاههای هستهای خودش را با تکیه بر امکانات بومی احداث کرده است و همین مسئله باعث حساسیت غرب و آمریکا نسبت به پیشرفت ایران در این صنعت شده؛ در حالی که این مسئله در مورد عربستان وجود ندارد. ضمن اینکه عربستان همواره تأمینکنندۀ انرژی آمریکا و غرب بوده و هست. در زمینه توسعه فعالیتهای ورزشی عربستان چه اهدافی را برای خودش ترسیم کرده است و الان در چه جایگاهی قرار دارد؟ در حال حاضر شاهد جذب چهرههای شاخص ورزشی مثل رونالدو و بازیکنان مطرح فوتبال در باشگاههای عربستان هستیم. این امر، یک حرکت نمادین است و میتواند جایگاه ورزشی عربستان را ارتقاء دهد. به هر حال عربستان به دنبال این است که یک تیم حرفهای و در تراز اول جهانی در فوتبال داشته باشد و به همین دلیل هم هزینههای بسیاری در این خصوص صرف می کند وبه نظر می رسد که در چند سال آینده، این کشور بتواند با حضور و عقد قرارداد با ورزشکاران مهم و مطرح جهانی، در زمینه ورزشی و فوتبال رتبه اول را در سطح منطقه بدست آورد. به نظر شما عربستان قصد دارد با اجرای این برنامهها و با کنار هم گذاشتن قطعات پازلی که در این گفتوگو تشریح شد، به چه جایگاهی دست یابد؟ شخص محمد بن سلمان دارای رویاهای بلند پروازانهای است و سعی میکند با کشور امارات متحده عربی، رقابت کند. در حال حاضر امارات دارای بالاترین شاخص رشد اقتصادی بعد از قطر است و عربستان جایگاهی پس از امارات و همچنین در بین کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در جایگاه دوم قرار دارد. به نظر میرسد برنامهریزی عربستان این است که در آینده به یک کشوری مانند امارات و فراتر از امارات تبدیل شود. طرح ۲۰۳۰ محمد بن سلمان قصد دارد عربستان را به کشوری روزآمد با اقتصادی شکوفا و با امنیت و رفاه بالا با استفاده از فناوریهای روز تبدیل کند؛ طوری که به کشوری در تراز کشورهای غربی تبدیل شود و این موضوع در اجرای این طرح کاملا مشهود است. اگر بخواهید مقایسهای میان ایران و عربستان انجام دهید، به نظر شما عربستان در چه زمینههایی از ایران پیشتاز بوده؟ عربستان درآمد بسیار بالایی از طریق فروش نفت دارد. طبق گزارشهای موجود، عربستان سعودی سالانه ۳۰۰ میلیارد دلار نفت صادر میکند. این رقم، بودجۀ کلانی است که برای عربستان امکان سرمایهگذاری در زمینه توسعه عمرانی را فراهم میآورد؛ در صورتی که ایران به لحاظ اقتصادی در وضعیت محاصره است و درآمد ایران به لحاظ فروش نفت و صادرات کالاهای غیرنفتی محدود است، بنابراین عربستان سعودی از نظر درآمد های نفتی و ارزی در مرحله بسیار پیشرفتهای نسبت به ایران قرار دارد. مصاحبه کننده: نرگس حجتی؛ پژوهشگر دفتر مطالعات حکمرانی اجتماعی اندیشکده افرا
- احمد فلاحی دانشپذیر دوره آزاد حکمرانی انرژی از پروژه سیاستی با موضوع "تجدید ساختار صنعت هسته ای کشور در راستای دستیابی به اهداف عالی نظام با تکیه بر توان داخلی و استفاده از تجارب کشورها ی خارجی" دفاع کرد. به دلیل اهمیت موضوع که در حوزه هسته ای بود زمان مورد نظر برای ارائه ایشان به همراه پرسش و پاسخ به مدت ۴۰ دقیقه در نظر گرفته شد. بعد از پایان ارائه، اساتید حاضر در جلسه به طرح سوالات خود پرداختند. در ابتدا، آقای دکتر عظیم زاده که به عنوان استاد مشاور حضور داشتند، به کمبود منابع اطلاعاتی جهت جمع آوری داده های مورد نیاز اشاره کرده و خاطر نشان کردند که این پژوهش می تواند زمینه ساز سایر پروژه ها در آینده گردد. همچنین آقای دکتر مرتضایی مدیر گروه و استاد راهنمای پروژه، به اهمیت ادبیات اشاره کردند و بیان داشتند که باید به سمت کارهای بیشتر در این حوزه و ساختار صنعت هسته ای کشور حرکت کرد. این پژوهش یک مسیر و باب برای فتح قله های بعدی است. هر چند جمع آوری اطلاعات در این صنعت بسیار سخت است. در ادامه آقای دکتر محمدی که به عنوان نماینده اندیشکده اسما و از داوران این پروژه حضور داشتند، به حوزه سیاست گذاری و تنظیم گری در صنعت هسته ای کشور اشاره داشتند. ایشان فرمودند که باید در بحث سیاست گذاری به محدودیت ها و تحریم ها نیز توجه داشت. باید در تصمیم گیری ها متغیرهای محیطی را نیز در نظر گرفت. در پایان اساتید جهت اعلام نظر و تعیین نمره دفاع لحظاتی گفتگو کردند و نمره نهایی اعلام شد.
- ششمین «نمایشگاه بینالمللی واردات چین»با حضور میهمانانی از ۱۴۵ کشور جهان به میزبانی شهر شانگهای برگزار شده است. بیش از ۳ هزار و ۴۰۰ تاجر غرفهدار و ۳۹۴ هزار بازدیدکننده حرفهای برای حضور در این نمایشگاه ثبت نام کردهاند که نسبت به پنج دوره قبلی افزایش چشمگیری را نشان میدهد. بیش از ۷۰ شرکت و ۲۵۰ تاجر ایرانی نیز در نمایشگاه بینالمللی واردات چین (CIIE) حاضرند که ۲۰ برابر بیش از سال گذشته و بیشتر از تمامی ادوار گذشته است. دکتر محمد مخبر معاون اول ریاست جمهوری اسلامی ایران نیز به دعوت رسمی نخستوزیر چین در این نمایشگاه حاضر شد و ضمن سخنرانی در مراسم افتتاحیه و ارائه پیشنهاداتی در جهت توسعه اهداف برگزاری این نمایشگاه، گفتوگوهای دوجانبه و چندجانبهای را برای توسعه روابط اقتصادی و بازارگشایی برای کالاهای ایرانی در چین و سایر کشورهای حاضر انجام میدهد. از مهمترین اهداف دکتر مخبر برای حضور در این نمایشگاه میتوان به پیگیری مفاد برنامه جامع ۲۵ ساله میان ایران و چین و پیگیری موانع و راهکارهای دستیابی به اهداف توافقات و قراردادهای صورت گرفته میان دو کشور اشاره کرد. برای برگزاری این نمایشگاه، دو هدف اساسی از سوی شی جین پینگ اعلام شده است: «تعامل بیشتر با بازارهای جهانی» و «ورود به مرحله توسعه باکیفیت در چین». این رویداد بهطور کامل، چندجانبهگرایی حقیقی را که مورد حمایت چین است به نمایش میگذارد و تجلی دیدگاه این کشور برای ساخت جامعهای با سرنوشت و منافع مشترک برای بشریت محسوب میشود. نمایشگاه بینالمللی واردات چین، تعهد واقعیتر پکن به گسترش تجارت و بازار آزاد در سطح جهان را به نمایش میگذارد که برخلاف امریکا و اروپا، این هدف را نه در شعار بلکه در عمل، تحقق بخشیده است. به عبارت دیگر نمایشگاه بینالمللی CIIE، یک محصول عمومی بینالمللی است که تمام جهان در آن سهیم هستند و امکان حضور همه کشورها در آن، برخلاف تبعیضها و تحریمهایی است که برخی اقتصادهای غربی برای شرکتهای خصوصی کشورهای مستقل جهان اعمال میکنند. عمدهترین بخشهای این نمایشگاه بینالمللی واردات شامل صنایع مرتبط با مواد غذایی و محصولات کشاورزی، صنعت خودرو، هوش مصنوعی و فناوری اطلاعات، محصولات مصرفی، تجهیزات پزشکی و محصولات درمانی و بهداشتی و خدمات بازرگانی است. چین یکی از بزرگترین بازارهای مصرفی دنیا است. واردات سالانه چین در کالاها و خدمات حدود ۲.۵ تریلیون دلار است که همین امر، فرصتی تاریخی برای شرکتهای فعال در سراسر جهان را برای ورود به بازار بزرگ چین فراهم میکند. چین، بزرگترین کشور واردکننده نفت خام در جهان است و سهم ایران نیز از صادرات نفت به چین، هماکنون به ۱.۸ میلیون بشکه در روز رسیده است. همچنین برخلاف تصور عمومی در مورد تبادلات کالایی میان دو کشور ایران و چین، بر اساس آمار منتشر شده از سوی معاونت بررسیهای اتاق بازرگانی ایران، چین اولین مقصد صادرات محصولات ایرانی است. در این نمایشگاه نیز شرکتها و تجار ایرانی به صورت انفرادی یا پاویون در سه بخش محصولات پتروشیمی و نفت و گاز، محصولات غذایی و کالاهای مصرفی حضور یافتهاند. همزمان با برگزاری این نمایشگاه، جهان در حال تجربه تحولاتی است که نشان از کشمکشهای پیش از ایجاد نظم نوین جهانی دارد. جبههبندیهای جدید سیاسی و تحولات ژئوپلیتیکی چون جنگ اوکراین و غزه، تحولات اقتصادی دنیا پس از همهگیری کووید۱۹، افزایش ضریب تأثیر بازیگران جدید نظام بینالملل چون شرکتهای چندملیتی، تقویت ملیگرایی در کشورهای مختلف و به چالش کشیدن هنجارها و سازمانهای بینالمللی و در نهایت تغییر سبک زندگی مردم به دلیل تحولات فناوری هر یک به عرصهای تعیین کننده در تعیین این نظم در حال شکلگیری تبدیل شدهاند. این تحولات بر اقتصاد جهانی نیز اثر گذاشته است و افزایش بیثباتی و نبود اطمینان پیش روی اقتصاد، کاهش سرمایهگذاری ناشی از این تحولات، افزایش تورم، افزایش قیمت در حاملهای انرژی و آشفتگی بازارهای مالی جهانی را به دنبال داشته است. پیدایش چالشهای مشترک جهانی، همچون منازعات بینالمللی و تغییرات اقلیمی، لزوم تأمین منابع آب و غذا و بهرهبرداری از نوآوریها در تولید محصولات کشاورزی را افزایش داده است. همکاریهای مشترک در حوزه صنایع و خدمات وابسته، منافعی چندجانبه و مشترک را برای همه مردم جهان به دنبال خواهد داشت. مواجهه بهنگام با این پدیده جهانی و اهتمام جدی برای کاهش پدیدههای اجتماعی، سیاسی- امنیتی و اقتصادی متعاقب آن، زمینهساز همافزایی میان دولتها و بهرهمندی ملتها از کاهش خطرات ناشی از آن؛ همچون مهاجرت، بیکاری، سوءتغذیه و... خواهد شد. پیشنهاد محوری معاون اول ریاست جمهوری در افتتاحیه نمایشگاه بینالمللی واردات چین، «بازتعریف الگوی تجارت آزاد» بر اساس تحولات گسترده و سریع جهانی و نیازهای ملتهای مختلف بدون نادیده انگاشتن حقوق انسانی و بشری آنهاست. به زعم دکتر مخبر، تعریف موجود از تجارت آزاد جهانی، تاکنون نتوانسته است کشورهای جهان را با خود همراه سازد و نیاز به الگوی جدیدی از تجارت آزاد جهانی به منظور تضمین منافع عمومی جامعه بشری احساس میشود. به اشتراک گذاشتن فرصتهای بازار با بقیه جهان، حمایت از توسعه فراگیر رژیم تجاری چندجانبه برای تنظیم قوانین بینالمللی، حفظ ثبات زنجیرههای صنعتی و تأمین جهان، ایجاد شهرهای مراکز مصرف بینالمللی، توسعه تجارت الکترونیک و ایجاد سیستمهای لجستیکی مدرن از جمله اقدامات پیشنهادی در راستای تقویت الگوی تجارت جدید جهانی است. اگرچه نمایشگاههای مشابهی در کشورهای مختلف جهان با رویکرد تقویت صادرات محصولات کشور برگزارکننده برپا میشوند، اما ابتکار چین با محوریت معرفی ظرفیتهای وسیع و متنوع بازار واردات این کشور میتواند اقدامی در جهت ترمیم چهره تجارت چین در میان ملتها و تجار بینالمللی باشد و این ذهنیت را که چین تنها به صادرات محصولات و تولیدات خود میاندیشد پاک کند. اغلب کشورهای منطقه و رقبای چین برای همکاری با این کشور برنامهریزی مشخص و دقیقی دارند. ایران نیز نباید از این قاعده مستثنی شود. اهمیت بازار چین برای ایران طی سالیان اخیر بسیار افزایش یافته و حضور منسجم و حداکثری شرکتهای ایرانی در این نمایشگاه، اطلاعرسانی از ظرفیتهای صادراتی ایران را تسهیل مینماید. به نظر میرسد با توجه به توافقات پیشین و دعوت اخیر از معاونت اول ریاست جمهوری و بازدیدهای ایشان از شرکتهای چینی مستقر در نمایشگاه، همچنین عزم ج.ا.ایران و چین در استمرار و گسترش دامنه روابط در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، فصل جدیدی از روابط میان دولتها و ملتهای دوکشور در حال شکلگیری است. حامد زرگر رییس مرکز پژوهشی آرا شانگهای چین
- مقدمه تحولات بینالمللی نشان از ایجاد ائتلافهای منطقهای به منظور شکلدهی به نظم نوین جهانی دارد. در همین راستا کشورهای ایالات متحده آمریکا، هند، امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۲۲ با تأسیس گروه همکاری I2U2 اقدام به انجام سرمایهگذاریهای مشترک در زمینههای حمل و نقل، آب، انرژی، فضا، سلامت و امنیت غذایی نمودهاند. عادیسازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی یکی از اهداف مستتر در تشکیل این گروه است، از طرف دیگر تقویت سیاستهای تحریمی علیه ایران با استفاده از ظرفیت شرکای راهبردی آمریکا هدف پنهان این گروه همکاری است. پروژه آیمک یا عرب-مد و اتصال هند از مسیر کشورهای حاشیه خلیج فارس به اروپا یکی از پروژههای تعریف شده در این گروه اتصال کشورهای عضو I2U2 به یکدیگر و تشکیل کریدور عرب-مد است که بدنبال اتصال هند از مسیر کشورهای عربی به بندرحیفا در رژیم صهیونیستی و در ادامه از طریق بندر پیرائوس یونان به اروپا خواهد بود. شناخت راهبردی ائتلاف منطقهای I2U2 و کریدور عرب-مد که اخیرا در اجلاس گروه ۲۰ تعریف شده است، با توجه به تاثیر مستقیم بر موقعیت ژئوپلتیکی و منافع ایران و همچنین نقش هند در توسعه بندرچابهار از اهمیت بسزایی برخوردار است. هند از سال ۱۳۹۵ به عنوان شریک خارجی جمهوری اسلامی ایران در توسعه بندر چابهار انتخاب شد ولی تاکنون اقدام قابل توجهی در این زمینه نداشته است و در عمل شرایط تحریم ترانزیتی جمهوری اسلامی ایران را فراهم آورده است. شکل ۱: اتصال هند به اروپا از مسیر کشورهای حاشیه خلیج فارس این ابتکار به دنبال برقراری خطوط مواصلاتی ریلی و جادهای میان رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی و در نتیجه تسریع و تسهیلگری در فرایند عادیسازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی با بهرهگیری از ظرفیت روابط دیرینه رژیم صهیونیستی و هند است و از طرف دیگر با ایفای نقش تعللورزانه هند در توسعه بندر چابهار همزمان تحریم ترانزیتی ایران را دنبال میکند. ایران بهلحاظ طرح ابتکارات کریدوری در منطقه همواره پیشتاز بوده است، طرح ابتکار کریدور شمال-جنوب در دو دهه گذشته و همچنین ارائه ابتکار ایران-راه شاهدی بر این مدعا است اما آنچه باعث شده است ابتکارات کریدوری ایران نتوانند جایگاه راهبردی خود را بیابند این است که در اجرا و عملیاتی شدن این طرحها به علل داخلی و بینالمللی نظیر بهانهجویی هند در تکمیل بندر چابهار تعلل و وقفه صورت میگیرد. لذا در مقطع فعلی با توجه به طرح کریدورهای رقیب و اهتمام کشورها به تکمیل این کریدورها لازم است با تجدیدنظر در رفتار با شرکای بینالمللی و نگاه جامع به تحولات منطقه اهتمام جدی نسبت به تکمیل پروژههای کریدوری کشور صورت گیرد. توصیههای سیاستی با در نظر داشتن نکات مذکور موارد زیر باید مورد توجه ایران باشد: هند با عبور از خطوط قرمز ایران، تسریع کننده پروژه عادیسازی و تسهیل کننده تحریم ترانزیتی ایران شده است و از اینرو نیازمند واکنش عملیاتی از طرف ایران است؛ درجه این واکنش متناسب با اهمیت موضوع نمیتواند در حد تعارفات دیپلماتیک باقی بماند. تعریف پروژههای مغایر با منافع هند در منطقه یکی از مهمترین واکنشهای ایران به این اقدام هند خواهد بود؛ باتوجه به نوع روابط هند با چین و پاکستان، تشکیل ائتلاف و همکاری مشترک با کشورهای پاکستان و چین و تعریف پروژههای امنیتی، سیاسی و اقتصادی مشترک با چین و پاکستان از جمله مهمترین ابزاری است که میتواند به صورت عملیاتی پیگیری گردد. استفاده از ظرفیت بازیگران منطقهای و بینالمللی که کریدور عرب-مد در تقابل با منافع ملی آنهاست راهبرد دیگر ایران در مقابله با این کریدور است؛ ائتلاف منطقهای و کریدور عرب – مد به صورت مستقیم در تقابل با منافع کشورهای ترکیه، آذربایجان، پاکستان، چین و روسیه است و از میان این بازیگران چین و ترکیه به طور خاص از لحاظ اقتصادی و سیاسی متضرر خواهند شد و از این حیث منافع آنها با منافع ایران همپوشانی دارد. ترکیه و چین با درک تهدید برخاسته از این ائتلاف منطقهای و بر هم خوردن موازنه قدرت منطقهای به همراه روسیه میتوانند جبههای جدید در برابر این ائتلاف تشکیل دهند. در واقع کریدور عرب – مد علیرغم ماهیت تهدیدزای آن، برای نزدیکی بیشتر ایران و ترکیه و تعریف پروژههای کریدوری اقتصادی در همکاری با چین فرصتی تاریخی پیشروی کشور قرار داده است.
- قزاقستان کشوری واقع در آسیای مرکزی با جمعیتی بالغ بر ۱۹ میلیون نفر و مساحتی در حدود ۷/۲ میلیون کیلومتر مربع است. قزاقستان نهمین کشور پهناور جهان و بزرگترین کشور محصور شده در خشکی است. زبان رسمی این کشور روسی یا قزاقی است. قزاقستان با وجود دارابودن منابع بسیار زیاد و حضور حکومتی سکولار از نظر شاخصهای توسعه منابع انسانی، مردمسالاری و تولید ناخالص داخلی آمار و جایگاه پایینی در سطح جهان دارد. بخش کشاورزی قسمت اعظم اقتصاد قزاقستان را تشکیل داده است. قزاقستان بیشترین تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه را در میان جمهوریهای تازه استقلال یافته دارد و از اعضای مهم سازمان همکاری شانگهای به شمار میرود. تخمین زده میشود که قزاقستان دومین منابع بزرگ اورانیوم در سطح جهان را دارا باشد. همچنین کشف و استخراج نفت در مناطق غربی در کنار دریای خزر، این کشور را جزو کشورهایی با درصد رشد اقتصادی بالا در میان جمهوریهای اتحاد شوروی سابق قرار داده است. قزاقستان با توجه به موقعیت جغرافیایی و قرارگیری در مسیر راه ترانزیت کالا از سمت چین به اروپا قصد نقشآفرینی اساسی در حوزه ترانزیت را دارد. تلاشهایی از قبیل سرمایهگذاری در بنادر خود و دیگر کشورها از جمله بندر پوتی گرجستان، در کنار افزایش ۸۶ درصدی ترانزیت از مسیر ترانسخزر نسبت به سال گذشته و رسیدن به مقدار ۷/۱ میلیونتن کالا، قزاقستان را تشویق کرده تا تلاش خود برای افزایش سهم ترانزیتی این کشور تا ۸۰ درصد از کل محمولههای این مسیر را افزایش دهد. هدفگذاری میانمدت قزاقها رسیدن به حجم ۱۰ میلیونتن ترانزیت کالا در سال است. مهمترین مشکل قزاقستان در این مسیر، سرمایه مالی مورد نیاز است. از این رو این کشور تلاش خود را برای جذب سرمایه از کشورهای ذینفع اروپایی و ایالات متحده آمریکا به عنوان دومین شریک تجاری افزایش داده و قصد دارد با جلب اعتماد این کشورها مقدمات افزایش ظرفیت مسیر ترانسخزر را فراهم کند. یکی اهداف در نظر گرفته شده در این مسیر صادرات مواد معدنی قزاقستان به کشورهای مذکور برای تشویق به افزایش سرمایهگذاری در زیرساختهای این کشور است. قزاقستان با توجه به دارا بودن منابع بسیار اورانیوم و فعالترین معادن استخراج این ماده استراتژیک سهم بیش از ۴۵ درصدی از عرضه اورانیوم جهان را در دست دارد. شرکت دولتی کازاتومپروم به تنهایی ۲۵ درصد تولید اورانیوم جهان را در اختیار دارد. از آنجا که آمریکا در پی جنگ اوکراین به دنبال کاهش واردات اورانیوم از روسیه بوده است، قزاقستان به دنبال آن است که با ایجاد اطمینان از مسیر ترانس خزر و دور زدن روسیه با جلب اعتماد کشورهای غربی به ویژه آمریکا، ظرفیت مسیر ترانس خزر (کریدور میانی) را از طریق سرمایهگذاری این کشورها افزایش داده و مسیر امنی برای ارسال محمولههای خود فراهم کند. قزاقستان از سال ۱۹۹۳ میلادی تاکنون قریب به ۶۳ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی از سوی آمریکا جذب کرده است و در طول سفر قاسم ژومارت توکایف رئیس جمهور قزاقستان به آمریکا در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۲۳ به دنبال جذب سرمایههای جدید از سوی شرکتهای آمریکایی طی برگزاری جلسات مختلف است. این جذب سرمایه با محوریت کریدور ترانس خزر است و میتواند در راستای افزایش حجم مبادلات قزاقستان با کشورهای غربی و آمریکا از طریق تجارت منابع معدنی مثل اورانیوم نیز باشد. این اقدامات در کنار سایر اقدامات کشورهای عضو سازمان دولتهای ترکزبان بیانگر تلاش بیش از پیش کشورهای همسایه شمالی ایران در زمینه ترانزیت کالا و استفاده از امتیازهای متنوع خود برای جذب هرچه بیشتر سرمایه است.
- امروزه، تمرکز بر پیشبینی آینده، منجر به ظهور رشته مدرن آینده پژوهی شده است که معطوف است بر کاوش در آینده های جایگزین و بررسی جهان بینی ها و اسطوره هایی که زیربنای آینده های ممکن، محتمل و ترجیحی هستند. آیندهپژوهی، مطالعه سیستماتیک آینده های ممکن، محتمل و ترجیحی از جمله جهان بینیها و اسطوره هایی است که زیربنای هر آینده است. در پنجاه یا چند سال اخیر، مطالعه آینده از پیشبینی آینده به ترسیم آیندههای جایگزین به شکلدهی آیندههای مطلوب، هم در سطوح جمعی بیرونی و هم در سطوح درونی فردی حرکت کرده است. در طی این دوره، آینده پژوهی از تمرکز بر جهان عینی بیرونی به رویکردی لایه ای تغییر کرده است که در آن نحوة دیدن جهان، در واقع آیندهای را که فرد می بیند شکل می دهد. در این رویکرد آینده بحرانی – چرخش پساساختاری – دنیای بیرونی از درون مطلع می شود و مهمتر از همه، دنیای درونی یک فرد از واقعیت بیرونی مطلع می شود. در حالی که بسیاری از مطالعات آینده برای کاهش ریسک، اجتناب از آینده های منفی، به ویژه در بدترین حالت، استقبال می کنند، دیگران فعالانه به سمت ایجاد آینده های مطلوب، چشم اندازهای مثبت از آینده حرکت می کنند. بنابراین، شناسایی آینده های جایگزین، رقص سیال ساختار (وزنهای تاریخ) و عاملیت (ظرفیت تأثیرگذاری بر جهان و ایجاد آینده های مطلوب) است. از آنجایی که جهان به طور فزاینده ای پرخطر شده است. حداقل از نظر ادراک، اگر نه در واقع – مطالعات آینده مشتاقانه توسط تیم های رهبری اجرایی و بخشهای برنامه ریزی در سازمانها، مؤسسات و کشورها در سراسر جهان پذیرفته شده است. تنش های ملموسی بین چارچوبهای برنامه ریزی و آینده وجود دارد. برنامه ریزی به دنبال کنترل و بستن آینده است، در حالی که آینده پژوهی به دنبال باز کردن آینده است و از آینده به آینده های جایگزین حرکت می کند. برای درک آینده(ها)، نیاز به چارچوبی نظری قانع کننده است. چهار رویکرد برای آینده نگری بسیار مهم هستند: اولی مبتنی بر علوم اجتماعی تجربی، پیش بینی کننده است. دومی تفسیری است، نه بر اساس پیش بینی آینده، بلکه بر اساس درک تصاویر رقیب از آینده. مورد سوم انتقادی است که از تفکر پساساختاری نشأت میگیرد و بر این پرسش متمرکز است که چه کسی از تحقق آیندههای معین سود میبرد و کدام روشها به انواع خاصی از آینده پژوهی امتیاز میدهند. رویکرد چهارم یادگیری/تحقیق اقدام مشارکتی است. این رویکرد به مراتب دموکراتیکتر است و بر ذی نفعانی متمرکز است که آینده خود را توسعه میدهند، بر اساس فرضیات آنها از آینده (مثلاً اگر آینده خطی یا چرخهای است) و آنچه برای آنها حیاتی است. یکی از چارچوبهای مفهومی درک آینده، رویکرد شش رکن است: اولین رکن «نقشه برداری از آینده» است که روش اصلی آن مثلث آینده است. رکن دوم «پیش بینی آینده» با تحلیل مسائل نوظهور به عنوان روش شناسی کانونی است. رکن سوم، «زمانبندی آینده» است که «روشها» مفیدترین روشها، خرد، میان و تاریخ کلان است. رکن چهارم «عمیقسازی آینده» است که تحلیل لایهای علّی پایه آن است (اگرچه تحلیل لایهای علّی یک نظریه آیندهپژوهی نیز هست). رکن پنجم «ایجاد جایگزین» است که برنامه ریزی سناریو مهمترین روش است. آخرین رکن، «تغییر آینده»، مهمترین روشهای بینش است. تلاش های پیشامدرن برای درک آینده بر طالع بینی متمرکز بوده است. به طور کلی، هدف طالع بینی کمک به افراد برای اجتناب از شرایط خطرناک با ارائه یک سیستم هشدار اولیه بود. با این حال، اعتقاد بی چون و چرا به سیستم طالع بینی ضروری بود، زیرا هشدارها و پیش بینی ها و همچنین تحلیل های روانشناختی ماهیت کلی داشتند. در آینده پژوهی مدرن، پرسشگری و دیدگاههای متفاوت نه تنها گنجانده شده اند، بلکه برای استحکام و انعطاف پذیری ضروری هستند. بر خلاف طالع بینی، جایگزین ها پذیرفته می شوند. نگار فلاحتی