احمد فلاحی دانشپذیر دوره آزاد حکمرانی انرژی از پروژه سیاستی با موضوع "تجدید ساختار صنعت هسته ای کشور در راستای دستیابی به اهداف عالی نظام با تکیه بر توان داخلی و استفاده از تجارب کشورها ی خارجی" دفاع کرد. به دلیل اهمیت موضوع که در حوزه هسته ای بود زمان مورد نظر برای ارائه ایشان به همراه پرسش و پاسخ به مدت ۴۰ دقیقه در نظر گرفته شد. بعد از پایان ارائه، اساتید حاضر در جلسه به طرح سوالات خود پرداختند. در ابتدا، آقای دکتر عظیم زاده که به عنوان استاد مشاور حضور داشتند، به کمبود منابع اطلاعاتی جهت جمع آوری داده های مورد نیاز اشاره کرده و خاطر نشان کردند که این پژوهش می تواند زمینه ساز سایر پروژه ها در آینده گردد. همچنین آقای دکتر مرتضایی مدیر گروه و استاد راهنمای پروژه، به اهمیت ادبیات اشاره کردند و بیان داشتند که باید به سمت کارهای بیشتر در این حوزه و ساختار صنعت هسته ای کشور حرکت کرد. این پژوهش یک مسیر و باب برای فتح قله های بعدی است. هر چند جمع آوری اطلاعات در این صنعت بسیار سخت است. در ادامه آقای دکتر محمدی که به عنوان نماینده اندیشکده اسما و از داوران این پروژه حضور داشتند، به حوزه سیاست گذاری و تنظیم گری در صنعت هسته ای کشور اشاره داشتند. ایشان فرمودند که باید در بحث سیاست گذاری به محدودیت ها و تحریم ها نیز توجه داشت. باید در تصمیم گیری ها متغیرهای محیطی را نیز در نظر گرفت. در پایان اساتید جهت اعلام نظر و تعیین نمره دفاع لحظاتی گفتگو کردند و نمره نهایی اعلام شد.
سند ۲۰۳۰ عربستان؛ از خیال تا واقعیت عربستان در چند سال اخیر تبلیغات گسترده ای برای ارائه تصویر اجتماعی مورد پذیرش عموم مردم جهان  از خود داشته است. در این راستا به تعریف پروژه هایی که بسیار بلند پروازانه بوده مانند نئوم پرداخته که سهم عظیمی در تولید محتوا برای ارائه تبلیغات ایجاد کرده است. در مصاحبه پیش رو با جناب آقای حسن  هانی زاده کارشناس مسائل خاورمیانه به گفتگو پرداختیم تا ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که عربستان برای خود متصور شده است را مورد بحث قرار دهیم. به نظر شما طرح چشم انداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی چه اهداف و ابعادی از توسعه‌ در این کشور را به تصویر می‌کشد؟ عربستان سعودی طرح ۲۰۳۰ خود را برای رسیدن به یک کشور تأثیرگذار و مهم از نظر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی  از سال‌ها پیش آغاز کرده است. این طرحِ محمد بن سلمان که معروف به طرح ۲۰۳۰ است، طرح بلند پروازانه‌ای است و در حقیقت هدف آن استفاده از شیوه‌های نوین اقتصادی و شهرسازی است. شهر «نئوم» در حقیقت شهری است که برخوردار از همه‌ی امکانات به روز است. سعی محمد بن سلمان این است که با استفاده از فناوری‌های روز بتواند شرایطی فراهم نماید که عربستان سعودی به عنوان کشوری که دارای بالاترین سطح از فناوری‌های روز است، شناخته شود تاحدی که اعلام کرده در آینده، ساکنین کشورهای اروپایی ناچار خواهند شد که برای تفریح و گردش وارد عربستان شوند . این چشم‌انداز در حقیقت یک هدف مهم است که طبق برنامه‌ریزی محمد بن سلمان، باید تا سال ۲۰۳۰ (حدود هفت سال دیگر) به پایان برسد. هزینۀ پیش‌بینی شده و مصوب برای طرح موسوم به نئوم، ۶۰۰ میلیارد دلار است که هزینۀ بالایی است. در حال حاضر عملیات طرح نئوم آغاز شده و طرح بسیار پیچیده‌است  و ده‌ها شرکت خارجی هم در این طرح فعال هستند. تغییراتی در ساختار اجتماعی و داخلی عربستان بوجود آمده  که منجر به ایجاد تفاوت‌های زیادی در این کشور نسبت به سال‌های گذشته شده است. نقش وهابی‌ها و علمای وهابی در عربستان کم‌رنگ شده و محمد بن سلمان آزادی‌های اجتماعی بیشتری به مردم این کشور داده است؛ به گونه‌ای که اکنون کاباره‌ها و سینماها نیز در این کشور فعال هستند. این در حالی است که در گذشته چنین فضاهایی در عربستان وجود نداشتند و این نشان می‌دهد که عربستان از یک فضای بستۀ دینی به سمت یک کشور روزآمد با بهره‌گیری از فناوری‌های پیشرفته در حال حرکت است. لطفا بفرمایید چه نمادها و نمودهایی از توسعه‌یافتگی را می‌توان در عربستان مشاهده کرد؟ نمادهای مورد استفاده، دراین پروژه ها  اغلب مرتبط با شیوه‌های جدید  شهرسازی و استفاده از فن‌آوری‌های روز است . به عنوان مثال اتوبان‌هایی که بسیار روزآمد و با فناوری‌های بسیار بالا احداث شده اند، وجود علائم و شب‌نماهایی برای روشن‌سازی سطح جاده و افزایش دید رانندگان و کاهش مشکلات رانندگی در شب،  همه اینها مصداق نمادهای توسعه یافتگی هستند .از  فناوری جدید دیگر و مهم برای عربستان،  می توان به استفاده از آب‌شیرین‌کن‌های اتمی که به تمام نقاط مختلف عربستان، آب‌رسانی می‌کند نام برد که حتی در حوزه کشاورزی نیز دستگاه‌های آب‌شیرین‌کن احداث شده است و این بخشی از کارهایی است که محمد بن سلمان در  طول سال‌های اخیر برای توسعه عربستان انجام داده است. در مورد سایر شاخص‌های توسعه از جمله در حوزۀ هنر و فرهنگ چه برنامه‌های توسعه‌ای در دستور کار قرار گرفته‌اند؟ در طول سال‌های اخیر و با آغاز تغییرات در عربستان سعودی، فستیوال‌های هنری بزرگی با حضور هنرپیشه‌های هالیودی و سایر هنرمندان شاخص کشورهای مختلف جهان از جمله هنرپیشگان هندی، مصری و کارگردان‌ها و خواننده‌های مطرح جهان، برگزار شده است. در طول برگزاری این فستیوال‌ها، شرکت‌کنندگان از شهرهای مختلف عربستان دیدن کرده‌اند که این یک نوع تبلیغات و پروپاگاندا برای محمد بن سلمان تلقی می‌شود بله. برگزاری جشن هنر و برگزاری یک فستیوال آواز فولکلور در آمریکا با شرکت حدود ۶۰۰ خواننده و نوازندۀ سعودی و اجرای  برنامه همراه با رقص‌های محلی ازجمله برنامه‌هایی بودند که با استقبال مردم امریکا روبه رو شده است و این نشان می‌دهد که محمد بن سلمان یک فضای جدیدی برای این کشور بوجد اورده تا جایگاه هنری، فرهنگی و سیاسی کشور خودش را در تراز بالایی قرار دهد.     آیا برای توسعه علمی نیز چشم‌اندازی پیش‌بینی شده؟ آیا عربستان سعودی پیشرفت‌های علمی قابل ذکری در چند سال اخیر داشته‌است؟ در توسعه علمی عربستان، هنوز به مرتبۀ بالایی نرسیده اما اعزام و بورسیه دانشجویان سعودی برای تحصیل در کشورهای غربی  این واقعیت را نشان می‌دهد که عربستان قصد دارد در دهه  های آینده به تراز بالای علمی  در علوم مختلف، از جمله در تولیدات نظامی و تولیدات و فناوری‌های هسته‌ای دست یابد. همچنین در حال حاضر عربستان در زمینۀ پزشکی در جایگاه ممتازی قرار دارد. زیرا  علاوه بر اینکه اغلب پزشکان سعودی در غرب تحصیل کرده‌اند  بیمارستان‌های بسیار مدرنی نیز در این کشور احداث شده است؛ اما به لحاظ علمی و سایر فناوری‌های مدرن، عربستان در حال حرکت به سمت دستیابی به جایگاه علمی بالایی است. در زمینۀ هسته‌ای هم ظاهرا عربستان فعالیت‌هایی را انجام داده است به خصوص اخیرا که یک هئیت بلند پایه از چین  به این کشور سفر کرده و رایزنی‌هایی هم در این زمینه انجام شده بود. بله، عربستان سعی می‌کند که از فناوری‌های کشور‌های مختلف ازجمله چین، فرانسه و آمریکا برای احداث نیروگاه‌های هسته‌ای و استفاده از انرژی هسته‌ای برای طرح‌های مختلف استفاده کند. در واقع در سفر اخیر رئیس جمهور چین به عربستان، توافق نامه‌های امضا شده نشان‌دهندۀ عزم جدی عربستان برای استفاده از فناوری هسته‌ای است و مقدمات این امر نیز فراهم شده است و مقامات چین هم اعلام آمادگی کردند که برای عربستان سعودی، چندین نیرو گاه احداث کنند؛ از سوی دیگر برنامه‌های هسته‌ای عربستان هم از سوی کشورهای غربی و هم از سوی کشورهای شرقی مانند چین و روسیه حمایت می‌شود و این کشور مشکلی برای احداث نیروگاه ندارد. با توجه به اینکه در هفتاد سال گذشته قول‌هایی هم به ایران داده شده بود اما در زمان عملیاتی‌سازی، بهانه‌تراشی‌هایی را آغاز کردند و ظاهرا نه غرب و نه شرق، نمی‌خواهند کشورهای منطقۀ خاورمیانه از لحاظ هسته‌ای پیشرفت کنند، به نظر شما آیا ممکن است که عربستان هم درگیر یک بازی سیاسی در این زمینه شود؟ یا واقعا قرار بر این است که در زمینه هسته‌ای کمک‌هایی به این کشور صورت گیرد؟ عربستان به دلیل برخورداری از یک رابطۀ تنگاتنگ با غرب و همچنین چین و روسیه توانسته یک توازون سیاسی با شرق و غرب داشته باشد ؛ بنابراین مشکلی برای احداث نیروگاه‌ها نخواهد داشت. به هر حال عربستان همواره تابع سیاست‌های غرب بوده و تقابلی با آمریکا و غرب ندارد؛ بنابراین مشکلی هم در رابطه با فعالیت‌های هسته‌ای نخواهد داشت. جمهوری اسلامی ایران کشور مستقلی است که  نیروگاه‌های هسته‌ای خودش را با تکیه بر امکانات بومی احداث کرده است و همین مسئله باعث حساسیت غرب و آمریکا نسبت به پیشرفت ایران در این صنعت شده؛ در حالی که این مسئله در مورد عربستان وجود ندارد. ضمن اینکه عربستان همواره تأمین‌کنندۀ انرژی آمریکا و غرب بوده و هست.   در زمینه توسعه فعالیت‌های ورزشی عربستان چه اهدافی را برای خودش ترسیم کرده است و الان در چه جایگاهی قرار دارد؟ در حال حاضر شاهد جذب چهره‌های شاخص ورزشی مثل رونالدو و بازیکنان مطرح فوتبال در باشگاه‌های عربستان هستیم. این امر، یک حرکت نمادین است و می‌تواند جایگاه ورزشی عربستان را ارتقاء دهد. به هر حال عربستان به دنبال این است که یک تیم حرفه‌ای و در تراز اول جهانی در فوتبال داشته باشد و به همین دلیل هم هزینه‌های بسیاری در این خصوص صرف می کند وبه نظر می رسد  که در چند سال آینده، این کشور بتواند با حضور و عقد قرارداد با ورزشکاران مهم و مطرح جهانی، در زمینه ورزشی و فوتبال رتبه اول  را در سطح منطقه بدست آورد. به نظر شما عربستان قصد دارد با اجرای این برنامه‌ها و با کنار هم گذاشتن قطعات پازلی که در این گفت‌وگو تشریح شد، به چه جایگاهی دست یابد؟ شخص محمد بن سلمان دارای رویاهای بلند پروازانه‌ای است و سعی می‌کند با کشور امارات متحده عربی، رقابت کند. در حال حاضر امارات دارای بالاترین شاخص رشد اقتصادی بعد از قطر است و عربستان جایگاهی پس از امارات و همچنین در بین کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در جایگاه دوم قرار دارد. به نظر می‌رسد برنامه‌ریزی عربستان این است که در آینده به یک کشوری مانند امارات و فراتر از امارات تبدیل شود. طرح ۲۰۳۰ محمد بن سلمان قصد دارد عربستان را به کشوری روزآمد با اقتصادی شکوفا و با امنیت و رفاه بالا با استفاده از فناوری‌های روز تبدیل کند؛ طوری که به کشوری در تراز کشورهای غربی تبدیل شود و این موضوع در اجرای این طرح کاملا مشهود است. اگر بخواهید مقایسه‌ای میان ایران و عربستان انجام دهید، به نظر شما عربستان در چه زمینه‌هایی از ایران پیشتاز بوده؟ عربستان درآمد بسیار بالایی از طریق فروش نفت دارد. طبق گزارش‌های موجود، عربستان سعودی سالانه ۳۰۰ میلیارد دلار نفت صادر می‌کند. این رقم، بودجۀ کلانی است که برای عربستان امکان سرمایه‌گذاری در زمینه توسعه عمرانی را فراهم می‌آورد؛ در صورتی که ایران به لحاظ اقتصادی در وضعیت محاصره است و درآمد ایران به لحاظ فروش نفت و صادرات کالاهای غیرنفتی محدود است، بنابراین عربستان سعودی از نظر درآمد های نفتی و ارزی در مرحله بسیار پیشرفته‌ای نسبت به ایران قرار دارد. مصاحبه کننده: نرگس حجتی؛ پژوهشگر دفتر مطالعات حکمرانی اجتماعی اندیشکده افرا      
راضیه بابایی، پژوهشگر دفتر مطالعات فناوری اجتماعی اندیشکده افرا: در سپتامبر ۲۰۱۵، رؤسای دولت‌ها، جامعه مدنی و احزاب، نمایندگان ارشد نهادهای تخصصی سازمان ملل متحد، در مجمع عمومی گرد هم آمدند و «دستورکار توسعه پایدار ۲۰۳۰» را تصویب کردند. این دستور کار (Sustainable Development Goals)، جایگزینی برای اهداف پروژه هزاره و شامل ۱۷ هدف اصلی و ۱۶۹ هدف ویژه بود که نقشه راه جامعه جهانی را برای ۱۵ سال بعد ترسیم می‌نمود. به گفتۀ بان‌کی‌مون اهداف این سند می‌بایست از ابتدای ژانویه ۲۰۱۶ اجرایی می‌شد اما بسیاری از کشورها، اسناد چشم انداز مطلوب کشور خود را با تأخیر ارائه کردند. عراق از جملۀ این کشورهاست. ارکان و اهداف سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ عراق با سقوط دولت داعش و کاهش نسبی تنش‌های داخلی در عراق، وزارت برنامه‌ریزی عراق آمار و اطلاعات کشور را به‌روزرسانی کرده و سند چشم‌انداز عراق در ژانویه ۲۰۱۹ با عنوان «آینده‌ای که ما آرزوی آن را داریم: چشم انداز عراق برای توسعه پایدار ۲۰۳۰» به یونسکو ارائه شده است. در ابتدای این سند و در توصیف آن آمده است: «این چشم انداز مبتنی بر ارتقای ابعاد توسعه پایدار است که مردم عراق را در کشوری امن و یکپارچه که در آن همه از حقوق برابر برخوردارند، با ایجاد یک سیستم اقتصادی با روندهای اجتماعی متنوع در بازار و شاخص‌های پایدار در سطح اقتصاد کلان و ایجاد محیطی پاک، ایمن و پایدار برای نسل فعلی و آینده، توانمند می‌کند». سند چشم‌انداز عراق در پنج رکن و ۲۵ هدف ویژه طراحی شده است. ارکان این سند عبارتند از: «توسعه انسانی»، «حکمرانی خوب»، «اقتصاد متنوع»، «جامعه ایمن» و «محیط زیست پایدار». برای هر یک از این ارکان، اهداف ویژه‌ای در جهت توسعه پایدار عراق تعریف شده تا وزارت‌خانه‌ها، سازمان‌ها، احزاب و مردم عراق را به حرکت در راستای دستیابی به این اهداف ترغیب نماید. طراحان این سند، برای تحقق رکن توسعه انسانی، پنج هدف ویژه را در نظر گرفته‌اند: «رفع فقر، «ایجاد فرصت‌های شغلی مناسب برای تمامی افراد بیکار»، «ایجاد یک سیستم آموزشی با کیفیت بالا و فراگیر»، «ارتقاء یک سیستم مراقبت بهداشتی مؤثر و جامع» و «تأمین مسکن مناسب و حذف محله‌های فقیرنشین». همچنین به منظور تحقق رکن «حکمرانی خوب»، چهار هدف ویژه شامل «حمایت از حاکمیت قانون، فراهم آوردن دسترسی به عدالت و ارتقاء حکمرانی خوب»، «بهبود تمرکز زدایی اداری و مشارکت عمومی در تصمیم‌گیری»، «ارتقای یکپارچگی و شفافیت و مبارزه با فساد» و «اصلاح مدیریت مالی عمومی و دستیابی به پایداری مالی» را تعریف نموده‌اند. طراحان این سند، گام‌های تحقق رکن «اقتصاد متنوع» را دستیابی به اهداف ویژۀ «دستیابی به نرخ رشد اقتصادی بالا و پایدار»، «افزایش کارایی بخش نفت»، «تقویت بخش خصوصی و افزایش سهم آن در توسعه»، «توسعه بخش کشاورزی و دستیابی به امنیت غذایی»، «ارتقاء زیرساخت‌ها» و «ترویج بخش مالی فعال و با مدیریت خوب» در نظر گرفته‌اند. ایشان همچنین، حرکت در راستای دستیابی به «جامعۀ ایمن» را با اهدافی چون «ترویج فرهنگ تساهل، گفتگو و صلح»، «تضمین پیشرفت خانواده‌ها، زنان و گروه‌های آسیب‌پذیر»، «ترویج ارزش‌های شهروندی و کاهش نابرابری‌ها»، «گسترش روحیه موفقیت، ابتکار و کار داوطلبانه» و «ارائه راه‌حل‌های پایدار برای جابجایی و مهاجرت داخلی و خارجی» برشمرده‌اند. در این سند، رسیدن به «محیط زیست پایدار» نیز یکی از ارکان پنجگانه و راه تحقق آن، اهدافی چون «کاهش آلودگی محیط زیست و انتشار گرمایش جهانی»، «ترویج استفاده مؤثر از منابع آب»، «ترویج حفاظت از محیط زیست»، «توسعه الگوهای مصرف و تولید برای دستیابی به پایداری زیست محیطی» و «حفاظت از تنوع زیستی و احیای باتلاق‌های بین النهرین» در نظرگرفته شده‌است. موانع پیش روی عراق در دستیابی به اهداف سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ آنچه در سند چشم‌انداز عراق شایستۀ توجه است، جهت‌گیری اهداف و ارکان این سند به سمت عبور از تنش‌های اجتماعی، سیاسی و امنیتیِ داخل عراق است. در این سند، اهداف بلندپروازانه و چشم‌گیر در سطح بین الملل، طراحی نشده؛ چه اینکه تحقق اهداف مذکور نیز ممکن است با چالش‌های فراوانی روبه‌رو شوند. کشور عراق، جمعیتی متنوع از اقوام و مذاهب گوناگون در خود جای داده است و از سال ۲۰۰۳ تاکنون، درگیری‌های داخلی و جنگ مستمر با آمریکا و داعش منجر به افزایش شکاف‌های سیاسی و اجتماعی در این کشور شده است. افزایش هزینه‌های ناشی از تخریب زیرساخت‌ها در دوران جنگ با آمریکا و داعش، افزایش تنش‌های گروه‌ها و احزاب سیاسی، تغییر بافت جمعیت و جدایی‌طلبی اقلیم کردستان از عراق، از جمله زمینه‌های تعمیق شکاف‌های اجتماعی و سیاسی بوده‌اند. طبق گزارش وزارت برنامه‌ریزی عراق از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۵، مجموع خسارات وارده به تمامی وزارت‌خانه‌ها، نهادهای غیر دولتی در استان‌های عراق، در نتیجۀ اقدامات تروریستی، ۳۱ میلیارد و ۶۰۱ میلیون و ۹۲۱ هزار و ۸۹۴ دلار برآورد شده؛ این درحالی‌است که پس از این تاریخ نیز عراق همچنان درگیر جنگ با گروه تروریستی داعش بوده و تخریب‌ها و خسارات  افزایش یافته و بدیهی است که جبران این حجم از خسارت، نیازمند برنامه‌ریزی و دستیابی به راهکارهایی برای افزایش منابع مالی است. بر اساس گزارش بانک جهانی، دولت مرکزی عراق در سال‌های اخیر موفق به افزایش درآمد حاصل از صادرات نفت و رشد اقتصادی چشم‌گیری شده؛ چنان‌که در سال ۲۰۲۲ نیز حائز رتبه اول در میان کشورهای عربی شده است. همچنین با طراحی پروژۀ «توسعه بندر فاو» و نیز پروژۀ احداث «جاده توسعه»، امیدهای عراق برای دستیابی به هدفِ «ایجاد تنوع در درآمدهای اقتصادی» افزایش یافته است. به نظر می‌رسد با وجود برنامه‌ریزی‌های موفق دولت عراق در خصوص رشد اقتصادی و افزایش رفاه مردم و تغییرات مثبت در تعامل احزاب با جوانان و مردم، چالش‌های سیاسی و امنیتی عراق، موانع بزرگی در تحقق توسعه پایدار این کشورند. دخالت‌ها و نظارت مستقیم سفیر آمریکا در تعاملات سیاسی-اجتماعی عراق، افزایش شمار نیروهای نظامی آمریکایی و ترس عراقی‌ها از انجام مجدد عملیات نظامی از سوی آمریکا، عدم همکاری اقلیم کردستان و تنش میان دولت بغداد و اربیل، تغییرات اجتماعی و افزایش تنوع سبک زندگی، بلاتکلیفی دولت عراق در مواجهه با معضل آوارگان و خانواده‌های داعش در اردوگاه‌ها و زندان‌های تروریست‌ها و افزایش جمعیت اردوگاه‌ها به واسطه ازدواج پسران بالای ۱۴ سال با زنان اردوگاه و نیز عدم پذیرش زنان و کودکان آسیب‌دیده از نیروهای داعش در قبیله و بافت اجتماعی عراق، از جمله موانع جدی دولت عراق در دستیابی به اهداف سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ هستند. باید منتظر ماند و دید آیا دولت عراق می‎تواند تا سال ۲۰۳۰، بر این موانع فائق آید و اهداف طراحی شده در جهت توسعه پایدار کشورش را تحقق بخشد؟  
شهرها در سراسر جهان به طور چشمگیری در حال رشد هستند؛ به طوری که پیش بینی می­شود تا سال ۲۰۵۰ حدود ۶۸ درصد از جمعیت جهان شهرنشین خواهند شد.  برای رویارویی با چالش های شهرنشینی، از سال ۱۹۹۰ پیشنهاد جدیدی به نام «شهر هوشمند» ارائه شده است. برآیند تعاریف مختلفی که از شهر هوشمند شده، این است که در این شهر از اطلاعات دیجیتال و ابزارهای فن‌آوری، برای ایجاد کارایی جهت بهبود رشد اقتصادی به‌طور گسترده استفاده می‌‌شود، بنابراین کیفیت زندگی و پایداری شهری را افزایش می‌دهد. با این حال، افزایش اتکا به فناوری با چالش‌های مرتبط با مدیریت داده، امنیت، و ایجاد پایگاه‌های داده دیجیتال همراه است. این چالش‌ها می‌تواند از کشوری به کشور دیگر و از منطقه‌ای به منطقه دیگر متفاوت باشد. در مناطقی همچون منطقه غرب آسیا، این چالش‌ها به خاطر کمبود منابع و زیرساخت‌ها برای کسب ویژگی‌های شهر هوشمند، پررنگ‌تر خواهند بود. بنابراین، تعداد محدودی از شهرهای این منطقه در شاخص‌های بین‌المللی ویژگی‌های شهرهای هوشمند را دارند. بالاترین رتبه‌ها به دبی و ابوظبی تعلق دارد. از این رو، بسیاری از شهرها (همچون عمان، قاهره و مسقط) در حال یافتن راه‌حل‌هایی هستند که شبکه‌های حمل و نقل، تدارکات شهری، کاربری‌های زمین و زیرساخت‌های با کیفیت بالا را با اثرات مثبت بلندمدت بر اقتصاد امکان‌پذیرکنند. امارات نیز در چند سال اخیر سرمایه‌گذاری‌های کلانی در این زمینه کرده است. در این بین عربستان سعودی با وجود داشتن شهرهایی مثل ریاض و جده که تا حدی دارای شاخص‌های شهر هوشمند است در ابتکار عملی که به زعم بسیاری از کارشناسان بسیار بلندپروازانه است، طرحی نو درانداخته و در کنار برنامه‌ریزی‌ها برای تبدیل برخی از شهرهای خود به شهر هوشمند، کلان‌پروژه‌هایی تعریف کرده که در مناطق بیابانی شهرهای جدیدی بنا کند که از بیخ و بن بر مبنای هوش مصنوعی و فن‌آوری‌های نوین ایجاد شده است. "ابرپروژه نئوم" یکی از این طرح‌های نوین است. در حال حاضر حدود ۸۵ درصد از جمعیت ۳۶ میلیونی عربستان شهرنشین هستند در کنار این واقعیت وابستگی عربستان به نفت و افت و خیزهای اقتصادی ناشی از آن که در دو دهة اخیر اتفاق افتاد منجر به ترسیم آینده‌ای جدید در چشم‌انداز ۲۰۳۰ عربستان شد. بنابراین شهر نئوم به گونه‌ای طراحی شده است که علاوه بر ظرفیت پذیرش ۱۰ میلیون نفر به هاب گردشگری و اقتصادی منطقه نیز تبدیل شود. محمدبن سلمان به عنوان بنیان‌گذار اصلی پروژه نئوم در سال ۲۰۱۷ شروع فرایند شکل‌گیری این شهر را رسما اعلام کرد. با توجه به هزینه‌ی بالای ۵۰۰ میلیارد دلاری که برای این ایجاد این شهر پیش‌بینی شده است در راستای جلب افکار عمومی و جذب سرمایه تبلیغات گسترده‌ای در سطح جهانی برای این شهر کلید خورد. تصاویر ایجاد شده با هوش مصنوعی از شهر به طرق مختلف در معرض دید مردم دنیا قرار گرفت. دعوت از شرکت‌های بزرگ معماری، تعریف فعالیت‌های مشترک با سازمان‌های بین‌المللی چون فیفا و شرکت‌های بزرگی چون مکلارن از جمله تلاش‌های مسئولین پروژه برای ایجاد تصوری جهانی از تصویر نئوم بود. سایت رسمی نئوم نیز ایجاد شده و با ارائه گزارش‌های مختلف از فعالیت‌ها و امکانات شهری که بنا خواهد شد، محتوای تبلیغاتی بسیاری در این زمینه تولید کرده است. اما آنچه از واقعیت‌‌های میدانی ابرپروژه نئوم در این سایت قرار دارد حاکی از آن است که از آنچه تصویرش در اذهان عموم ساخته شده است تا آنچه روی زمین بنا شده است فاصله بسیار است. بن سلمان با انتخابی هوشمندانه برای موقعیت این شهر آن را بین سه قارة اروپا، آفریقا و آسیا تعریف کرده است تا راحت‌تر بتواند از این شهر چهره‌ای بین‌المللی در اذهان تعریف کند. از طرفی با تاکید بر اینکه این شهر در پاسخ به چالش‌های زیست محیطی به گونه‌ای طراحی شده است که هیچ آلودگی کربنی نخواهد داشت و ساکنانش فارغ از ترافیک و نیاز به اتومبیل هستند، با دست گذاشتن بر روی چالش‌های مشترک جهانی چون ترافیک و نیز دغدغه‌های جهانی پیرامون محیط‌زیست بر موج طرفداران محیط زیست سوار شده و از این فضا نیز بهره برده تا نام نئوم را بر سر زبان‌ها بیاندازد. در طرح پیش رو نگاهی مختصر به مسائل سیاسی و اقتصادی عربستان داشتیم که منجر به تعریف ابرپروژه نئوم شد. سپس بعد از معرفی کلی نئوم و طرح‌های ذیل آن که ساخت آنها کلید خورده است (لاین، گزاگون، تروجنا، سنداله و لیجا) به سایر جنبه‌های آن همچون مسائل حقوق بشری پیش آمده، شرکت‌ها و سازمان‌هایی که در این طرح همکاری داشته‌اند و نیز چالش‌های پیش‌بینی شده از نظر کارشناسان پرداختیم.  
ایران کشوری روندساز حامد زرگر رئیس مرکز پژوهشی  آرا :  بیشکک قرقیزستان محل برگزاری اجلاس شانگهای سیر سریع وقایع، نظام بین‌الملل را وارد نقطه‌عطف تاریخی خود کرده است، به‌طوری‌که با همه‌گیری کووید-۱۹، ایالات‌متحده و اروپا از آسیب‌پذیری‌های استراتژیک خود دربرابر زنجیره تامین اقتصادی جهانی که به‌طور فزاینده‌ای تحت‌سلطه چین قرار گرفته بود، آگاه شدند. به همین ترتیب، پس از تهاجم روسیه به اوکراین، ایالات‌متحده و اروپا تلاش‌هایشان برای منزوی کردن و مجازات روسیه را در مواجهه با تغییر اقتصاد جهانی- که بیشتر به چین پیوند می‌خورد- متزلزل یافتند. در این زمینه، ریسک‌زدایی و حمایت از دوستان به مفاهیم محرک پشت تلاش‌های آمریکا برای مقابله با کشش گرانشی نفوذ اقتصادی رو به رشد چین تبدیل شد. استراتژی‌های کاهش ریسک و حمایت از دوستان ایالات‌متحده برای منزوی کردن، مهار و از بسیاری جهات کنترل اقتصادهای چین، روسیه و ایران طراحی شده است. اینجاست که پتانسیل اقتصادی سازمان همکاری شانگهای که درحال‌حاضر حدود ۲۰ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی و یک‌چهارم جمعیت جهان را تشکیل می‌دهد، ظاهر می‌شود. درحالی‌که ایالات‌متحده به دنبال منزوی ساختن ایران، روسیه و چین است، این کشورها برای تامین منافع عینی خود، فهرست رو به رشدی از متحدان اقتصادی را تشکیل داده و در مقابل تاثیرات و تحریم‌های ایالات متحده و اروپا، با یکدیگر در یک جبهه قرار گرفتند. درنتیجه نظم بین‌المللی مبتنی‌بر قوانین با واقعیت چندقطبی جدیدی که توسط نهادهایی مانند سازمان همکاری شانگهای که اعضای آن ازجمله ایران در حال بازنویسی قوانین هستند جایگزین شده است.  در همین حین، اجلاس سال‌گذشته سازمان یک لحظه مهم را رقم زد، زیرا کشورهای عضو تلاش برای بازتعریف هدف سازمان همکاری شانگهای را آغاز و آن را به‌عنوان سازمانی با اهداف اقتصادی و زیرساختی گسترده‌تر تصور کردند. تحول سازمان همکاری شانگهای از یک مکانیسم همکاری متمرکز بر مبارزه با «سه نیروی تروریسم، تجزیه طلبی و افراط‌گرایی» به وسیله‌ای چندوجهی که حوزه‌های سیاست، امنیت و اقتصاد را دربرمی‌گیرد، گواهی بر هدایت زیرکانه سازمان در نظم پیچیده درحال شکل‌گیری است.  علاوه‌بر تحول در موضوعات سازمان، در رویکرد بازیگران محوری سازمان شانگهای علی‌الخصوص نقش ایران نیز تغییراتی صورت گرفت. چین این سازمان را سازوکاری ایجابی جهت گسترش نفوذ خود در آسیای مرکزی می‌داند و با سرمایه‌گذاری‌های عظیم در ابتکار یک کمربند یک راه خود بر این واقعیت صحه گذاشته است. در طرف دیگر روسیه به سازمان بیشتر به‌عنوان ابزاری سلبی برای تحدید نفوذ رقبای شرقی و غربی خود به این جغرافیا می‌نگرد. روسیه در تعامل با سازمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی بیش از هر چیز متمایل به چهارچوب‌های غیرمتصلب مبتنی‌بر «کنسرت قدرت‌ها در قرن ۲۱» همچون گروه ۱+۵ (مرتبط با پرونده هسته‌ای ایران) است که در آنها قدرت‌های بانفوذ حضور داشته و روسیه حائز جایگاهی نسبتا برابر با آنهاست. درنتیجه پیش‌تر نقشی که روسیه و چین برای ایران قائل بودند وجهی سلبی داشت و تعامل با ایران را به‌عنوان بازیگر ضدهژمون سبب تقویت جبهه خود تلقی می‌کردند؛ درنهایت چین و روسیه حضور ایران در سازمان را به‌عنوان یک جزء می‌نگریستند و حاضر نبودند مشارکت ایران در مدیریت روندهای جاری و آتی آن را بپذیرند.  از سوی دیگر خروج ایالات‌متحده از برجام در سال ۲۰۱۸، با بازگرداندن تحریم‌های آمریکا، موضوع عضویت ایران را پیچیده کرد و هر تصوری از ادغام ایران در جهان اقتصادی درحال توسعه سازمان همکاری شانگهای را به‌چالش کشید. در شرایط عادی، وجود تحریم‌های آمریکا به‌منزله سمی برای عضویت ایران در سازمان تلقی می‌شد. بااین‌حال چهار رویداد، چشم‌انداز ژئوپلیتیک جهانی را تغییر داد و با انجام این کار به خنثی کردن تحریم‌ها- که عامل ارعاب ایالات‌متحده برای شکل دهی به مناسبات بین‌المللی است- کمک کرد و موجب شد «نقش روندسازی ایران» که در مسائل جهانی برجسته شده بود به سازمان نیز تسری یابد و با عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای، وجه ایجابی کنشگری ایران در این محور پذیرفته شود. این چهار رویداد شامل: ۱- همه‌گیری کووید-۱۹ که اقتصاد جهانی را متزلزل کرد. ۲- خروج ایالات‌متحده از افغانستان، که منطقه آسیای مرکزی را برای توسعه اقتصادی به رهبری چین باز کرد. ۳- جنگ روسیه در اوکراین که بسیاری از کشورها، ازجمله روسیه، چین، هند و پاکستان را مجبور به توسعه و حفظ و تقویت روابط اقتصادی کرد که تهدید تحریم‌های آمریکا را نادیده می‌گرفت. ۴- تحولات قفقاز جنوبی و نفوذ خزنده ناتو به این منطقه و از طریق آن به دریای خزر که موجب اهمیت یافتن بیش از پیش ایران نزد اعضای شانگهای و ازجمله روسیه شد. با تحولات اخیر در صفحه شطرنج نظام بین‌الملل که با درگیری اوکراین سرعت یافته است، نیاز به همکاری منطقه‌ای نزدیک‌تر برای رسیدگی به چالش‌های نوظهور و استفاده از فرصت‌های جدید بیش از پیش احساس می‌شود. در این وضعیت، مشارکت فعال جمهوری اسلامی در سازمان همکاری شانگهای، آن را به‌عنوان یک شرکت‌کننده کلیدی در شکل دادن به پویایی‌های ژئوپلیتیکی، با تاکید بر اهمیت رو به رشد مشارکت‌های منطقه‌ای در امور جهانی قرار می‌دهد.  شناسایی دقیق روندهای بین‌المللی و ایجاد نسبت متعادل در این نظم نوین، موجب موفقیت دولت سیزدهم در تثبیت موقعیت کشور در سازمان همکاری شانگهای و ایجاد رابطه‌ای متعادل با اعضای محوری آن چون چین و روسیه شده است. ایران نقش بازیگر روندساز در این سازمان را برعهده گرفته است، به‌طوری که در بیست‌ودومین نشست شورای نخست‌وزیران کشورهای عضو سازمان همکاری‌های شانگهای در بیشکک قرقیزستان در سال ۲۰۲۳ میلادی، مخبر نماینده ایران در شش حوزه محوری ابتکارات و پیشنهادهایی را مطرح کردند تا در مسائل جهانی و شکل‌دهی به نظم نوین جهانی ایران نقشی فعال داشته باشد: تشکیل کارگروه هوش‌مصنوعی، تاسیس صندوق‌ توسعه فناوری و نوآوری برای تامین مالی پروژه‌های فناورانه مشترک بین اعضا، ایجاد یک کریدور ترانزیتی فراگیر جهت اتصال کشورهای عضو، توسعه کشت فراسرزمینی، تشکیل کارگروه‌های مشترک برای مدیریت و توزیع عادلانه منابع آبی، ابتکار گاز در خدمت بازیابی اقتصاد جهانی در دوره پس از کرونا، ایجاد صندوق تامین مالی مشترک پروژه‌های بالادستی و پایین‌دستی پتروشیمی بین کشورهای علاقه‌مند به سرمایه‌گذاری و هاب منطقه‌ای انرژی شانگهای ازجمله مهم‌ترین ابتکارات و پیشنهادهای مخبر در این اجلاس بود.  درمجموع باید گفت که صعود قابل توجه سازمان همکاری شانگهای به‌طور غیرقابل‌انکاری نشان‌دهنده یک پیروزی در حوزه همکاری‌های اوراسیا است. سازمان همکاری شانگهای از زمان آغاز به کار خود گام‌های قابل‌توجهی برای مقابله با مسائل مهم ازجمله اتحاد درون اعضا، معضلات اقتصادی و تقویت چهارچوب نهادی برداشته که چنین تلاش‌هایی نه‌تنها برجستگی منطقه‌ای سازمان را افزایش داده است، بلکه عصر منطقه‌گرایی احیا شده را نیز نوید می‌دهد. همزمان که سازمان همکاری شانگهای درحال تکامل است، همچنان آماده بازتعریف نظم و چشم‌انداز جهانی است. جمهوری اسلامی ایران نیز با بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و تعریف دقیق نقش خود با توجه به رویدادهای نظام بین‌المللی توانسته نقش روندساز منطقه‌ای و بین‌المللی را خصوصا در سازمان همکاری شانگهای برعهده گیرد و با طرح ابتکارات ایران در سازمان موضوعات مورد بحث سازمان از لحاظ موضوعی گسترش می‌یابد و انتظار می‌رود که ایران در تحولات آتی سازمان نقش راهبردی داشته باشد.   
حامد زرگر رئیس مرکز پژوهشی  آرا :  پیچیدگی شرایط بین المللی که بعضا تحت عنوان «گذار جهانی» از آن یاد می شود، ضرورت توجه به روش های خلاقانۀ نوینی را در دیپلماسی جهانی برجسته کرده است. وقایع اخیر در رابطه با جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و انفعال دولت ها در این زمینه همزمان با جریحه دار شدن افکار عمومی و خشم شهروندان آزادۀ جهان بار دگر نشان داد نظمِ در حال تحولِ نظام جهانی با چالش هایی مواجهه است که حل و فصل آنها بدون بازاندیشی در دیپلماسی رسمی و مرسوم ممتنع خواهد بود. یکی از ظرفیت های نوینی که می تواند پیشگامانه وارد عرصۀ حل مناقشات دیپلماتیک مبتنی بر علم و اندیشه گردد، دیپلماسی علمی و اندیشکده ای است که مبتنی بر کارویژه های متعدد اندیشکده ها این امکان را دارد که با استفاده از تجربه های داخلی، وارد حوزه های سیاست خارجی و روابط بین المللی شده و به تصمیم سازی و تصمیم گیری در روابط فراسرزمینی بپردازد. البته که بهره گیری از دیپلماسی علمی و فناوری با هدف تامین اهداف و منافع ملی و رسیدن به سطحی از همکاری های بین المللی امر جدیدی نیست و پیش­تر توسط دولت ها با استفاده از ظرفیت های دانشگاهی و علمی مورد استفاده قرار گرفته است. آنچه در این میان مورد تاکید نگارنده است، ناظر به دو نکته است: اول استفاده از دیپلماسی علمی در راستای «حل منازعات بین المللی»، مسائلی که مانند مسئلۀ فلسطین تبدیل به ابرچالش بین المللی شده اند و سالهاست دولت ها نسبت به آن در موضع انفعال قرار گرفته اند؛ و دوم بکارگیری ظرفیت «اندیشکده ها» که ساختاری جدید هستند و با وجود آنکه چندان از عمرشان نمی گذرد، به واسطۀ ویژگی هایی مانند بین رشته ای بودن، واسطۀ میان دانشگاه و حاکمیت بودن، ارتباط عمیق و موثر با میدان و جامعۀ مدنی برقرار کردن و توجه به امر مسئولیت اجتماعی، امکانی برای حل چالش ها و مسائل داخلی کشورها گشوده اند. لذا اندیشکده ها که تاکنون در عمر کوتاهشان، در داخل مرزهای کشورها با استفاده از شبکه سازی نخبگانی و در دستور کار قرار دادن امرِ مسئولیت اجتماعی، تدوین و تنقیح الگوی مطلوب حکمرانی را هدف خویش قرار داده اند، نمی توانند نسبت به الگوی مطلوب حکمرانی در عرصه های جهانی و فجایعی مانند آنچه امروز در غزه می گذرد، بی تفاوت بوده و «مسئولیت اجتماعی» خویش را در قبال جان های کودکانی که سهمشان از زندگی مرگِ دسته جمعی است، نادیده بگیرند. واقعیت آن است که تاریخ ۷۵ سال گذشته نشان می دهد، آنچه امروز میان رژیم غاصب صهیونیستی و غزه می گذرد، نتیجۀ عدم وجود مواضع شفاف و عدم ورود مقتدرانۀ کشورهای جهان به مسئله است و نظم رسمی و حاکمِ موجود انتخاب کرده است که تماشاچی این معرکۀ خونین باشد. در چنین شرایطی امید به حل مسئله، صرفا با توسل به استراتژی های غیررسمی، پراکنده و پنهانی مانند ظرفیت های اندیشکده ای ممکن می شود و از همین رو ضروری است اندیشکده های جهانی فارغ از روابط دولت ها به میدان آمده و در یک هم­اندیشی نخبگانی و دغدغه مندانه، ابرمسئلۀ فلسطین را روی میزهای خود قرار دهند؛ چه بسا که پس از این همه سال ظلم و جنایتِ رژیم کودک­کشِ صهیونیستی، این هم­اندیشی به هم­افزایی و حل مسئلۀ فلسطین منجر گردد و یک کودک، و تنها یک کودک فرصت بیشتری برای زیستن در سرزمینش بیابد.
مرکز پژوهشی آرا در طی نامه‌ای به ۱۳۰ اندیشکده جهان خواستار ارائه طریق در مورد فجایع غزه شدمرکز پژوهشی آرا در ابتکار عملی حدود یک صد اندیشکده مؤثر دنیا را مورد خطاب قرار داده و در نامه‌ای از آنها خواسته است که این سکوت مرگبار را شکسته و در خصوص فجایع غزه ارائه طریق کنند.متن این نامه که به چهار زبان فارسی، عربی، انگلیسی و اسپانیایی منتشر شده به شرح زیر است: به نام خدا رهبر معظم انقلاب:امروز در قضیۀ غزه، این واکنش بر دوش همۀ ما وجود دارد. باید واکنش نشان بدهیم. عده‌ای گرسنه‌اند، عده‌ای زیر بمباران‌اند، عده‌ای دارند صدتا صدتا به شهادت می‌رسند. عالِم، چه عالِم دانشگاه، چه عالِم حوزه باید تلاش کند حق را بشناسد و در کنار حق بایستد. نگاه‌کردن بی‌تفاوت برای عالم و دانشمند جایز نیست.(۲۵ مهر ۱۴۰۲) به اندیشکده‌ها و اندیشمندان جهان فاجعه‌ای که در روزهای گذشته در بمباران بیمارستان المعمدانیِ غزه روی داد، آن‌چنان فجیع و شنیع بود که جهان را در شوک فرو برد. با مروری بر خیابان‌ها و شبکه‌های اجتماعی در جهان، می‌توان ابعاد اثرگذاری این فاجعه را بر افکار عمومی و انفجار خشم نسبت به رژیم اشغالگر دریافت. البته که بسیار پیش از این تاریخ، تکلیف وجدان‌های بیدار جهانیان با رژیم اشغالگر صهیونیست مشخص شده و ۷۵ سال است که جنایات رژیم کودک کش موجب خشم و انزجار انسان‌های آزادۀ جهان گشته است. اما در این لحظه و در این نقطه از تاریخ که ما ایستاده‌ایم، پرسش اساسی پیش روی ما پژوهشگران و محققان آن است که این خشم چگونه باید در مطالعات و پژوهش‌های علمی متبلور شود؟ جنایاتی که سال‌هاست بر انسان و کرامت انسانی در نقطه‌ای به نام فلسطین اشغالی روی می‌دهد، چه جایگاهی در مطالعاتی دارد که در اندیشکده‌های سراسر جهان در رابطه با حکمرانیِ مطلوب و متعالی انجام می‌گیرد؟ ما اندیشکده‌هایی که رسالتمان را بر تفکر و تحقیق در رابطه با راهبردهای سیاست‌گذاری مطلوب تعریف کرده‌ایم و واسطۀ میان جامعه مدنی، دانشگاه و حاکمیت هستیم، با مسئلۀ افول کرامت انسانی و از آن فراتر کشتار بی‌رحمانة کودکانی که سرزمینشان اشغال شده، چگونه باید برخورد کنیم؟ علم که قرار بود جهان بهتری بسازد، چه موضعی نسبت به بمباران بیمارستانی در وسط جنگ می‌تواند بگیرد؟ بیمارستانی که نه تنها مجروحان را در خود جای داده بود، بلکه مامن زنان و کودکانِ بی پناهی بود که از بمباران گریخته بودند. آیا وقت آن نرسیده است که اندیشکده‌های جهان از ویرانۀ تخصص گرایی و دانش مبتنی بر عینیت دست کشیده و بر سر ارزش مشترکی به نام «کرامت انسانی» با یکدیگر بحث و گفتگو کنند؟ واقعیت آن است که فلسطینیان هرگز هیچ گزینه‌ای جز تسلیم بی قیدوشرط پیش روی خود ندیده‌اند و مرگ تمام آن چیزی بوده است که به آنها پیشنهاد شده و از همین حیث پرسشی که لازم است در دستور کار متفکران و اندیشمندان جهان قرار گیرد، این است که اساساً نسبت میان دانش و زندگی اجتماعی چیست؟ مگر واقعیت اجتماعی غیر از این است سرزمین فلسطین سال‌هاست توسط عده‌ای که پایبند به هیچ آیینی نیستند، اشغال شده و با سنگین‌ترین سلاح‌ها انسانیت را به محاق برده‌اند؟ در میانۀ چنین فاجعه‌ای مبتنی بر کدام پارادایم نظری و کدام الگوی حکمرانی می‌توان نسل‌کشی فلسطینینان را فهم کرد؟ اندیشه، علم و دانش اگر امروز نتواند نسبت به این فاجعۀ دردناک انسانی موضع‌گیری دقیق و شفافی داشته باشد، اعتبارش را برای همیشه از دست خواهد داد. در نهایت ما پژوهشگرانِ مرکز پژوهشی آرا این اقدام وحشیانۀ رژیمِ غاصب و کودک کش صهیونیستی را محکوم کرده و از اندیشکده‌ها و اندیشمندان جهان برای هم اندیشی در باب این وضعیت غیرانسانی و بغرنج دعوت به هم اندیشی می کنیم. اگر از تو درباره غزه پرسیدند؛بگو به آنها در آنجا شهیدی است که شهیدی آن را حمل می‌کند و شهیدی از وی عکس می‌گیرد و شهیدی او را بدرقه می‌کند و شهیدی بر وی نماز می‌خواند.محمود درویش     مرکز پژوهشی آرا تهران، جمهوری اسلامی ایران    
کارگاه مهارتی مدرسه تابستانه اسماء با عنوان «اعتبار مالیاتی تحقیق و توسعه» با حضور آقای دکتر سحری ویژه دانشپذیران حکمرانی اقتصادی و علم و فناوری کد دوم در دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران برگزار شد. به گفته ایشان در سال ۱۳۸۹ قانون اعتباری برای شرکت های نوآور تصویب شد؛ اما در سال ۱۴۰۱ قانون جدیدی برای اعتبار مالیاتی تحقیق و توسعه تصویب گردید که آن، قانون نوآوری بود. ایشان در ادامه افزودند: نرخ اعتبار مالیاتی می‌تواند متغیر باشد. نرخ عمومی مالیات ۲۵ درصد است و نرخ عمومی اعتبار مالیاتی ۱۰۰ درصد است. همچنین برای تحقیق و توسعه فقط ۵۰ درصد اعتبارات خرج شده برای تحقیق می‌تواند بر اساس قانون، صرف نیروی انسانی شود. هزینه هایی که برای پاس کردن استاندارد ها انجام می‌گیرد جزو هزینه های تحقیق و توسعه محاسبه نخواهد شد. ایشان خاطر نشان کردند: برای دریافت اعتبار مالیاتی ابتدا بنگاه اقتصادی پروپوزال خود را به معاونت علمی ارائه می‌دهد و در آنجا امور مربوطه انجام می شود. سحری ویژه همچنین جدید بودن، خلاقانه بودن، دارای ریسک قابل توجه بودن، نظام‌مند بودن و قابلیت انتقال یا تولید مجدد را از معیارهای اصلی پروژه های تحقیق و توسعه دانستند.
کارگاه مهارتی «تامین مالی فناوری و نوآوری» با حضور دانشجویان دوره حکمرانی اقتصادی و حکمرانی علم و فناوری کد دوم دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران در محل صندوق نوآوری و شکوفایی کشور برگزار شد.در ابتدای کارگاه خانم دکتر شاوردی عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور ضمن خیرمقدم به حضار فرمودند: انتقال فناوری به معنای سرریز دانش به بازار و هم به معنای تبادل فناوری بین دانشگاه های کشور است. نظام جهانی نوآوری، نظام نوآوری ملی و نیز نظام نوآوری منطقه¬ای از انواع نظام¬های نوآوری هستند. شهرک‌های صنعتی، مراکز رشد، شتاب‌دهنده¬ها و پارک¬های علم و فناوری از جمله ساختار¬های اکوسیستم نوآوری و فناوری هستند. ایشان در ادامه بیان کردند: شرکت¬ها از ابتدای فعالیت تا مرحله بلوغ نیاز به مربی دارند که این نیاز از طریق دانشگاه¬ها تامین می¬شود. شرکت¬های سرمایه‌گذاری خطرپذیر افق زمانی ۵ الی۱۰ ساله دارند و دارای کف سرمایه‌گذاری هستند. بانک¬های تجاری هم در نظام نوآوری تأثیرگذار هستند و روش تامین مالی آن¬ها، وام ها و هم سرمایه در گردش است. بانک¬های توسعه¬ای نیز بخش دیگری از نظام تامین مالی سرمایه را بر عهده دارند. بازیگران دولتی نیز در امر نوآوری نقش دارند. نمونه آن صندوق نوآوری و شکوفایی است که معمولا وام هایی با شرایط سهل¬تر ارائه می‌دهند. روش های غیرمستقیم هم در تامین مالی داریم که توسط یک صندوق مادر انجام خواهد شد. صندوق نوآوری و شکوفایی به دلیل آنکه خودش منابع مالی مناسب را ندارد از نظام بانکی وام می‌گیرد. ایشان همچنین در ادامه افزودند: در ذیل وزارت بازرگانی آمریکا، دفتر نوآوری و کارآفرینی وجود دارد که به امر حمایت از کسب کارهای نوآور می‌پردازد. در آمریکا دانشگاه¬های کارآفرینی هم وجود دارد. مانند دانشگاه فناوری ماساچوست و دانشگاه بوستون. در آمریکا بعد از پا گرفتن شرکت های فناور، سهام آنها در بازار سهام ارائه می‌شود. مانند بازار سهام نیویورک. فرشتگان سرمایه گذاری آن¬هایی هستند که در ابتدای شکل گیری ایده¬های نوآورانه از آنها حمایت می¬کنند. همچنین پلتفورم¬های تامین مالی جمعی نیز یکی دیگر از روش های تامین مالی شرکت¬های نوآور است. در این پلتفورم¬ها عده زیادی از مردم سهم می¬آورند و بعد از آن یا سهم می‌برند و یا در پاداشی از آن استارت آپ شریک می¬شوند. ایشان یکی از چالش های نظام تامین مالی در کشور را موازی کاری صندوق ها و نبود درک درست از سرمایه گذاری خطر پذیر دانستند و افزودند: سال ۱۳۸۹ قانون حمایت از شرکت های دانش بنیان تصویب شد و در سال ۱۳۹۱ اساس نامه آن توسط شورای نگهبان تایید شد و در نهایت در سال ۱۳۹۳ اولین سهم سرمایه به صندوق اختصاص یافت. رئیس جمهور، رئیس هیئت امنای صندوق نوآوری و شکوفایی است. ایشان همچنین از رویکردهای صندوق، بازارسازی و مشارکت در تامین اولیه شرکت ها را برشمردند.
دومین نشست از سلسله نشست‌های اندیشه‌ورزی اندیشکده افرا با عنوان «امتداد امر قدسی در جاده‌های خاکی کربلا»، در پارک اندیشگاهی دانشگاه تهران برگزار شد.در این نشست علی انتظاری، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی؛ سید محمود نجاتی حسینی، مدیر گروه دین انجمن انسان‌شناسی ایران و حامد قدیری، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب به بحث و گفت‌وگو پرداختند.محور گفت‌وگوی کارشناسان این نشست حول این سوال بود که «آیا امر قدسی امکان بازنمایی در رسانه را دارد یا خیر؟» در ادامه گزارشی از این نشست ارائه شده است.در آغاز نشست نجاتی حسینی به برداشت‌های مختلف از امر قدسی اشاره کرد و گفت: ابتدا باید امر قدسی را تعریف کنیم و ببینیم امر قدسی چیست. در این زمینه برداشت‌های مختلفی از امر قدسی وجود دارد؛ برداشت اول، امر قدسی را یک امر هیبت‌آور می‌پندارد. برداشت دوم که در قالب نظریه دورکیم هم می‌توان آن را مطرح کرد امری است که انسان را به متافیزیک وصل می‌کند.وی ادامه داد: اما اگر امر قدسی به عنوان یک امر اجتماعی تعریف شود امکان رسانه‌ای شدن آن وجود دارد. به عبارتی بخش ملموس امر قدسی مجموع باورهاست که می‌تواند رسانه‌ای شود. بنابراین تعریف ما از امر قدسی در بازنمایی کردن رسانه‌ای آن تاثیرگذار است. اما مشکل رسانه‌های دینی ما همین است که نمی‌توانند به خوبی و با زبان جدید به بازنمایی امر قدسی بپردازند. زیرا شکافی بین منبر و ممبر (مخاطب) وجود دارد.در ادامه انتظاری با نگاهی تاریخی به بحث عنوان کرد: وجه رسانه‌ای دین همواره همراه دین بوده است. حتی خود خداوند هم در قالب قران به عنوان یک رسانه صحبت کرده است. نهضت عاشورا هم به خاطر یک پیام رسانه‌ای اتفاق افتاد و حرکت امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) بعد از واقعه عاشورا برای رساندن این پیام بود.از نظر عضو هیئت علمی دانشگاه علامه، امر قدسی قابلیت رسانه‌ای شدن را دارد و باید پیوست رسانه‌ای داشته باشد. بنابراین پیوست رسانه‌ای پیوست دائمی امر رسانه‌ای است. اما باید توجه داشت که امر قدسی نمی‌تواند در حالت انزوایی اتفاق بیافتد و اتفاقا باید در ارتباط با دیگران روی بدهد به همین دلیل هم می‌توان رسانه‌ای کرد. اصلا اینکه بعد رسانه‌ای امر قدسی نادیده گرفته شود کار درستی نیست. کمااینکه مقام معظم رهبری هم در بیانات اخیر خود به اهمیت منبر اشاره داشتند و این نشان‌دهنده‌ی اهمیت جنبه رسانه‌ای امر قدسی است.وی در بخش دیگری از سخنان خود یادآور شد: مهم است که امر قدسی از طریق چه رسانه‌ای بازنمایی می‌شود؛ به عنوان مثال تلویزیون در آغازگاه خود به عنوان یک تفریحگاه و تفرجگاه طراحی شده است. یعنی قالب تلویزیون یک قالب تفریحی است بنابراین بازنمایی امر قدسی در تلویزیون ممکن است با مقاومتی مواجه شود. پس اگر تصمیم پرفتیم در رسانه‌ای با چنین قالبی برای بازنمایی امر قدسی بپردازیم باید برداشت خود را از آن رسانه اصلاح کنیم . درغیر این صورت هر بازنمایی که در این رسانه اتفاق بیفتد دچار مقاومت می‌شود.انتظاری اربعین را به عنوان یک ابررسانه معرفی کرد که باقی رسانه‌ها را در خود می‌بلعد. یعنی افراد با حضور مستقیم خود مهرورزی را از طرف میزبانان با تمام وجود احساس می‌کنند. همین امر پیاده‌روی را به عصای موسی تبدیل کرده که انگاره‌های رسانه‌های دیگر را در خود حل کند.اما قدیری، معتقد بود که بازنمایی امر قدسی در رسانه امکان‌پذیر است اما اگر امر قدسی بخواهد در رسانه بازنمایی شود باید به صورت مکتوم بازنمایی شود و خیلی عیان و آشکار نباشد در حدی که فقط از کنار آن رد شویم. زیرا اگر این امر به صورت کامل بازنمایی شود به یک آبژه تبدیل شده و به امر زمینی تنزل خواهد یافت. به این ترتیب ایشان به این نتیجه رسید که اساسا بازنمایی امر قدسی به صورت کامل ممکن نیست زیرا بازنمایی رسانه‌ای حقیقت‌زدا و قداست‌زداست. و اصلا کار رسانه سرگرمی است.وی افزود: پس تنها کاری که برای رسانه‌ای کردن امر قدسی می‌توان انجام داد این است که روایت کتومی را می‌توانیم اراه بدهیم. عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان از فیلم "روز واقعه" به عنوان شاهد مثال این امر یاد کردند که در آن روایت کتومی صورت می‌گیرد. به عاشورا نزدیک می‌شود اما وارد خود عاشورا نمی‌شود و از کنار آن رد می‌شود. این کار کتوم است و در نتیجه قداست زدا نیست.نجاتی حسینی در تایید و تکمیل صحبت حسینی گفت: اربعین اگرچه خود یک پیام است اما نیازمند یک کانال و رسانه دارد تا با مواضع فنی بیان شود. یعنی با استفاده از مواضع فنی بر موانع موجود در رسانه‌ای کردن امر قدسی غلبه نماید و برخی از جنبه‌های امر مقدس را بازتاب بدهد. اگر امر قدسی خیلی متافیزیکی شود غیرقابل دست یافتن می‌شود. اگر خیلی هم زمینی شود قداستش را از دست می‌دهد. همین امر هم باعث می‌شود که کار با رسانه دینی خیلی ر نجاتی حسینی در تایید و تکمیل صحبت حسینی گفت: اربعین اگرچه خود یک پیام است اما نیازمند یک کانال و رسانه دارد تا با مواضع فنی بیان شود. یعنی با استفاده از مواضع فنی بر موانع موجود در رسانه‌ای کردن امر قدسی غلبه نماید و برخی از جنبه‌های امر مقدس را بازتاب بدهد. اگر امر قدسی خیلی متافیزیکی شود غیرقابل دست یافتن می‌شود. اگر خیلی هم زمینی شود قداستش را از دست می‌دهد. همین امر هم باعث می‌شود که کار با رسانه دینی خیلی راحت نباشد و گرفتن مخاطب برای یک رسانه‌ی دینی کار سختی است.انتظاری در بخش دوم صحبت‌های خود از شکل‌گیری قطب جدیدی صحبت کرد و گفت: اینکه در جهان چند قطبی، قطب جدیدی در حال تولد است که این پیاده‌روی اربعین جنین قطب در حال تولد است. پس رسانه این قطب جدید و روابط آن هم با رسانه قطب هژمون متفاوت خواهد بود. در این قطب وحدت زمین و آسمان را داریم و دیگر خبری از تقابل زمین و آسمان نیست. این نگاه نقش رسانه در مورد موضوع اربعین را دوچندان می‌کند. و البته باید تلاش رسانه در بازنمایی مردمی بودن پیاده‌روی اربعین باشد که اتفاقا عموما این وجه در رسانه دیده نمی‌شود. در صورتی که مردم قدرتمندند. به جای اینکه خود حکومت وارد شود باید مردم را وارد عرصه کند و خود نقش تسهیلگری داشته باشد. رسانه هم باید این بخش را تسهیل کند و در مورد اینکه کجای کار پیاده‌روی نیازمند یاری مردم است اطلاع‌رسانی کند و نشان دهد که این کار مردمی است.وی افزود: رسانه نباید عین مناسک را نشان بدهد بلکه باید نمادهای مناسک را طوری بازنمایی کند که مردم آن مناسک را بشناسند؛ همچنین رسانه باید مردم را از وجود تفاوت‌های فرهنگی بین شرکت‌کنندگان در مراسم اربعین مطلع کند و شرکت‌کنندگان را به فهم مشترکی از این امر رویداد برساند.  

صفحه‌ها