• نشست بررسی ابعاد مختلف ابتکار ایران راه روز دوشنبه مورخ ۱۷ مهرماه در اندیشکده سرآمد برگزار شد. در این نشست آخرین وضعیت کریدورهای رقیب ایران نظیر کریدور جاده توسعه عراق، عرب-مد، ترانس افغان و ترانس خزر و تاثیر آن بر کریدور شمال-جنوب و غرب- شرق کشور مورد بحث و بررسی قرار گرفت. دفتر مطالعات زیربنایی اندیشکده سرآمد بابرگزای سلسه نشست های تخصصی بدنبال ارائه راهکارهای علمیاتی به منظور بالفعل نمودن ظرفیت های ترانزیتی و موقعیت ژئوپولتیکی کشور است.
  • مرکز پژوهشی آرا در طی نامه‌ای به ۱۳۰ اندیشکده جهان خواستار ارائه طریق در مورد فجایع غزه شدمرکز پژوهشی آرا در ابتکار عملی حدود یک صد اندیشکده مؤثر دنیا را مورد خطاب قرار داده و در نامه‌ای از آنها خواسته است که این سکوت مرگبار را شکسته و در خصوص فجایع غزه ارائه طریق کنند.متن این نامه که به چهار زبان فارسی، عربی، انگلیسی و اسپانیایی منتشر شده به شرح زیر است: به نام خدا رهبر معظم انقلاب:امروز در قضیۀ غزه، این واکنش بر دوش همۀ ما وجود دارد. باید واکنش نشان بدهیم. عده‌ای گرسنه‌اند، عده‌ای زیر بمباران‌اند، عده‌ای دارند صدتا صدتا به شهادت می‌رسند. عالِم، چه عالِم دانشگاه، چه عالِم حوزه باید تلاش کند حق را بشناسد و در کنار حق بایستد. نگاه‌کردن بی‌تفاوت برای عالم و دانشمند جایز نیست.(۲۵ مهر ۱۴۰۲) به اندیشکده‌ها و اندیشمندان جهان فاجعه‌ای که در روزهای گذشته در بمباران بیمارستان المعمدانیِ غزه روی داد، آن‌چنان فجیع و شنیع بود که جهان را در شوک فرو برد. با مروری بر خیابان‌ها و شبکه‌های اجتماعی در جهان، می‌توان ابعاد اثرگذاری این فاجعه را بر افکار عمومی و انفجار خشم نسبت به رژیم اشغالگر دریافت. البته که بسیار پیش از این تاریخ، تکلیف وجدان‌های بیدار جهانیان با رژیم اشغالگر صهیونیست مشخص شده و ۷۵ سال است که جنایات رژیم کودک کش موجب خشم و انزجار انسان‌های آزادۀ جهان گشته است. اما در این لحظه و در این نقطه از تاریخ که ما ایستاده‌ایم، پرسش اساسی پیش روی ما پژوهشگران و محققان آن است که این خشم چگونه باید در مطالعات و پژوهش‌های علمی متبلور شود؟ جنایاتی که سال‌هاست بر انسان و کرامت انسانی در نقطه‌ای به نام فلسطین اشغالی روی می‌دهد، چه جایگاهی در مطالعاتی دارد که در اندیشکده‌های سراسر جهان در رابطه با حکمرانیِ مطلوب و متعالی انجام می‌گیرد؟ ما اندیشکده‌هایی که رسالتمان را بر تفکر و تحقیق در رابطه با راهبردهای سیاست‌گذاری مطلوب تعریف کرده‌ایم و واسطۀ میان جامعه مدنی، دانشگاه و حاکمیت هستیم، با مسئلۀ افول کرامت انسانی و از آن فراتر کشتار بی‌رحمانة کودکانی که سرزمینشان اشغال شده، چگونه باید برخورد کنیم؟ علم که قرار بود جهان بهتری بسازد، چه موضعی نسبت به بمباران بیمارستانی در وسط جنگ می‌تواند بگیرد؟ بیمارستانی که نه تنها مجروحان را در خود جای داده بود، بلکه مامن زنان و کودکانِ بی پناهی بود که از بمباران گریخته بودند. آیا وقت آن نرسیده است که اندیشکده‌های جهان از ویرانۀ تخصص گرایی و دانش مبتنی بر عینیت دست کشیده و بر سر ارزش مشترکی به نام «کرامت انسانی» با یکدیگر بحث و گفتگو کنند؟ واقعیت آن است که فلسطینیان هرگز هیچ گزینه‌ای جز تسلیم بی قیدوشرط پیش روی خود ندیده‌اند و مرگ تمام آن چیزی بوده است که به آنها پیشنهاد شده و از همین حیث پرسشی که لازم است در دستور کار متفکران و اندیشمندان جهان قرار گیرد، این است که اساساً نسبت میان دانش و زندگی اجتماعی چیست؟ مگر واقعیت اجتماعی غیر از این است سرزمین فلسطین سال‌هاست توسط عده‌ای که پایبند به هیچ آیینی نیستند، اشغال شده و با سنگین‌ترین سلاح‌ها انسانیت را به محاق برده‌اند؟ در میانۀ چنین فاجعه‌ای مبتنی بر کدام پارادایم نظری و کدام الگوی حکمرانی می‌توان نسل‌کشی فلسطینینان را فهم کرد؟ اندیشه، علم و دانش اگر امروز نتواند نسبت به این فاجعۀ دردناک انسانی موضع‌گیری دقیق و شفافی داشته باشد، اعتبارش را برای همیشه از دست خواهد داد. در نهایت ما پژوهشگرانِ مرکز پژوهشی آرا این اقدام وحشیانۀ رژیمِ غاصب و کودک کش صهیونیستی را محکوم کرده و از اندیشکده‌ها و اندیشمندان جهان برای هم اندیشی در باب این وضعیت غیرانسانی و بغرنج دعوت به هم اندیشی می کنیم. اگر از تو درباره غزه پرسیدند؛بگو به آنها در آنجا شهیدی است که شهیدی آن را حمل می‌کند و شهیدی از وی عکس می‌گیرد و شهیدی او را بدرقه می‌کند و شهیدی بر وی نماز می‌خواند.محمود درویش     مرکز پژوهشی آرا تهران، جمهوری اسلامی ایران    
  • حامد زرگر رئیس مرکز پژوهشی  آرا :  پیچیدگی شرایط بین المللی که بعضا تحت عنوان «گذار جهانی» از آن یاد می شود، ضرورت توجه به روش های خلاقانۀ نوینی را در دیپلماسی جهانی برجسته کرده است. وقایع اخیر در رابطه با جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و انفعال دولت ها در این زمینه همزمان با جریحه دار شدن افکار عمومی و خشم شهروندان آزادۀ جهان بار دگر نشان داد نظمِ در حال تحولِ نظام جهانی با چالش هایی مواجهه است که حل و فصل آنها بدون بازاندیشی در دیپلماسی رسمی و مرسوم ممتنع خواهد بود. یکی از ظرفیت های نوینی که می تواند پیشگامانه وارد عرصۀ حل مناقشات دیپلماتیک مبتنی بر علم و اندیشه گردد، دیپلماسی علمی و اندیشکده ای است که مبتنی بر کارویژه های متعدد اندیشکده ها این امکان را دارد که با استفاده از تجربه های داخلی، وارد حوزه های سیاست خارجی و روابط بین المللی شده و به تصمیم سازی و تصمیم گیری در روابط فراسرزمینی بپردازد. البته که بهره گیری از دیپلماسی علمی و فناوری با هدف تامین اهداف و منافع ملی و رسیدن به سطحی از همکاری های بین المللی امر جدیدی نیست و پیش­تر توسط دولت ها با استفاده از ظرفیت های دانشگاهی و علمی مورد استفاده قرار گرفته است. آنچه در این میان مورد تاکید نگارنده است، ناظر به دو نکته است: اول استفاده از دیپلماسی علمی در راستای «حل منازعات بین المللی»، مسائلی که مانند مسئلۀ فلسطین تبدیل به ابرچالش بین المللی شده اند و سالهاست دولت ها نسبت به آن در موضع انفعال قرار گرفته اند؛ و دوم بکارگیری ظرفیت «اندیشکده ها» که ساختاری جدید هستند و با وجود آنکه چندان از عمرشان نمی گذرد، به واسطۀ ویژگی هایی مانند بین رشته ای بودن، واسطۀ میان دانشگاه و حاکمیت بودن، ارتباط عمیق و موثر با میدان و جامعۀ مدنی برقرار کردن و توجه به امر مسئولیت اجتماعی، امکانی برای حل چالش ها و مسائل داخلی کشورها گشوده اند. لذا اندیشکده ها که تاکنون در عمر کوتاهشان، در داخل مرزهای کشورها با استفاده از شبکه سازی نخبگانی و در دستور کار قرار دادن امرِ مسئولیت اجتماعی، تدوین و تنقیح الگوی مطلوب حکمرانی را هدف خویش قرار داده اند، نمی توانند نسبت به الگوی مطلوب حکمرانی در عرصه های جهانی و فجایعی مانند آنچه امروز در غزه می گذرد، بی تفاوت بوده و «مسئولیت اجتماعی» خویش را در قبال جان های کودکانی که سهمشان از زندگی مرگِ دسته جمعی است، نادیده بگیرند. واقعیت آن است که تاریخ ۷۵ سال گذشته نشان می دهد، آنچه امروز میان رژیم غاصب صهیونیستی و غزه می گذرد، نتیجۀ عدم وجود مواضع شفاف و عدم ورود مقتدرانۀ کشورهای جهان به مسئله است و نظم رسمی و حاکمِ موجود انتخاب کرده است که تماشاچی این معرکۀ خونین باشد. در چنین شرایطی امید به حل مسئله، صرفا با توسل به استراتژی های غیررسمی، پراکنده و پنهانی مانند ظرفیت های اندیشکده ای ممکن می شود و از همین رو ضروری است اندیشکده های جهانی فارغ از روابط دولت ها به میدان آمده و در یک هم­اندیشی نخبگانی و دغدغه مندانه، ابرمسئلۀ فلسطین را روی میزهای خود قرار دهند؛ چه بسا که پس از این همه سال ظلم و جنایتِ رژیم کودک­کشِ صهیونیستی، این هم­اندیشی به هم­افزایی و حل مسئلۀ فلسطین منجر گردد و یک کودک، و تنها یک کودک فرصت بیشتری برای زیستن در سرزمینش بیابد.
  • ایران کشوری روندساز حامد زرگر رئیس مرکز پژوهشی  آرا :  بیشکک قرقیزستان محل برگزاری اجلاس شانگهای سیر سریع وقایع، نظام بین‌الملل را وارد نقطه‌عطف تاریخی خود کرده است، به‌طوری‌که با همه‌گیری کووید-۱۹، ایالات‌متحده و اروپا از آسیب‌پذیری‌های استراتژیک خود دربرابر زنجیره تامین اقتصادی جهانی که به‌طور فزاینده‌ای تحت‌سلطه چین قرار گرفته بود، آگاه شدند. به همین ترتیب، پس از تهاجم روسیه به اوکراین، ایالات‌متحده و اروپا تلاش‌هایشان برای منزوی کردن و مجازات روسیه را در مواجهه با تغییر اقتصاد جهانی- که بیشتر به چین پیوند می‌خورد- متزلزل یافتند. در این زمینه، ریسک‌زدایی و حمایت از دوستان به مفاهیم محرک پشت تلاش‌های آمریکا برای مقابله با کشش گرانشی نفوذ اقتصادی رو به رشد چین تبدیل شد. استراتژی‌های کاهش ریسک و حمایت از دوستان ایالات‌متحده برای منزوی کردن، مهار و از بسیاری جهات کنترل اقتصادهای چین، روسیه و ایران طراحی شده است. اینجاست که پتانسیل اقتصادی سازمان همکاری شانگهای که درحال‌حاضر حدود ۲۰ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی و یک‌چهارم جمعیت جهان را تشکیل می‌دهد، ظاهر می‌شود. درحالی‌که ایالات‌متحده به دنبال منزوی ساختن ایران، روسیه و چین است، این کشورها برای تامین منافع عینی خود، فهرست رو به رشدی از متحدان اقتصادی را تشکیل داده و در مقابل تاثیرات و تحریم‌های ایالات متحده و اروپا، با یکدیگر در یک جبهه قرار گرفتند. درنتیجه نظم بین‌المللی مبتنی‌بر قوانین با واقعیت چندقطبی جدیدی که توسط نهادهایی مانند سازمان همکاری شانگهای که اعضای آن ازجمله ایران در حال بازنویسی قوانین هستند جایگزین شده است.  در همین حین، اجلاس سال‌گذشته سازمان یک لحظه مهم را رقم زد، زیرا کشورهای عضو تلاش برای بازتعریف هدف سازمان همکاری شانگهای را آغاز و آن را به‌عنوان سازمانی با اهداف اقتصادی و زیرساختی گسترده‌تر تصور کردند. تحول سازمان همکاری شانگهای از یک مکانیسم همکاری متمرکز بر مبارزه با «سه نیروی تروریسم، تجزیه طلبی و افراط‌گرایی» به وسیله‌ای چندوجهی که حوزه‌های سیاست، امنیت و اقتصاد را دربرمی‌گیرد، گواهی بر هدایت زیرکانه سازمان در نظم پیچیده درحال شکل‌گیری است.  علاوه‌بر تحول در موضوعات سازمان، در رویکرد بازیگران محوری سازمان شانگهای علی‌الخصوص نقش ایران نیز تغییراتی صورت گرفت. چین این سازمان را سازوکاری ایجابی جهت گسترش نفوذ خود در آسیای مرکزی می‌داند و با سرمایه‌گذاری‌های عظیم در ابتکار یک کمربند یک راه خود بر این واقعیت صحه گذاشته است. در طرف دیگر روسیه به سازمان بیشتر به‌عنوان ابزاری سلبی برای تحدید نفوذ رقبای شرقی و غربی خود به این جغرافیا می‌نگرد. روسیه در تعامل با سازمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی بیش از هر چیز متمایل به چهارچوب‌های غیرمتصلب مبتنی‌بر «کنسرت قدرت‌ها در قرن ۲۱» همچون گروه ۱+۵ (مرتبط با پرونده هسته‌ای ایران) است که در آنها قدرت‌های بانفوذ حضور داشته و روسیه حائز جایگاهی نسبتا برابر با آنهاست. درنتیجه پیش‌تر نقشی که روسیه و چین برای ایران قائل بودند وجهی سلبی داشت و تعامل با ایران را به‌عنوان بازیگر ضدهژمون سبب تقویت جبهه خود تلقی می‌کردند؛ درنهایت چین و روسیه حضور ایران در سازمان را به‌عنوان یک جزء می‌نگریستند و حاضر نبودند مشارکت ایران در مدیریت روندهای جاری و آتی آن را بپذیرند.  از سوی دیگر خروج ایالات‌متحده از برجام در سال ۲۰۱۸، با بازگرداندن تحریم‌های آمریکا، موضوع عضویت ایران را پیچیده کرد و هر تصوری از ادغام ایران در جهان اقتصادی درحال توسعه سازمان همکاری شانگهای را به‌چالش کشید. در شرایط عادی، وجود تحریم‌های آمریکا به‌منزله سمی برای عضویت ایران در سازمان تلقی می‌شد. بااین‌حال چهار رویداد، چشم‌انداز ژئوپلیتیک جهانی را تغییر داد و با انجام این کار به خنثی کردن تحریم‌ها- که عامل ارعاب ایالات‌متحده برای شکل دهی به مناسبات بین‌المللی است- کمک کرد و موجب شد «نقش روندسازی ایران» که در مسائل جهانی برجسته شده بود به سازمان نیز تسری یابد و با عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای، وجه ایجابی کنشگری ایران در این محور پذیرفته شود. این چهار رویداد شامل: ۱- همه‌گیری کووید-۱۹ که اقتصاد جهانی را متزلزل کرد. ۲- خروج ایالات‌متحده از افغانستان، که منطقه آسیای مرکزی را برای توسعه اقتصادی به رهبری چین باز کرد. ۳- جنگ روسیه در اوکراین که بسیاری از کشورها، ازجمله روسیه، چین، هند و پاکستان را مجبور به توسعه و حفظ و تقویت روابط اقتصادی کرد که تهدید تحریم‌های آمریکا را نادیده می‌گرفت. ۴- تحولات قفقاز جنوبی و نفوذ خزنده ناتو به این منطقه و از طریق آن به دریای خزر که موجب اهمیت یافتن بیش از پیش ایران نزد اعضای شانگهای و ازجمله روسیه شد. با تحولات اخیر در صفحه شطرنج نظام بین‌الملل که با درگیری اوکراین سرعت یافته است، نیاز به همکاری منطقه‌ای نزدیک‌تر برای رسیدگی به چالش‌های نوظهور و استفاده از فرصت‌های جدید بیش از پیش احساس می‌شود. در این وضعیت، مشارکت فعال جمهوری اسلامی در سازمان همکاری شانگهای، آن را به‌عنوان یک شرکت‌کننده کلیدی در شکل دادن به پویایی‌های ژئوپلیتیکی، با تاکید بر اهمیت رو به رشد مشارکت‌های منطقه‌ای در امور جهانی قرار می‌دهد.  شناسایی دقیق روندهای بین‌المللی و ایجاد نسبت متعادل در این نظم نوین، موجب موفقیت دولت سیزدهم در تثبیت موقعیت کشور در سازمان همکاری شانگهای و ایجاد رابطه‌ای متعادل با اعضای محوری آن چون چین و روسیه شده است. ایران نقش بازیگر روندساز در این سازمان را برعهده گرفته است، به‌طوری که در بیست‌ودومین نشست شورای نخست‌وزیران کشورهای عضو سازمان همکاری‌های شانگهای در بیشکک قرقیزستان در سال ۲۰۲۳ میلادی، مخبر نماینده ایران در شش حوزه محوری ابتکارات و پیشنهادهایی را مطرح کردند تا در مسائل جهانی و شکل‌دهی به نظم نوین جهانی ایران نقشی فعال داشته باشد: تشکیل کارگروه هوش‌مصنوعی، تاسیس صندوق‌ توسعه فناوری و نوآوری برای تامین مالی پروژه‌های فناورانه مشترک بین اعضا، ایجاد یک کریدور ترانزیتی فراگیر جهت اتصال کشورهای عضو، توسعه کشت فراسرزمینی، تشکیل کارگروه‌های مشترک برای مدیریت و توزیع عادلانه منابع آبی، ابتکار گاز در خدمت بازیابی اقتصاد جهانی در دوره پس از کرونا، ایجاد صندوق تامین مالی مشترک پروژه‌های بالادستی و پایین‌دستی پتروشیمی بین کشورهای علاقه‌مند به سرمایه‌گذاری و هاب منطقه‌ای انرژی شانگهای ازجمله مهم‌ترین ابتکارات و پیشنهادهای مخبر در این اجلاس بود.  درمجموع باید گفت که صعود قابل توجه سازمان همکاری شانگهای به‌طور غیرقابل‌انکاری نشان‌دهنده یک پیروزی در حوزه همکاری‌های اوراسیا است. سازمان همکاری شانگهای از زمان آغاز به کار خود گام‌های قابل‌توجهی برای مقابله با مسائل مهم ازجمله اتحاد درون اعضا، معضلات اقتصادی و تقویت چهارچوب نهادی برداشته که چنین تلاش‌هایی نه‌تنها برجستگی منطقه‌ای سازمان را افزایش داده است، بلکه عصر منطقه‌گرایی احیا شده را نیز نوید می‌دهد. همزمان که سازمان همکاری شانگهای درحال تکامل است، همچنان آماده بازتعریف نظم و چشم‌انداز جهانی است. جمهوری اسلامی ایران نیز با بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و تعریف دقیق نقش خود با توجه به رویدادهای نظام بین‌المللی توانسته نقش روندساز منطقه‌ای و بین‌المللی را خصوصا در سازمان همکاری شانگهای برعهده گیرد و با طرح ابتکارات ایران در سازمان موضوعات مورد بحث سازمان از لحاظ موضوعی گسترش می‌یابد و انتظار می‌رود که ایران در تحولات آتی سازمان نقش راهبردی داشته باشد.   
  • متن سخنرانی دکتر محمدحسین سروش؛ مدیرعامل اندیشکده سرآمد در کنفرانس بین المللی «بازاندیشی همکاری اتحادیه اروپا و غرب آسیا و شمال آفریقا» در رومانی به شرح زیر است: تحولات منطقه خاورمیانه نشان می دهد که این منطقه در نظم نوین جهانی جایگاه برجسته ای خواهد داشت. قدرت های بزرگی مانند چین و آمریکا به دنبال ایفای نقشی حیاتی در منطقه هستند. تشکیل ائتلاف های منطقه ای و انعقاد قراردادهای دوجانبه و چند جانبه با کشورهای منطقه در زمینه های اقتصادی، امنیتی و فناوری و تشکیل گروه i2u2 و تلاش آمریکا برای مقابله با نفوذ چین و از سوی دیگر سرمایه گذاری و همکاری اقتصادی چین با عربستان سعودی و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس نشان می دهد که منطقه خاورمیانه یکی از کانون های رقابت قدرت های جهانی در عرصه های مختلف است. امروزه رقابت های ژئوپلیتیکی و کریدورهای حمل و نقل در منطقه به اوج خود رسیده است و شاهد سرمایه گذاری یکجانبه و چند جانبه کشورها برای تکمیل ترانزیت هستیم. کریدور عرب-مد برای اتصال کشورهای عربی به اسرائیل و یونان که ابتدا در گروه i2u2 مطرح شد و سپس در گروه G20، کریدور بندر فاو عراق و «پروژه توسعه راه» به طول ۱۲۰۰ کیلومتر برای اتصال عراق به ترکیه و اروپا، کریدور ترانس خزر و ترانس افغانستان به عنوان مهمترین کریدورها در دست ساخت است. ایران از لحاظ تاریخی در قلب مسیرهای شمال - جنوب و شرق - غرب و جاده ابریشم قرار داشته و امروز به دنبال تکمیل کریدور شمال جنوب و شرق - غرب است. در این راستا یکی از مسیرهای راهبردی که می تواند مورد توجه ویژه برای مطالعه در مراکز تحقیقاتی قرار گیرد، کریدور ایران - ارمنستان - گرجستان - رومانی است که آسیا را به اروپا متصل می کند و ایران و رومانی در آن نقش ویژه ای خواهند داشت. موضوع دیگر تغییر اقلیم و افزایش دمای جهانی در تمام نقاط جهان به ویژه در منطقه خاورمیانه است که منجر به خشکسالی و آسیب به محصولات کشاورزی در مناطق مختلف شده است. جنگ اوکراین و محدودیت صادرات غلات نیز بحران امنیت غذایی را تشدید کرده است. کشورها امروز به دنبال همکاری فرامنطقه ای و کشاورزی فراسرزمینی هستند تا این مشکل را حل کنند. به عنوان مثال دو کشور امارات و رومانی با امضای تفاهم نامه همکاری به دنبال دستیابی به امنیت غذایی در کشورهای خود هستند. ایران به عنوان سرزمینی وسیع و حاصلخیز و با داشتن پیشینه کشاورزی درخشان، از ظرفیت بسیار خوبی در فناوری و نیروی انسانی متخصص برخوردار است. فناوری یکی دیگر از موضوعاتی است که کشورهای منطقه در این زمینه سرمایه گذاری های هنگفتی انجام داده اند. متاورس، صنعت نیمه هادی و هوش مصنوعی به عنوان لبه فناوری در عصر حاضر مورد توجه ویژه کشورهای منطقه قرار گرفته و در این حوزه نیز شاهد تدوین استراتژی های بلندمدت کشورها بوده ایم. در صنعت نیمه هادی، ایران به دلیل داشتن منابع معدنی کمیاب مورد استفاده در این صنعت، منابع سیلیکون و ژرمانیوم می تواند نقش مهمی در زنجیره تامین این صنعت داشته باشند که امروزه مرحله رقابت را پشت سر گذاشت و وارد فاز جنگ بین قدرت های بزرگ شد. روابط کشورهای منطقه غرب آسیا طی سال های گذشته به سمت همکاری بین کشورها حرکت کرده است و روابط ترکیه، قطر و ایران با عربستان سعودی و امارات در حالی که دوران پرتنشی را پشت سر گذاشت، وارد عصر جدیدی شده است. موارد فوق نشان می دهد که امروز از دوره اتحادهای استراتژیک فاصله گرفته ایم و شاهد تشکیل ائتلاف های کوچک و همکاری دوجانبه یا چندجانبه کشورها در موضوعات راهبردی مانند موارد ذکر شده هستیم. منطقه غرب آسیا هنوز یکی از گلوگاه های حیاتی حمل و نقل و انرژی در جهان است و در نگاه قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای از جایگاه ویژه ای برخوردار است. سال گذشته، اتحادیه اروپا نیز از شراکت استراتژیک با کشورهای حوزه همکاری خلیج فارس رونمایی کرد و همه این موارد نشان دهنده اهمیت خاورمیانه و غرب آسیا در آینده نظم جهانی است.
  • شهرها در سراسر جهان به طور چشمگیری در حال رشد هستند؛ به طوری که پیش بینی می­شود تا سال ۲۰۵۰ حدود ۶۸ درصد از جمعیت جهان شهرنشین خواهند شد.  برای رویارویی با چالش های شهرنشینی، از سال ۱۹۹۰ پیشنهاد جدیدی به نام «شهر هوشمند» ارائه شده است. برآیند تعاریف مختلفی که از شهر هوشمند شده، این است که در این شهر از اطلاعات دیجیتال و ابزارهای فن‌آوری، برای ایجاد کارایی جهت بهبود رشد اقتصادی به‌طور گسترده استفاده می‌‌شود، بنابراین کیفیت زندگی و پایداری شهری را افزایش می‌دهد. با این حال، افزایش اتکا به فناوری با چالش‌های مرتبط با مدیریت داده، امنیت، و ایجاد پایگاه‌های داده دیجیتال همراه است. این چالش‌ها می‌تواند از کشوری به کشور دیگر و از منطقه‌ای به منطقه دیگر متفاوت باشد. در مناطقی همچون منطقه غرب آسیا، این چالش‌ها به خاطر کمبود منابع و زیرساخت‌ها برای کسب ویژگی‌های شهر هوشمند، پررنگ‌تر خواهند بود. بنابراین، تعداد محدودی از شهرهای این منطقه در شاخص‌های بین‌المللی ویژگی‌های شهرهای هوشمند را دارند. بالاترین رتبه‌ها به دبی و ابوظبی تعلق دارد. از این رو، بسیاری از شهرها (همچون عمان، قاهره و مسقط) در حال یافتن راه‌حل‌هایی هستند که شبکه‌های حمل و نقل، تدارکات شهری، کاربری‌های زمین و زیرساخت‌های با کیفیت بالا را با اثرات مثبت بلندمدت بر اقتصاد امکان‌پذیرکنند. امارات نیز در چند سال اخیر سرمایه‌گذاری‌های کلانی در این زمینه کرده است. در این بین عربستان سعودی با وجود داشتن شهرهایی مثل ریاض و جده که تا حدی دارای شاخص‌های شهر هوشمند است در ابتکار عملی که به زعم بسیاری از کارشناسان بسیار بلندپروازانه است، طرحی نو درانداخته و در کنار برنامه‌ریزی‌ها برای تبدیل برخی از شهرهای خود به شهر هوشمند، کلان‌پروژه‌هایی تعریف کرده که در مناطق بیابانی شهرهای جدیدی بنا کند که از بیخ و بن بر مبنای هوش مصنوعی و فن‌آوری‌های نوین ایجاد شده است. "ابرپروژه نئوم" یکی از این طرح‌های نوین است. در حال حاضر حدود ۸۵ درصد از جمعیت ۳۶ میلیونی عربستان شهرنشین هستند در کنار این واقعیت وابستگی عربستان به نفت و افت و خیزهای اقتصادی ناشی از آن که در دو دهة اخیر اتفاق افتاد منجر به ترسیم آینده‌ای جدید در چشم‌انداز ۲۰۳۰ عربستان شد. بنابراین شهر نئوم به گونه‌ای طراحی شده است که علاوه بر ظرفیت پذیرش ۱۰ میلیون نفر به هاب گردشگری و اقتصادی منطقه نیز تبدیل شود. محمدبن سلمان به عنوان بنیان‌گذار اصلی پروژه نئوم در سال ۲۰۱۷ شروع فرایند شکل‌گیری این شهر را رسما اعلام کرد. با توجه به هزینه‌ی بالای ۵۰۰ میلیارد دلاری که برای این ایجاد این شهر پیش‌بینی شده است در راستای جلب افکار عمومی و جذب سرمایه تبلیغات گسترده‌ای در سطح جهانی برای این شهر کلید خورد. تصاویر ایجاد شده با هوش مصنوعی از شهر به طرق مختلف در معرض دید مردم دنیا قرار گرفت. دعوت از شرکت‌های بزرگ معماری، تعریف فعالیت‌های مشترک با سازمان‌های بین‌المللی چون فیفا و شرکت‌های بزرگی چون مکلارن از جمله تلاش‌های مسئولین پروژه برای ایجاد تصوری جهانی از تصویر نئوم بود. سایت رسمی نئوم نیز ایجاد شده و با ارائه گزارش‌های مختلف از فعالیت‌ها و امکانات شهری که بنا خواهد شد، محتوای تبلیغاتی بسیاری در این زمینه تولید کرده است. اما آنچه از واقعیت‌‌های میدانی ابرپروژه نئوم در این سایت قرار دارد حاکی از آن است که از آنچه تصویرش در اذهان عموم ساخته شده است تا آنچه روی زمین بنا شده است فاصله بسیار است. بن سلمان با انتخابی هوشمندانه برای موقعیت این شهر آن را بین سه قارة اروپا، آفریقا و آسیا تعریف کرده است تا راحت‌تر بتواند از این شهر چهره‌ای بین‌المللی در اذهان تعریف کند. از طرفی با تاکید بر اینکه این شهر در پاسخ به چالش‌های زیست محیطی به گونه‌ای طراحی شده است که هیچ آلودگی کربنی نخواهد داشت و ساکنانش فارغ از ترافیک و نیاز به اتومبیل هستند، با دست گذاشتن بر روی چالش‌های مشترک جهانی چون ترافیک و نیز دغدغه‌های جهانی پیرامون محیط‌زیست بر موج طرفداران محیط زیست سوار شده و از این فضا نیز بهره برده تا نام نئوم را بر سر زبان‌ها بیاندازد. در طرح پیش رو نگاهی مختصر به مسائل سیاسی و اقتصادی عربستان داشتیم که منجر به تعریف ابرپروژه نئوم شد. سپس بعد از معرفی کلی نئوم و طرح‌های ذیل آن که ساخت آنها کلید خورده است (لاین، گزاگون، تروجنا، سنداله و لیجا) به سایر جنبه‌های آن همچون مسائل حقوق بشری پیش آمده، شرکت‌ها و سازمان‌هایی که در این طرح همکاری داشته‌اند و نیز چالش‌های پیش‌بینی شده از نظر کارشناسان پرداختیم.