عضو دپارتمان سیاسی مرکز پژوهشی آرا: تجربه حکایت از آن دارد که انعطاف در برابر آمریکا باعث گستاخ‌تر شدنش می‌شود. همان‌طور که در برجام به جای این‌که به تعهدات‌شان عمل کنند، گستاخ‌تر از گذشته خواستار پذیرش تعهدات بیشتری از سوی جمهوری‌اسلامی هستند.   برنامه گفت‌وگوی سیاسی با موضوع «بررسی و تحلیل تاکید رهبر انقلاب در نفی هرگونه مذاکره با آمریکا و اهداف آمریکا از سیاست فشار حداکثری بر ملت ایران و نتایج آن» با حضور حامد صفایی، کارشناس مسائل بین‌الملل روی آنتن شبکه رادیویی گفت‌وگو رفت. حامد صفایی در مصاحبه با رادیو گفت‌وگو عنوان کرد: آمریکا با فشار حداکثری به جمهوری‌اسلامی به دنبال این است که خواسته‌هایش را به مردم ایران تحمیل کند. آن ها باب مذاکره را باز گذاشتند تا آنچه که از طریق فشار نتوانستند به آن دست پیدا کنند، در مذاکره به دست بیاورند. مذاکره آمریکا با جمهوری اسلامی به این شکل نیست که یک امتیاز ما بگیریم و یک امتیاز آنها بگیرند. وی افزود: آمریکا در مذاکره فرمولش به این شکل است که امتیاز نقد می‌خواهد و این‌طور نیست که تنها به وعده شما اطمینان کند. اگر هم از خواسته آنها امتناع کنید، هوچی‌گری، فضاسازی رسانه‌ای را ترتیب می‌دهند که طرف مقابل از مذاکره امتناع کرد و باید دوباره به میز مذاکره برگردد و به همین دلیل فشار حداکثری بستگی به نوع مواجهه ما دارد. اگر از طرف جمهوری‌اسلامی مقاومت را ببیند که بحث فشار حداکثری تاثیری بر سیاست‌های جمهوری‌اسلامی ندارد، به طور قطع فشار را تعدیل می‌کند و سیاست‌هایش را تغییر می‌دهد. کارشناس مسائل بین‌الملل ادامه داد: در این میان آنچه مهم است واکنش ما است، دو نوع رویکرد و سیاست در برابر فشار حداکثری وجود دارد، یک عده بحث سازش، مذاکره و تنش‌زدایی را در پیش می‌گیرند و یک عده دیگر بحث مقاومت، تهدیدزدایی و ایستادگی را مطرح می‌کنند. در این برهه آنچه اکثریت بر آن معتقدند بحث مقاومت و ایستادگی در برابر فشارهای حداکثری آمریکاست. حامد صفایی گفت: یکسری دلایل برای مذاکره نکردن وجود دارد، نخست این‌که ما یک‌دوره تجربه مذاکره با آمریکا را داریم، حال بحث این است که شرایط کنونی، شرایطی نیست که بتوانیم مذاکره کنیم و شرایط تهدیدآمیز است. اگر در چنین شرایطی پای میز مذاکره بروید، با دست خالی وارد شدید و از پیش بازنده هستید. از طرفی موضوع مذاکره و عدم اعتماد ما به طرف مقابل مطرح است که این سیگنال را می دهد که در برهه کنونی به سمت مذاکره نرویم. وی افزود: تجربه مذاکره با آمریکا حاصلش برجام است که این مساله به ما یکسری تجارب داد، نخست این‌که در برجام به این نتیجه رسیدیم که امکان تعامل با آمریکا با این شرایط وجود ندارد، آمریکا کشوری است که تعهدات خودش را زیر پا می‌گذارد و همان‌طور که رهبری فرمودند وقتی خرش از پل بگذرد، به ریش من و شما می‌خندد. در مذاکرات برجام دو سال و نیم صحبت‌هایی صورت گرفت و توافقی نوشته شد، سپس رئیس‌جمهوری به کاخ سفید می‌آید و به راحتی با یک امضاء از این توافق خارج می‌شود. کارشناس مسائل بین‌الملل در مصاحبه با رادیوگفت‌وگو بیان کرد: برجام نشان داد که دشمنی آمریکا با ما فقط به دلیل مساله هسته‌ای نیست و این دشمنی خیلی عمیق‌تر است و خود مسئولان آمریکایی عنوان کردند که دروغ در DNA ایرانیان است و مسئول دیگری گفت باید ریشه ملت ایران را خشکاند! این نوع صحبت مسئولان آمریکایی نشان می‌دهد که اصلا مساله آمریکایی‌ها مساله هسته‌ای ما نیست و اصل آنها دنبال اهداف دیگری هستند. از سوی دیگر تجربه حاکی از آن است که انعطاف در برابر آمریکا باعث گستاخ‌تر شدنش می‌شود.
عضو دپارتمان سیاسی مرکز پژوهشی آرا در مصاحبه با رادیو گفت‌و‌گو با اشاره به بازار داغ مذاکره با غرب گفت: در یک تصویر راجع به مذاکرات دیدم که هویجی در دست موش و پنیری در دست خرگوش پنیر است. این تصویر حکایت از آن داشت که طرفین مذاکره با یک بده و بستان ساده کنار خواهند آمد. اما درباره ما و آمریکایی ها، اختلافات ماهوی است و نباید آن را به سطوح شکلی و تاکتیکی فروکاست.   برنامه گفت‌وگوی سیاسی با موضوع «تحلیل و تبیین مقاومت در اندیشه رهبری به خصوص محور مقاومت در منطقه» با حضور علی خالقی پور، کارشناس مسائل سیاسی و عضو دپارتمان سیاسی مرکز پژوهشی آرا روی آنتن رادیوگفت‌وگو رفت. علی خالقی‌پور در ابتدای صحبت های خود اشاره داشت: تصور می‌کنم سال گذشته بود که گروه «ب» بیانیه ای علیه ایران صادر کرد مبنی بر اینکه جمهوری‌اسلامی در خاورمیانه ۱۵ میلیارد دلار خرج کرده است. البته که این مبلغ اغراق است و برای اینکه مردم ما را نسبت به نظام بدبین کنند مطرح شده است. چند روز بعد ترامپ اعلام کرد، آمریکا ۷ تریلیون دلار در خاورمیانه خرج کرده است و این تاسف‌بار است که با هواپیمای چراغ خاموش در عراق می‌نشینیم. این موضوع نکته بسیار مهمی است، مقایسه کنید ۱۵ میلیارد دلار کجا و ۷ تریلیون دلار کجا! این کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: مقایسه هزینه‌ای که آمریکا در منطقه خرج کرد با جمهوری‌اسلامی نشان دهنده یکی از مولفه‌های پیروزی مقاومت در منطقه است. از آن طرف برخی از مسئولان ما بر این باور هستند چون ما زبان انگلیسی می‌دانیم غرب به مذاکره با ما تمایل دارد! برجام حاصل چه بود؟ حاصل اینکه جمهوری‌اسلامی به غنی‌سازی ۲۰ درصد رسید. در حقیقت با وجود ترور دانشمندان هسته‌ای و حملات سایبری که به نیروگاه‌های ما داشتند، این مقاومت بود که امکان مذاکره را فراهم کرد. با توجه به جهش ایران در حوزه فناوری هسته ای بود که غرب به مذاکره با ما روی آورد و نه اینکه دولت ما تغییر کرد و یک تیم غرب‌پسند و انگلیسی‌دان بر سر کار آمد. عضو دپارتمان سیاسی مرکز پژوهشی آرا عنوان داشت: از یک طرف مقام رهبری بارها در سخنان‌شان تاکید کردند، دشمنی ما با غرب قائم به شخص نیست. در حالی که برخی از سیاستمداران ما می‌گویند اوباما خوب بود، اما ترامپ دیوانه است. گروه «ب» فلان است و گروه «ج» بهمان. سیاست آمریکا قائم به شخص نیست، ممکن است روش متفاوت باشد اما هدف همه سیاستگذاران آمریکا یکی است. جان کری هم اخیرا گفته بود ترامپ یک روش اشتباه برای خودش اتخاذ کرد، ما نیز قصد داشتیم بعد از اینکه برجام را امضا کردیم، بگوییم یا مسائل موشکی را قبول کنید یا ما از برجام خارج می‌شویم. خالقی افزود: دولت قبلی ایالات متحده قصد داشت با فشار بر افکار عمومی جمهوری‌اسلامی ناچار کنند سایر مسائل را هم بپذیرد و اگر نپذیرفت تهدید به خروج از برجام کند. اما ترامپ ابتدا خارج شد و بعد پیوستن مجددش را منوط به امتیازدهی بیشتر ایران کرد. لذا رویکرد سیاستمداران آمریکایی نشان می‌دهد که آنها شیوه و روشی متفاوت دارند، اما در پایان همه یک هدف دارند. وی افزود: در یک تصویر بسیار مشهوری از مذاکره چنین ترسیم شده که یک موش در برابر یک خرگوش برای مذاکره آمده است که در دست موش هویچ است و در دست خرگوش پنیر. این تصویر حکایت از آن داشت که آنها اختلاف منافع داشتند که بر سر میز مذاکره آمدند، نه اختلاف ذاتی و ماهوی. در حالی که رهبری فرمودند رابطه ما با آمریکا گرگ و میش است و این دقیقا به این موضوع اشاره دارد که ما در ذات و هویت با هم اختلاف داریم و نه صرف منافع. کارشناس مسائل سیاسی در پایان بیان کرد: دو رویکرد درباره نظام سلطه و استکبار وجود دارد. یکی سازش و دیگری مقاومت. این دو ۱۸۰ درجه با یکدیگر متفاوت دارند. مثلا یکی از این اختلاف‌ها تصور تاکتیکی بودن نزاع طرفین است. طرفداران رویکرد سازش بر این باورند که اختلافشان با نظام سلطه و غرب در تاکتیک است، اما انقلابیون و طرفداران مقاومت حرفشان این است که اختلاف با نظام سلطه ماهوی است و در اصل و هویت با هم اختلاف دارند.