عضو دپارتمان سیاسی مرکز پژوهشی آرا: تجربه حکایت از آن دارد که انعطاف در برابر آمریکا باعث گستاخ‌تر شدنش می‌شود. همان‌طور که در برجام به جای این‌که به تعهدات‌شان عمل کنند، گستاخ‌تر از گذشته خواستار پذیرش تعهدات بیشتری از سوی جمهوری‌اسلامی هستند.   برنامه گفت‌وگوی سیاسی با موضوع «بررسی و تحلیل تاکید رهبر انقلاب در نفی هرگونه مذاکره با آمریکا و اهداف آمریکا از سیاست فشار حداکثری بر ملت ایران و نتایج آن» با حضور حامد صفایی، کارشناس مسائل بین‌الملل روی آنتن شبکه رادیویی گفت‌وگو رفت. حامد صفایی در مصاحبه با رادیو گفت‌وگو عنوان کرد: آمریکا با فشار حداکثری به جمهوری‌اسلامی به دنبال این است که خواسته‌هایش را به مردم ایران تحمیل کند. آن ها باب مذاکره را باز گذاشتند تا آنچه که از طریق فشار نتوانستند به آن دست پیدا کنند، در مذاکره به دست بیاورند. مذاکره آمریکا با جمهوری اسلامی به این شکل نیست که یک امتیاز ما بگیریم و یک امتیاز آنها بگیرند. وی افزود: آمریکا در مذاکره فرمولش به این شکل است که امتیاز نقد می‌خواهد و این‌طور نیست که تنها به وعده شما اطمینان کند. اگر هم از خواسته آنها امتناع کنید، هوچی‌گری، فضاسازی رسانه‌ای را ترتیب می‌دهند که طرف مقابل از مذاکره امتناع کرد و باید دوباره به میز مذاکره برگردد و به همین دلیل فشار حداکثری بستگی به نوع مواجهه ما دارد. اگر از طرف جمهوری‌اسلامی مقاومت را ببیند که بحث فشار حداکثری تاثیری بر سیاست‌های جمهوری‌اسلامی ندارد، به طور قطع فشار را تعدیل می‌کند و سیاست‌هایش را تغییر می‌دهد. کارشناس مسائل بین‌الملل ادامه داد: در این میان آنچه مهم است واکنش ما است، دو نوع رویکرد و سیاست در برابر فشار حداکثری وجود دارد، یک عده بحث سازش، مذاکره و تنش‌زدایی را در پیش می‌گیرند و یک عده دیگر بحث مقاومت، تهدیدزدایی و ایستادگی را مطرح می‌کنند. در این برهه آنچه اکثریت بر آن معتقدند بحث مقاومت و ایستادگی در برابر فشارهای حداکثری آمریکاست. حامد صفایی گفت: یکسری دلایل برای مذاکره نکردن وجود دارد، نخست این‌که ما یک‌دوره تجربه مذاکره با آمریکا را داریم، حال بحث این است که شرایط کنونی، شرایطی نیست که بتوانیم مذاکره کنیم و شرایط تهدیدآمیز است. اگر در چنین شرایطی پای میز مذاکره بروید، با دست خالی وارد شدید و از پیش بازنده هستید. از طرفی موضوع مذاکره و عدم اعتماد ما به طرف مقابل مطرح است که این سیگنال را می دهد که در برهه کنونی به سمت مذاکره نرویم. وی افزود: تجربه مذاکره با آمریکا حاصلش برجام است که این مساله به ما یکسری تجارب داد، نخست این‌که در برجام به این نتیجه رسیدیم که امکان تعامل با آمریکا با این شرایط وجود ندارد، آمریکا کشوری است که تعهدات خودش را زیر پا می‌گذارد و همان‌طور که رهبری فرمودند وقتی خرش از پل بگذرد، به ریش من و شما می‌خندد. در مذاکرات برجام دو سال و نیم صحبت‌هایی صورت گرفت و توافقی نوشته شد، سپس رئیس‌جمهوری به کاخ سفید می‌آید و به راحتی با یک امضاء از این توافق خارج می‌شود. کارشناس مسائل بین‌الملل در مصاحبه با رادیوگفت‌وگو بیان کرد: برجام نشان داد که دشمنی آمریکا با ما فقط به دلیل مساله هسته‌ای نیست و این دشمنی خیلی عمیق‌تر است و خود مسئولان آمریکایی عنوان کردند که دروغ در DNA ایرانیان است و مسئول دیگری گفت باید ریشه ملت ایران را خشکاند! این نوع صحبت مسئولان آمریکایی نشان می‌دهد که اصلا مساله آمریکایی‌ها مساله هسته‌ای ما نیست و اصل آنها دنبال اهداف دیگری هستند. از سوی دیگر تجربه حاکی از آن است که انعطاف در برابر آمریکا باعث گستاخ‌تر شدنش می‌شود.
دکتر محمدکاظم عبدالحمیدی، عضو اندیشکده اسرا و کارشناس مسائل سیاسی و رسانه گفت: نباید رسانه‌های مقاومت را محدود به رسانه‌هایی کنیم که تنها اخبار حوزه نظامی را پوشش می‌دهند، به نظرم به این شکل درست نیست، زیرا مقاومت به برداشت من، یک مفهوم گسترده‌تر از مفاهیم نظامی است. برنامه «گفت‌وگوی سیاسی» با موضوع بررسی و تحلیل عملکرد دیپلماسی رسانه ای محور مقاومت و نقش شبکه های برون مرزی صدا و سیما با حضور دکتر محمدکاظم عبدالحمیدی، کارشناس مسائل سیاسی و رسانه روی آنتن شبکه رادیو گفت‌وگو رفت. محمدکاظم عبدالحمیدی اظهار داشت: علیرغم اینکه رسانه‌ها قادر به نقش‌آفرینی هستند و نقش آنها در دهه‌های اخیر بیشتر شده، اما همچنان این دولت‌ها هستند که مشی اصلی را در این زمینه دارند. در حال حاضر رسانه‌های جبهه مقاومت به طور کلی با مشکل روبه‌رو هستند که اگر بخواهیم آنها را آسیب‌شناسی کنیم، نخست بحث انحصاری است که در طرف مقابل با آن مواجه هستند. یعنی اگر به پیشینه تحریم رسانه‌ای ایران نگاه کنیم، یکی از نخستین تحریم‌هایی که در این حوزه جدی می‌شود، سال ۸۴ شبکه سحر مجموعه‌ای با عنوان «چشمان آبی زهرا» پخش می‌کند که در این مجموعه یک منتقد فرانسوی می‌گوید علیه هولوکاست با توجه به تحقیقاتی که انجام داده، سخنان متفاوتی می‌زند. در آنجا نخستین تحریم علیه یک رسانه انجام می‌شود. به عبارتی وقتی قرار است که حرفی علیه ابر روایت آنها یعنی هولوکاست زده شود، با این تفکر که نباید حرفی علیه روایت آنها زده شود، تحریم رسانه شکل می‌گیرد. کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: وقتی در برابر طرف مقابل به اصول اولیه خودش در حوزه رسانه اشاره می شود، بر خلاف آنها عمل می کند. برای مثال آنها برای ما گزارشگر ویژه حقوق بشر می‌فرستند و گزارش‌هایی بدون توجه به بافت فرهنگی نظیر حقوق هم‌جنس بازان مخابره می‌کنند، در حالی که از کنار نقض فاحش حقوق بشر در عربستان و امارات به آسانی عبور می کنند. عضو اندیشکده اسراء افزود: معضل دیگر جریان مقاومت بحث منابع مالی و لجستیکی است. در حال حاضر طبق گزارش‌هایی که وجود دارد، الجزیره سال ۱۹۹۶ با بودجه ۱۵۰ میلیون دلاری تاسیس می‌شود که ۱۰ سال بعد از آن پرس‌تی‌وی ۱۰ میلیارد تومان به عرصه رسانه می‌پیوندد. معضل نهایی هم مسئله اخلاق است. جریان مقاومت به دلیل علقه‌های مذهبی و اخلاقی، محدودیت‌ها و معذوریت‌هایی دارد در حالی طرف مقابل دستش در این خصوص باز است. یعنی اخباری که درباره جبهه مقاومت صادر می‌شود، به دلیل وجود پاره از محدودیت ها امکان مخابره ندارد. وی ادامه داد: تا قبل از انقلاب بحرین، شبکه الجزیره بیشتر اخبار جهان اسلام و مسائلی که جریان بیداری اسلامی در مصر و تونس رخ داد را پوشش می‌داد. اما درباره مساله بحرین که به دلیل بافت قومی و فرهنگی متفاوت با دیگر کشورهای در جریان بیداری اسلام است شبکه الجزیره دچار انفعال می‌شود و در آن مقطع زمانی است که العالم بیشتر دیده می‌شود. کارشناس مسائل حوزه رسانه گفت: بخشی که از آن نباید غفلت کرد بحث قدرت نرم است و اگر ما بخواهیم رسانه‌های مقاومت را تنها محدود به رسانه‌هایی کنیم که فقط اخبار حوزه نظامی را پوشش می‌دهند درست نیست. زیرا مقاومت یک مفهوم گسترده‌تر از مفاهیم نظامی است، یعنی مفهومی مبتنی بر یک فرهنک خاص و ورای قدرت نظامی است. دکتر محمدکاظم عبدالحمیدی در مصاحبه با رادیو گفت‌وگو اظهار کرد: در سیاست‌های کلی برنامه ششم که ابلاغی از رهبر انقلاب است، توسعه کمی و کیفی شبکه‌های برون مرزی خیلی تاکید قرار گرفته است. طبق سند سیاست کلی برنامه ششم ما خودمان را در یک جایگاه الهام‌بخش در جهان اسلام تعریف می‌کنیم. این الهام‌بخشی بدون استفاده از رسانه، امکان وقوعش خیلی ضعیف به نظر می رسد. لازم است ایدئولوژی صدور انقلاب در بستر رسانه منتقل شود.
عضو دپارتمان سیاسی مرکز پژوهشی آرا در مصاحبه با رادیو گفت‌و‌گو با اشاره به بازار داغ مذاکره با غرب گفت: در یک تصویر راجع به مذاکرات دیدم که هویجی در دست موش و پنیری در دست خرگوش پنیر است. این تصویر حکایت از آن داشت که طرفین مذاکره با یک بده و بستان ساده کنار خواهند آمد. اما درباره ما و آمریکایی ها، اختلافات ماهوی است و نباید آن را به سطوح شکلی و تاکتیکی فروکاست.   برنامه گفت‌وگوی سیاسی با موضوع «تحلیل و تبیین مقاومت در اندیشه رهبری به خصوص محور مقاومت در منطقه» با حضور علی خالقی پور، کارشناس مسائل سیاسی و عضو دپارتمان سیاسی مرکز پژوهشی آرا روی آنتن رادیوگفت‌وگو رفت. علی خالقی‌پور در ابتدای صحبت های خود اشاره داشت: تصور می‌کنم سال گذشته بود که گروه «ب» بیانیه ای علیه ایران صادر کرد مبنی بر اینکه جمهوری‌اسلامی در خاورمیانه ۱۵ میلیارد دلار خرج کرده است. البته که این مبلغ اغراق است و برای اینکه مردم ما را نسبت به نظام بدبین کنند مطرح شده است. چند روز بعد ترامپ اعلام کرد، آمریکا ۷ تریلیون دلار در خاورمیانه خرج کرده است و این تاسف‌بار است که با هواپیمای چراغ خاموش در عراق می‌نشینیم. این موضوع نکته بسیار مهمی است، مقایسه کنید ۱۵ میلیارد دلار کجا و ۷ تریلیون دلار کجا! این کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: مقایسه هزینه‌ای که آمریکا در منطقه خرج کرد با جمهوری‌اسلامی نشان دهنده یکی از مولفه‌های پیروزی مقاومت در منطقه است. از آن طرف برخی از مسئولان ما بر این باور هستند چون ما زبان انگلیسی می‌دانیم غرب به مذاکره با ما تمایل دارد! برجام حاصل چه بود؟ حاصل اینکه جمهوری‌اسلامی به غنی‌سازی ۲۰ درصد رسید. در حقیقت با وجود ترور دانشمندان هسته‌ای و حملات سایبری که به نیروگاه‌های ما داشتند، این مقاومت بود که امکان مذاکره را فراهم کرد. با توجه به جهش ایران در حوزه فناوری هسته ای بود که غرب به مذاکره با ما روی آورد و نه اینکه دولت ما تغییر کرد و یک تیم غرب‌پسند و انگلیسی‌دان بر سر کار آمد. عضو دپارتمان سیاسی مرکز پژوهشی آرا عنوان داشت: از یک طرف مقام رهبری بارها در سخنان‌شان تاکید کردند، دشمنی ما با غرب قائم به شخص نیست. در حالی که برخی از سیاستمداران ما می‌گویند اوباما خوب بود، اما ترامپ دیوانه است. گروه «ب» فلان است و گروه «ج» بهمان. سیاست آمریکا قائم به شخص نیست، ممکن است روش متفاوت باشد اما هدف همه سیاستگذاران آمریکا یکی است. جان کری هم اخیرا گفته بود ترامپ یک روش اشتباه برای خودش اتخاذ کرد، ما نیز قصد داشتیم بعد از اینکه برجام را امضا کردیم، بگوییم یا مسائل موشکی را قبول کنید یا ما از برجام خارج می‌شویم. خالقی افزود: دولت قبلی ایالات متحده قصد داشت با فشار بر افکار عمومی جمهوری‌اسلامی ناچار کنند سایر مسائل را هم بپذیرد و اگر نپذیرفت تهدید به خروج از برجام کند. اما ترامپ ابتدا خارج شد و بعد پیوستن مجددش را منوط به امتیازدهی بیشتر ایران کرد. لذا رویکرد سیاستمداران آمریکایی نشان می‌دهد که آنها شیوه و روشی متفاوت دارند، اما در پایان همه یک هدف دارند. وی افزود: در یک تصویر بسیار مشهوری از مذاکره چنین ترسیم شده که یک موش در برابر یک خرگوش برای مذاکره آمده است که در دست موش هویچ است و در دست خرگوش پنیر. این تصویر حکایت از آن داشت که آنها اختلاف منافع داشتند که بر سر میز مذاکره آمدند، نه اختلاف ذاتی و ماهوی. در حالی که رهبری فرمودند رابطه ما با آمریکا گرگ و میش است و این دقیقا به این موضوع اشاره دارد که ما در ذات و هویت با هم اختلاف داریم و نه صرف منافع. کارشناس مسائل سیاسی در پایان بیان کرد: دو رویکرد درباره نظام سلطه و استکبار وجود دارد. یکی سازش و دیگری مقاومت. این دو ۱۸۰ درجه با یکدیگر متفاوت دارند. مثلا یکی از این اختلاف‌ها تصور تاکتیکی بودن نزاع طرفین است. طرفداران رویکرد سازش بر این باورند که اختلافشان با نظام سلطه و غرب در تاکتیک است، اما انقلابیون و طرفداران مقاومت حرفشان این است که اختلاف با نظام سلطه ماهوی است و در اصل و هویت با هم اختلاف دارند.
<div id="63531326498"‎><script type="text/JavaScript" src="https://www.aparat.com/embed/HLBqp?data[rnddiv]=63531326498&data[responsive]=yes"></script></div>
عضو دپارتمان سیاسی مرکز پژوهشی آرا گفت: اشغال ایران از سوی متفقین درس روشنی دارد. هیچ ملتی نتوانسته آن حاکمیتی که از خودش نبوده را حمایت کند.   برنامه گفت‌وگوی سیاسی با موضوع «تحلیل و بررسی علل و تبعات اشغال ایران توسط متفقین و پایان حکومت پهلوی اول» با حضور محمد نوروزی، پژوهشگر تاریخ معاصر روی آنتن شبکه رادیو گفت‌وگو رفت. نوروزی اظهار کرد: برخلاف برهه‌های تاریخی که گرفتن درس عبرت نیاز به بررسی بیشتری دارد، در واقع فرایند اشغال ایران از سوی متفقین در اثر جنگ جهانی دوم و کنار رفتن رضاشاه از سلطنت درس روشنی دارد که هیچ ملتی در هیچ جای دنیا نتوانسته آن حاکمیتی که از خودش نبوده است، حمایت کند و در واقع نمی‌خواهد که حمایت کند. بنابراین حاکمیت سیاسی باید با ارزش‌هایش در پیوند عمومی باشد و میزان پایبندی آن حاکمیت به ارزش‌های عمومی است که می‌تواند در واقع مقبولیت و مشروعیت یک حاکمیت را تضمین کند و آن مقبولیت و مشروعیت حاکمیت در بین مردم است که آن رژیم و حاکمیت را در پیگیری سیاست‌های خودش و در انجام کار برای پیشبرد اهداف کشور می‌تواند موفق یا ناموفق کند. وی افزود: هر چه قدر که یک ملت پشت حاکمیت مشروع و قانونی خودش بایستد، آن حاکمیت می‌تواند به مطالبات کشور جامه عمل بپوشاند و متناسب با آن انتظارات خودش را هم مطرح کند و قدرت پاسخگویی به انتظارات را داشته باشد، در آن صورت چنین ملتی می‌تواند آینده روشن‌تر و درخشان‌تری برای خود متصور باشد. از طرفی ذهنیت اجتماعی چیزی نیست که در طول یک سال و دو سال شکل گیرد. یک عقبه ریشه‌ای دارد و در واقع سال‌ها زمان می‌برد تا یک ذهنیت به اجتماع طوری عرضه شود که مورد قبول واقع شود. در اثر اتفاقات متعدد و ممتد است که جامعه نسبت به یک ذهنیت کنش‌های خود را برنامه‌ریزی و به آن عمل می‌کند. پژوهشگر تاریخ معاصر ادامه داد: نکته اجتماعی که درباره زمان رضاشاه وجود دارد که منتهی به عدم مقاومت در برابر متفقین و متعاقب آن اشغال ایران شد، به آن دلیل بود که رضاشاه صورتبندی‌های اجتماعی که به لحاظ فرهنگی سال‌ها در لایه‌های مختلف فضای فرهنگی و اجتماعی ایران ریشه دوانیده بود در اثر استبدادی که مدنظر خودش بود، نابود کرد. برای مثال ساختار اجتماعی ایران تا قبل از دوره رضاشاه یک ساختار مبتنی بر ایالات و عشایر و اقوام متعدد بود که در دوره‌های مختلف ایالات و عشایر از کنشگرهای اصلی فضای ایران بودند و به عنوان مثال قاجاریه را که در نظر بگیرید، منتسب به ایلی به نام قاجار بود و آن ایل قدرتمند شده و توانسته بود که در واقع به عنوان یک حاکمیت سیاسی خودش را به فضای سیاسی و اجتماعی ایران تحمیل کند. کارکرد ویژه دیگری که ایالات داشتند و از آنجا که در مناطق سرحدی و مرزی ایران مستقر بودند، خود به خود مکانیزمی طراحی می‌کردند که آن مکانیزم منتهی می‌شد به این‌که از سرحدات مرزی ایران حراست و پایداری می‌کردند، اما رضاشاه با استقرار پادگان‌هایی که نخستین نتیجه آن تضعیف ایالات و عشایر بود، درصد برآمد که از قدرت آنها بکاهد، زیرا می‌ترسید که آنها روزی شورش بکنند و حکومت را از رضاخان بگیرند. لذا چون می‌ترسید پادگان‌های مرزی ایجاد کرد که آن پادگان‌های مرزی نیز به وسیله فرماندهان ضعیف نظامی مدیریت می‌شد که نتوانست وظیفه حراست از مرزها را به خوبی ایالات انجام دهد. وی ادامه داد: در واقع رضاشاه با دست خودش نیروی نظامی اجتماعی که رویکرد میهنی داشت و بر اثر اعتقادات خودش از سرحدات دفاع می‌کرد، از بین برد و طبیعی است که به محض درگرفتن جنگی دیگر آن نیروی نظامی نمی‌تواند کارکرد اصلی خودش را ایفا کند، آن پشتوانه ایلی و عشایری و قومی و قبیله‌ای هم دیگر وجود ندارد که خلاء آن نیروی نظامی را پر کند. محمد نوروزی در پایان اظهار داشت: مؤید حمایت مردم از حکومت هایی که از خودشان بدانند می تواند همین جنگ تحمیلی پس از انقلاب باشد که به دلیل مشکلات عدیده‌ای که ارتش با آن رو‌به‌رو شده و نتوانست به عنوان میداندار اصلی، جنگ را مدیریت کند، مردم وارد میدان شدند و در حقیقت حکومت را همراهی و حمایت کردند. زیرا مردم ساختار سیاسی را از خودشان می‌دانستند و به همین دلیل وارد گود شدند و هزینه پرداخت کردند تا خطوط مرزی و کیان کشور حفظ شود.
عضو دپارتمان سیاسی مرکز پژوهشی آرا در مصاحبه با رادیو گفت‌و‌گو با اشاره به دستگیری هفده جاسوس گفت: خوشبختانه اتفاقاتی که افتاده و ما امروز نتایج آن را می‌بینیم مایه حیرت دشمن شده که ما ارتباطات امن نفوذی‌ها را نیز شناسایی کردیم. برنامه گفت‌وگوی سیاسی با موضوع «بررسی نفوذ وزارت اطلاعات ایران به سیستم امن آمریکایی‌ها» با حضور دکتر آرش پاک‌اندیش، عضو هیئت علمی دانشگاه، عضو دپارتمان سیاسی مرکز پژوهشی آرا و کارشناس حوزه امنیت روی آنتن رادیوگفت‌وگو رفت. آرش پاک‌اندیش در مصاحبه با رادیوگفت‌وگو اظهار کرد: مجاهدت‌های خاموش در حوزه میدانی و اطلاعاتی کار خودش را می‌کند اما کسانی که به عنوان مدیران اقتصادی و فرهنگی ایفای نقش می‌کنند را مردم قضاوت کنند که به چه میزان سعی در دوری از نفوذ دارند و با رویکرد خود توانستند خلاف جهت نفوذ وارد عمل شوند. بارها مقام معظم رهبری فرمودند: یکی از ابزار نفوذ مستقیم از طریق مذاکره با آمریکاست. وی افزود: اما این‌که حالا یک نهضتی راه افتاده و باز هم نظریه تولید می‌کنند در رسانه‌های خودشان و رسانه‌های برون مرزی و داخلی که من به آنها لقب نوکران بی‌مزد و مواجب در داخل دادم، اگرچه بعضی‌ها با مزد و مواجب هستند، آنها که بی‌مزد و مواجبند که دیگر خیلی بدبخت هستند، دایم در شیپور مذاکره می‌دمند. مذاکره ابزاری در دست امریکایی ها برای نفوذ است و طی این چهل سال مردم با مقاومت و جان فشانی در مقابل نظام سلطه ضرباتی وارد آوردند و لذا جریان امریکایی-صهیونیستی به دنبال انتقام از مردم با ایجاد نارضایتی داخلی است. بحث حمله نظامی کاملا منتفی است اما سال هاست که موضوع جنگ نرم مطرح است و با هوشیاری جامعه اطلاعاتی کشور دستاوردهای بی نظیری در زمینه انهدام و خنثی سازی شبکه های جاسوسی انجام گرفته است. عضو اندیشکده اسرا ادامه داد: در جنگ نرم برای اینکه کشور کمتر آسیب ببیند و به آن حد آخر نرسیم که همیشه بخواهیم تهاجم بکنیم، همیشه می‌گویند پیشگیری بهتر از درمان است، اکنون ما مدام در حال درمان هستیم و به این شکل انرژی کشور صرف می‌شود. بالاخره بودجه و نیروی انسانی نیاز است، بهترین فرزندان این کشور در این زمینه در حال جانفشانی هستند، حال طیفی از آنها برون مرزی به عنوان مدافعین حرم بودند، از آن طرف افرادی هم هستند که آنها مظلوم‌ترین افرادند، بدون نام و نشان خدمت می‌کنند. لذا در اینجا باید فکری به حال گلوگاه مذاکره با آمریکا شود. این عضو هیئت علمی دانشگاه اظهار داشت: در پاسخ به کسانی که مدام مذاکره با آمریکا را تئوریزه می‌کنند، در همین دستگیری‌های اخیر، همین هفده نفر جاسوس را می‌بینیم در حالی در عقبه آنها یک شبکه گسترده است. در همه عرصه ها از جمله فروش اطلاعات سایبری، اقتصادی، هسته‌ای و همه اینها که می‌تواند با زندگی مردم مستقیم و غیرمستقیم در ارتباط باشد دارند فعالیت می کنند. این مونوپل را کدام بستر برای حضور راحت این قبیل افراد فراهم می‌آورد؟ لذا باید آن مونوپل و کریدور بسته شود. در این میان سفرهای که باز است، باید جمع شود. برخی از آنها در پوشش دانشگاهی، بعضی در کسوت رسانه‌ای با تقسیم کار وارد میدان شدند و با برگزاری کنفرانس‌های به ظاهر علمی کریدوری برای عوامل نفوذی فراهم می‌کنند. تحت عنوان این‌که می‌خواهیم به شما کمک کنیم تا تبادل علمی اتفاق بیفتد. وی افزود: این سخنان، حرفهای خیلی خوبی است، اما وظیفه رسانه آگاه و مستقل روشنگری است. به اعتقاد من رسانه‌ها در این حوزه کم‌کاری کردند. تنها وجه سیاسی مذاکرات را پررنگ کردند، در حالی ما اکنون در دانشگاه حضور داریم و بچه‌هایی که متولدین دهه ۷۰ هستند، بچه‌های ۱۹ و ۲۰ سال که از مدارس به دانشگاه می‌آیند، مساله و تلقی‌شان چیزهای دیگری است. حال باید پرسید رسانه ی مسئول، چه کمکی در تبیین و روشنگری انجام داده‌است؟ رویکرد حرفه‌ای وزارت اطلاعات جمهوری‌اسلامی در دو موضوع است، نخست موضوع اشراف اطلاعاتی بر جاسوسان داخل کشور و دوم ضربه به شبکه جاسوسی. این کارشناس حوزه امنیت بیان داشت: در واقع آنچه که وزارت اطلاعات در همکاری با سایر دستگاه‌های اطلاعاتی کشور در داخل مدیریت می‌کند که نمونه بارز آن با همین دستگیری‌های اخیر که با آن موضوع مرتبط است، سی. ای . ای در دو بخش از بستر اینترنت علیه کشورها استفاده کرد، حملات سایبری و ارتباط امن. ما در این دو حوزه آسیب‌پذیر بودیم، اما خوشبختانه امروز ارتباطات امن نفوذی‌ها را نیز شناسایی کردیم.
عضو دپارتمان محیط زیست مرکز پژوهشی آرا در مصاحبه با رادیو گفت‌و‌گو به بررسی توافقنامه آب و هوایی پاریس پرداخت.     برنامه گفت‌وگوی سیاسی با موضوع «بررسی و تحلیل توافق‌نامه آب و هوایی پاریس، نگاه ایران به الزامات، راهکارها و رویکردهای اجرایی آن و چالش‌ها و چشم‌انداز این توافق» با حضور مهندس معین ایرانشاهی، کارشناس ارشد منابع آب روی آنتن شبکه رادیویی گفت‌وگو رفت. پژوهشگر مرکز پژوهشی آرا در مصاحبه با رادیوگفت‌وگو اظهار کرد: آیا موافقت‌نامه آب و هوایی پاریس می‌تواند بحران آب را حل کند؟ وی افزود: به نظرم این موافقت‌نامه نمی‌تواند بحران آب را حل کند. از طرفی باید دید آیا ما در کشورمان بحران آب داریم یا با بحران مدیریت آب مواجه هستیم؟ به نظرم در کشور ما بحران مدیریت آب داریم. با توجه به سیلی که چند وقت پیش رخ داد، آن همه آب چه شد؟ این سیل می‌توانست حجم عظیمی از آب‌های زیرزمینی و آب‌خانه‌های ما را تغذیه کند. در حال حاضر بیش از صد و سی میلیارد مترمکعب حجم تجمعی کسری آب‌خانه‌های ماست. این آب‌ها چه شد؟ این آب‌ها به راحتی می‌توانست تغذیه مصنوعی شوند. وی افزود: برای مثال سیلی که در شمال کشور رخ داد، به دریای خزر ریخته شد، آبی که شیرین بود به دریای خزر هدایت شد، برای این‌که راهی برای کنترل این آب نبود. از طرفی به نظرم اگر تغییر اقلیمی بخواهد رخ بدهد برای کل کشورهاست و در خود کشورها باید متناسب با اقلیم خودشان سیاستی اتخاذ کنند و اگر بحران آبی وجود دارد، آن را حل کنند. اما درباره معاهده پاریس، برای مثال کشور چین گفته بود تا سال ۲۰۳۰ انتشار گازهای گلخانه‌ای خودش را بین ۶۰ تا ۶۵ درصد کاهش خواهد داد و ۲۰ درصد انرژی‌های تجدیدپذیر افزایش پیدا خواهد کرد و ۴/۵ کیلومتر متر مربع به مساحت جنگل‌های خود خواهد افزود. کارشناس ارشد منابع آب ادامه داد: چین چگونه می‌تواند چنین کارهای عظیمی را انجام دهد؟ هیچ‌کس سوالی نکرد، اگرچه چین سال‌هاست در مسیر حرکت می‌کند و معاهده پاریس سد راه آن نبود و چین در حال حرکت در مسیری است که تا کنون ۵۰ درصد آن را انجام داده ست، لذا چین چه معاهده پاریس باشد چه نباشد، به سمت انرژی‌های تجدیدپذیر حرکت می‌کند. حال ایران سخن از حرکت به سمت ۴ و ۱۰ درصد انرژی‌های تجدیدپذیر کرده، باید دید آیا در زمینه حرکت به سمت این انرژی‌ها حرکتی انجام داده است؟ خیر، ایران حرکتی انجام نداده است. در حالی که در کشور ما ابلاغاتی از سوی مقام معظم رهبری در حوزه محیط زیست، احکام بالادستی و مقدار زیادی آموزه‌های دینی داریم. همین درختکاری که چین می‌خواهد در حد چهار و نیم میلیون متر مکعب انجام دهد، همین توصیه به درختکاری را در اسناد بالادستی و توصیه‌های رهبری و آموزه‌های دینی داریم. عضو دپارتمان محیط زیست مرکز پژوهشی آرا اشاره داشت: چرا ما مانند چین و دیگر کشورها سیاستی اتخاذ نمی‌کنیم که متناسب با آن بحران گرمایشی و تغییر اقلیم و بحران آب را بتوانیم رفع کنیم. این سوالی است که تا کنون پاسخی برای آن نبوده است. اما نکته دیگر درآمدی است که در ازاء پیوستن به موافقت‌نامه آب و هوایی قرار است تقریبا ۱۰۰ میلیارد دلار به کشورها بدهند. این مبلغ را به چه کشوری می‌دهند؟ در حال حاضر ایران نخستین مجموعه نفت و گاز جهان را دارد، آیا اگر قرار باشد که سوخت‌های فسیلی تعطیل شود، به ایران پول بیشتری پرداخت می‌کنند؟! یا نه قرار است به ایران نیز مانند سایر کشورها درآمد پرداخت کنند؟ به نظرم به طور قطع ایران با پیوستن به موافقت‌نامه آب و هوایی پاریس صدمه بیشتری نسبت به سایر کشورها خواهد دید. ایرانشاهی در مصاحبه با رادیوگفت‌وگو افزود: چون ایران منابع بیشتری در حوزه نفت و انرژی دارد با پیوستن به موافقت‌نامه آب و هوایی باید کل منابعش را تعطیل کند، لذا صدمه بیشتری نسبت به سایر کشورها خواهد دید. اگر تصور کنیم به همه کشورها درآمد مساوی بدهند، آیا ایران نیز قرار است، درآمد مساوی مانند سایر کشورها بگیرد؟ اگر فرض کنیم که ایران تحریم نیست و پول را دریافت خواهد کرد و کلاهی که قبلا سر ما رفته، دیگر نمی‌رود. اما آیا ایران باید با پیوستن به موافقت‌نامه پاریس درآمد مساوی با سایر کشورها دریافت کند؟ به طور طبیعی نباید چنین باشد. زیرا حجم عظیمی از سوخت‌های فسیلی که اقتصاد کشور را می‌چرخانند، تعطیل می‌شود و ما برای صنعت و اقتصاد بدون سوخت فسیلی هیچ راهی نداریم.
دوره سوم خط مشی گذاری مدرسه حکمرانی اسما با عنوان دوره عالی خط مشی گذاری عمومی از روز پنج شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۸ کار خود را آغاز می کند. از امتیازات مهم این دوره که در قالب ۳۰۰ ساعت آموزش طراحی شده و یک سال ادامه خواهد داشت، توجه به رویکرد کاربردی - مهارتی در کنار انتقال مفاهیم تئوریک است. در همین راستا در دوره جدید، علاوه بر کلاس های آموزشی، انتقال مهارت های کاربردی ازطریق سمینار، کارگاه و پنل های تخصصی نیز در نظر گرفته شده که خود سبب ثبت و مستندسازی تجربیات مدیران کشور نیز خواهد بود. گفتنی است دوره عالی خط مشی گذاری عمومی ویژه مدیران خط مشی گذار کشور است که به وسیله مصاحبه علمی و از میان ۳۰۰ داوطلب گزینش شده اند. مدرسه حکمرانی اسماء به عنوان اولین مدرسه تخصصی حکمرانی در کشور از سال ۹۵ کار خود را آغاز کرده و به برگزاری دوره های عالی خط مشی گذاری عمومی با سه گرایش مدیریت سیاسی، مدیریت فرهنگی و مدیریت مالی - اقتصادی می پردازد.    
مدرس دانشگاه تهران و مدیرعامل مدرسه حکمرانی اسما در مصاحبه با رادیو گفت و گو راهکارهای مهار نقدینگی سرگردان را تشریح کرد.   برنامه «گفت و گوی اقتصادی» با موضوع حجم عظیم نقدینگی سرگردان با حضور دکتر عطاءاله هرندی مدرس دانشگاه تهران و مدیرعامل مدرسه حکمرانی اسما از شبکه رادیویی گفت و گو پخش شد. هرندی در مصاحبه با رادیو گفت و گو با بیان اینکه حجم نقدینگی به دو دسته پول و شبه پول تقسیم می شود گفت: منظور از پول، اسکناس و مسکوکات و سپرده های دیداری و منظور از شبه پول سپرده های مدت دار است و حجم عظیم نقدینگی در همه دولت ها رخ داده است. وی خاطرنشان کرد: حجم نقدینگی در سال ۱۳۸۴ حدود ۸۰ هزار میلیارد بوده که در سال ۱۳۸۸ به ۲۰۰ هزار میلیارد، در سال ۱۳۹۲ به ۴۶۰ هزار و سال ۱۳۹۷ به هزار و ۲۰۰ هزار میلیارد و در سال جاری نیز به رقمی نزدیک به ۲ هزار میلیارد تومان رسیده است. در توضیح این مطلب که هزار و ۶۰۰ هزار میلیارد تومان از این حجم نقدینگی مربوط به شبه پول است گفت: بیش از آنچه که پول و اسکناس در دست مردم و حساب های آنها برای ما نقدینگی ایجاد کند در واقع شبه پولها برای ما حجم نقدینگی ایجاد کرده اند. هرندی تکرار این قضیه را در بازه های زمانی مختلف ناشی از سیستم نظام بانکی و دولت دانست و گفت: لجام گسیختگی درهزینه های دولت، بی انضباطی مالی، کسری بودجه در دولت های مختلف، مخارج دولت، ناکارآمدی و کاهش بهره وری در بدنه و سیستم دولت از عوامل اصلی این حجم از نقدینگی فعلی به شمار می روند   این مدرس دانشگاه تهران مطرح کرد: با وجود تمام سختی ها اما بمب ساعتی حجم نقدینگی در سال ۱۳۹۷ تخلیه شده و باروت آن هم نم خورده است لذا حداقل تا پنج سال آینده نقدینگی زیادی نداریم اما اگر درست اقدام نشود سه تا پنج سال آینده همین باروت ها به بمب هسته ای تبدیل خواهند شد.  وی با بیان اینکه حجم زیادی از نقدینگی در تورم ۱۳۹۷ تخلیه و خنثی شده تأکید کرد: هم اکنون بهترین فرصت برای ریل و سیاست گذاری درست است اما اگر همچون گذشته عمل کنیم حجم نقدینگی از زمان فعلی هم بیشتر خواهد شد. این پژوهشگر حوزه استراتژی برای راهکار مهار نقدینگی سرگردان به سه دسته استراتژی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت اشاره کرد و گفت: استراتژی اصلی در میان مدت و بلند مدت، ادغام و تملیک بانکها و استراتژی دوم بهینه سازی ساختار دولت و اصلی ترین اقدام کوتاه مدت نیز بر عهده سازمان بورس است.  وی با بیان اینکه حرکت نقدینگی به سمت تولید از مسیر بورس و صندوق های سرمایه گذاری در بورس می گذرد گفت: عامه مردم قادر به خرید و فروش طلا و دلار هستند اما به خرید و فروش در بازار بورس تسلط ندارند و حتی از آن می ترسند لذا می توان در این زمینه نیز فرهنگ سازی کرد. مدرس دانشگاه تهران تاسیس شرکت سهامی عام و فروش سهام آن را در شرایط فعلی جوابگو ندانست و گفت: ما بیش از اینکه به دنبال تأسیس شرکت باشیم باید ارتباط میان شرکت های کوچک و استارت آپ ها را با شرکت های بزرگ تقویت کنیم. دکتر عطاءاله هرندی در خاتمه ابراز داشت: با وجود آمار نسبتاً بالای شرکت های دانش بنیان طی سالهای اخیر اما هنوز به زنجیره تأمین نپیوسته اند چراکه ارتباط آن ها با بنگاه های بزرگ قطع است و فقط جزیره ای در کنار هم رشد کرده اند.
عضو دپارتمان بازار سرمایه مرکز پژوهشی آرا تحریم ها را بهترین فرصت برای شرکت های بورس دانست و گفت: یکی از بهترین صنایع امسال، بورس صنایع دارویی و غذایی بود.   برنامه «گفت و گوی اقتصادی» با موضوع انتظارات سرمایه گذاران از بورس برای تولید با حضور دکتر مهدی محمودیان کارشناس بازار سرمایه و عضو دپارتمان بازار سرمایه مرکز پژوهشی آرا از شبکه رادیویی گفت و گو پخش شد.   دکتر محمودیان با اشاره به اینکه بازار سرمایه به دو بخش سرمایه گذار و سرمایه پذیر قابل تقسیم است گفت: سرمایه گذار شامل شرکت های حقوقی و مردم است که بر اساس ریسک پذیری و شفافیت شرکت های بورس سهامی را خرید و فروش می کنند. وی افزود شرکت ها در بازار بورس سهام و اوراق خود را عرضه می کنند اما بورس نمی تواند تعرفه های گمرکی، مالیات و قاچاق کالا را کنترل و بر آن نظارت کند بلکه بورس فقط در حوزه شفافیت عرضه و صورت های مالی عمل می کند. کارشناس بازار سرمایه مطرح کرد: از آنجایی که بورس یک محل تخصصی است لذا از سازمان بورس توقع می رود از طریق ابزارهای خود (شرکت های سبدگردانی، صندوق های سرمایه گذاری و سهام ها و اوراق) مردم را به این بازار سوق دهد. طبیعتاً وقتی مردم سود کنند با شدت و انگیزه بیشتری سرمایه خود را وارد بازار خواهند کرد. محمودیان گفت: در کشورهای غربی یک کمیته تخصصی شهری متشکل از کارشناس گمرک، مالیات، تعرفه، بانکی و غیره وجود دارد، ما نیز در سازمان بورس شورای عالی متشکل از وزیر بازرگانی، صنعت، رئیس سازمان بورس، وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی را داریم اما شاهد حضور کارشناسان و متخصصان در این شورا نیستیم. وی در ادامه تأکید کرد: برای ایجاد شفافیت در بورس و تحقق کارکرد آن در بخش تولید، سازمان بورس باید از کارشناسان و متخصصان تصمیم گیر استفاده کند و تشکیل یک کمیسیون تخصصی بورس ضروری است. عضو دپارتمان بازار سرمایه تحریم ها را بهترین فرصت برای شرکت های بورس دانست و گفت: یکی از بهترین صنایع امسال، بورس صنایع دارویی و غذایی بود چرا که با حذف صنایع خارجی در اثر تحریم ها، شرکت های ایرانی جایگزین شدند.

صفحه‌ها